
هیچکس توضیح نداده که اساسا آنچه واشنگتن میخواهد بهعنوان تضمین امنیتی به کره شمالی اعطا کند چیست و از چه ابعادی برخوردار است؟ آیا قرار است پیونگیانگ در حوزه امنیتی دست به «احاله مسئولیت» بزند؟
به گزارش تسنیم،بیست و دوم خرداد ماه سال جاری، اولین مذاکره بین رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی صورت گرفت. این دیدار در رسانههای بینالمللی با بیشترین بازتاب مواجه شد و حداقل تا چند روز عناوین خبری و تحلیلی این رسانهها را به خود اختصاص داده بود. در پی برگزاری این مذاکره، رئیسجمهور آمریکا اظهار داشت که از آنچه رخ داده «احساس غرور» میکند و مدعی شد که خلع سلاح اتمی کره شمالی بهسرعت آغاز خواهد شد.
خلع سلاح اتمی کره شمالی، خواسته دیرینه واشنگتن بوده و هست اما سوالی که بلافاصله در ذهنها نقش بست این بود که پیونگیانگ در برابر چه امتیازی قرار است دست از برنامه اتمی مورد مناقشه خود بشوید؟ برنامه هستهای برای کره شمالی، تضمینکننده بقا بهعنوان «آخرین بازدارنده» (Ultimate Deterrent) است. سلاح هستهای کره شمالی، ابزاری امنیتی بود که طبعا با هیچ امتیاز اقتصادی قابل معامله نیست. پاسخ به این سوال چنین در ذهنها نقش بست: «در برابر تضمینهای امنیتی». «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا، تضمینهای امنیتی مزبور را «بیهمتا» توصیف کرده است. این بدان معناست که واشنگتن قرار است تضمینهایی به کره شمالی بدهد که خیال «رژیم کیم» را از مساله بقا راحت میکنند. به عبارت علمیتر، شاید این معنا به ذهن متبادر گردد که «پیونگیانگ در برابر چیزی بهنام تضمین امنیتی، از «خودیاری» در محیط اقتدارگریز بینالمللی چشم میپوشد.» هیچکس توضیح نداده که اساسا آنچه واشنگتن میخواهد بهعنوان تضمین امنیتی به کره شمالی اعظا کند چیست و از چه ابعادی برخوردار است؟ آیا قرار است پیونگیانگ در حوزه امنیتی دست به «احاله مسئولیت» بزند؟ اما به نظر میرسد پیش از آنکه کسی بخواهد بهدنبال توضیح در خصوص ماهیت تضمینهای امنیتی واشنگتن به پیونگیانگ باشد، باید به این مناقشه پاسخ داد که آیا برای رژیمی سیاسی چون کره شمالی در محیط فعلی بینالمللی میتواند چنین تضمینهایی وجود داشته باشد یا خیر؟ پاسخ به این سوال، تا حدود زیادی تکلیف وعدههای ترامپ به کیم را روشن خواهد کرد.
خودیاری یا تضمین امنیتی
هرچند برای مخاطب آشنا با روابط بینالملل بدیهی است اما شاید تذکر اینبدیهی خالی از وجه نباشد که محیط بینالمللی ذاتا محیطی اقتدارگریز (آنارشیک) است و حفظ بقا در چنین محیطی، یا با خودیاری قابل حصول است یا با تکیه بر دولتی دیگر که از آن بهعنوان احاله مسئولیت یاد میشود یا با حضور در یک ائتلاف. منظور از خودیاری آن است که دولتی خود را آنچنان قوی کند که قدرتش مانع تجاوز دیگر کشورها به آن شود. اما برخی دیگر دولتها به قدرتی بررگ در این محیط اتکا میکنند تا بقایشان را حفظ کند. نمونه بارز چنین دولتی در منطقه شرق آسیا، ژاپن است که پس از جنگ دوم جهانی فاقد ارتش منظم بود و بهطور کامل برای نیازهای امنیتی خود به آمریکا وابسته بود. البته ژاپن نیز در سالهای بعد با تشکیل ارتش و تقویت آن، تا حدودی در مسیر خودیاری گام نهاده است. حضور در ائتلافها هم البته بیشباهت به احاله مسئولیت نیست. در هر ائتلافی، یک یا چند کشور قدرتمند حضور دارند که میتوانند خواستههای سیاسی خود را به دیگر اعضای ائتلاف دیکته میکنند. حضور در ائتلاف نیز به خودی خود بیشباهت با «خریدن امنیت در ازای امتیازات سیاسی و اقتصادی» نیست. پیش از ورود به اینکه آیا حکومت کره شمالی قادر است امنیت خود را به یک قدرت بینالمللی چون واشنگتن احاله کند یا نه، به این نکته هم باید توجه داشت که احاله مسئولیت قاعدتا یک پیشنیاز دارد و آن همراستایی سیاسی در محیط و مجامع بینالمللی است. ژاپن پس از جنگ دوم جهانی یک کشور تسلیم و اشغالشده بود که از نظر سیاسی بهطور کامل تحت سیطره طرف پیروز جنگ درآمد و حتی اکنون هم در محیط سیاست بینالملل دارای هیچ موضع مستقل قابل اعتنایی نیست. به خاطر نمیتوان آورد که احاله مسئولیت امنیتی، بین دو کشور دارای «اختلافات سیاسی اساسی» رخ داده باشد.
ایدئولوژی، مانع بزرگ
پس از جنگ دوم جهانی، ایدئولوژی کره شمالی همواره یک ایدئولوژی چپگرا، کمونیستی و ضد امپریالیستی بوده است. در نظم بینالمللی پیونگیانگ همواره نماینده یک نگاه سرکش و تجدیدنظرطلب شناخته شده که هویت آن را هم برای خود این کشور و هم برای جهانیان عرضه میکرده است. ایدئولوژی جوچه (خوداتکایی) هم که از سال 1972 رسما وارد قانون اساسی کره شمالی شد، شاخصههای کمونیسم را دارد، اگرچه در تلاش بود که فاصله کره شمالی را از دو قدرت بزرگ کمونیستی آن زمان (شوروی و چین) از منظر ایدئولوژیک محفوظ دارد. جوچه رهبر کره شمالی را در جایگاه خدایی نشانده است. دونالد بیکر، پژوهشگر تاریخ کره میگوید که جوچه به لحاظ کارکردی عملاً به معادلِ دین تبدیل شده است. بیکر میگوید: «جوچه ابزاری ایدئولوژیک برای وحدتبخشی به کشور محسوب میشود. جوچه به ما میگوید ما نیازی به خدا نداریم و در عوض به رهبر خود اعتماد و اتّکا داریم... انسانها اعضای یک جامعۀ اجتماعی- سیاسی هستند و هیچ کس از جامعه جدا نیست. اگر انسان بمیرد، مادامی که جامعۀ او پابرجاست، وجود او نیز به نوعی تداوم دارد.» در واقع، جوچه میگوید اگر انسانها سرسپردۀ کشور خود باشند، به نوعی ابدیت و فناناپذیری خواهند رسید. تنها کافیست به نوع ادبیات خبرگزاری رسمی کره شمالی و همچنین شیوه پخش اخبار در این کشور نگاهی بیندازیم تا روشن شود بخش غالب محتوای این رسانهها به تجلیل از رهبر کره شمالی و همچنین حملات تند لفظی علیه امپریالیسم و متحدان آن در منطقه شرق آسیا اختصاص دارد. جوچه حتی در ادبیات و موسیقی کره شمالی هم حضور دارد و در جای جای زندگی مردم آن. تاکنون این ایدئولوژی هویت پیونگیانگ در فضای بینالمللی را برساخته و کیم جونگ اون نیز بهعنوان نماینده این ایدئولوژی با ترامپ بر سر یک میز نشسته است. ایدئولوژی حاکم بر کره شمالی با لیبرال – دموکراسی حاکم بر غرب عملا هیچ نسبتی جز تعارض ندارد. در محیط بینالمللی نیز مواضع کره شمالی و غرب طی دهههای گذشته در تباین کامل تعریف شدهاند. با چنین وصفی، اکنون دو هویت کاملا متعارض در حال مذاکره با هم هستند، آن هم بر سر یک واقعیت رئالیستی، یعنی بازدارندگی هستهای کره شمالی که از نظر مقامات این کشور تاکنون ابزار اصلی حفظ بقا برای این کشور بوده است. پیشتر ذکر آن رفت که احاله مسئولیت امنیتی، زمانی ممکن است که بین دو طرف اختلافات سیاسی اساسی وجود نداشته باشد.
پروژه ناممکن
پیشتر توضیح داده شد که محتوای آنچه تضمین امنیتی واشنگتن به پیونگیانگ خوانده میشود ناپیداست. تابهحال تنها چیزی که از این به اصطلاح تضمین دیده شده، تعلیق تمرینهای نظامی مشترک بین آمریکا و کره جنوبی است که هر زمان واشنگتن و سئول اراده کنند، به راحتی قابل ازسرگیری است. اما آنچه روشن است اینکه تفاوت فاحش هویتی بین کره شمالی و ایالات متحده، مانع آن است که احاله مسئولیت امنیتی بین پیونگیانگ و واشنگتن قابل تحقق باشد. از سوی دیگر، باید دید همسایگان بزرگ کره شمالی بهعنوان واقعیات ژئوپلتیک برای این کشور، چه نظری نسبت به تضمینهای امنیتی فوقالذکر خواهند داشت و تا چه حد آنها را خواهند پذیرفت. یقینا اگر پروژه تضمینهای امنیتی برای پیونگیانگ در چارچوب راهبرد چرخش به آسیا تعریف شود، دستکم میتواند با مقاومت پکن مواجه شود. برای احاله مسئولیت امنیتی، تنها یک راه برای کره شمالی وجود دارد و آن به مسلخ بردن دههها ایدئولوژی ضدامپریالیستی و تغییر هویت در محیط بینالمللی است. اما باید توجه داشت که این ایدئولوژی بنای مشروعیت برای حاکمان پیونگیانگ است و شاید به مسلخ بردن آن، بریدن سر «رژیم کیم» باشد. بدون این ایدئولوگی، حکومت فعلی کره شمالی دیگر در عمل وجود نخواهد داشت، هرچند شاید از اسمی از آن بماند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه جهان:پایگاه خبری «منامه پست» با اشاره به تمام دسیسهها و توطئههایی که آلخلیفه علیه انقلابیون بحرین طراحی میکند، نوشت: جنایت حمد بن عیسی آلخلیفه پادشاه بحرین و راشد بن عبدالله آلخلیفه وزیر کشور او در سرکوب انقلابیون این کشور تا آنجا پیش رفته است که برای سرکوب مردمی که در انقلابی مسالمتآمیز خواستار آزادی و کرامت هستند، دست به دامن نیروهای اردنی شدند بدون اینکه نتایج منفی آن در سطوح مختلف امنیتی، اقتصادی و اجتماعی را در نظر داشته باشند. یکی از نیروهای امنیتی اردنی در اظهاراتی افشاگرانه از تمام اقداماتی که در طول چند سال اخیر علیه بحرینیها صورت گرفته است، پرده برداشت.
دسیسههای عربی ــ آمریکایی علیه انقلاب مسالمتآمیز بحرین
او در مورد اینکه «هدف آلخلیفه از درخواست کمک از نیروهای اردنی چیست و چهکسی حمله ظالمانه به دراز را بهاجرا در آورد؟» پاسخ داد: با شعلهور شدن انقلاب مردمی بحرین در 14 فوریه 2011 و گردآمدن انقلابیون در میدان لؤلؤء در قلب پایتخت، بحرین در آستانه پایان حکومت قبیلهای بود که بیش از دو قرن قدرت را در کشور قبضه کرده بود تا به این ترتیب فصل جدیدی رقم زده شود که در آن دوران ظلم پایان یابد، اما پشتپرده اتفاقاتی از سوی کشورهای عرب خلیج فارس و آمریکا رقم زده شد. بهگفته او، عربستان با اعزام نیروهای سپر جزیره به دخالت نظامی در بحرین اقدام کرد و با استفاده از این نیروها بهطور مستقیم به سرکوب بزرگترین تجمع مسالمتآمیزی پرداخت که بحرین در تاریخ سیاسی معاصر خود شاهد بود، بااینهمه تلاش برای از بین بردن انقلاب لؤلؤء ناکام ماند. این سناریویی بود که برای همه روشن و آشکار بود اما یک سال پس از انقلاب 14 فوریه، اخباری درز کرد با این مضمون که نیروهای امنیتی و نظامی اردنی در سرکوب انتقاضه بحرینیها دخالت داشتند، اما دولت بحرین و اردن منکر این قضیه شده و همواره حضور نیروهای اردنی در خاک بحرین را تکذیب میکردند. بنابر اعلام منامه پست اطلاعاتی که در این خصوص وجود دارد حاکی از آموزش ویژه نیروهای اردنی برای سرکوب انقلابیون در بحرین بود.
افشاگری ناخواسته یک وزیر بحرینی و رسوایی بزرگ آلخلیفه
اولین اعتراف در این خصوص از سوی دولت بحرین بود به این معنی که «سمیره رجب» وزیر امور رسانهای و سخنگوی دولت که برکنار شده است، در آوریل 2014 و در جریان سفر رسمی به اردن در گفتوگو با «سی.ان.ان.» به حضور نیروهای امنیتی اردنی در بحرین اعتراف کرد. او در این باره گفت بر اساس توافق همکاری امنیتی مشترک بین بحرین و اردن، نیروهای اردنی در کشورش حضور دارند. این اعتراف صریح رسوایی بزرگی را برای آلخلیفه بهدنبال داشت و سبب محکومیت آن شد زیرا حاکی از کمک گرفتن از نیروهای خارجی برای سرکوب ملتی بود که بهطور مسالمتآمیز خواستار تغییر اوضاع سیاسی کشورشان هستند. این رسوایی سبب شد اردن نیز به حضور نیروهایش در خاک بحرین اعتراف کند هرچند سمیره رجب از این اظهارات عقبگرد داشت اما دیگر فایدهای نداشت. این واقعیتها به اینجا ختم نشد زیرا روزنامه مرآة البحرین نیز در یک پرونده خاص با عدد و ارقام و با اشاره به جزئیات و نامها از حضور حدود 499 نیروی امنیتی اردنی در بحرین خبر داد که ماهیانه 700 هزار دینار بحرینی معادل 1800000 دلار آمریکا به آنان اختصاص داده میشد. این اسناد که به امضای «خالد عبدالله علی المعیلی» مدیر اداره امور مالی وزارت کشور رسیده بود، رسوایی بزرگ دیگری بود که قدرت راشد بن عبدالله آلخلیفه را در معرض خطر قرار داد تا جایی که دستور داد یک کمیته تحقیق در این خصوص تشکیل شود و یکی از بانکهای بحرین را به فاش کردن این اطلاعات متهم کرد. علاوه بر این وزیر کشور بحرین مجبور شد در خطاب رسمی به «حسین هزاع المجالی» همتای اردنی خود، یک گردان از نیروهای امنیتی اردنی را از کشورش مرخص کند زیرا بیم داشت توجه زیاد و بخششهای مالی سخاوتمندانه برای نیروهای اردنی سبب اعتراض سایر نیروهای اجنبی و مزدور شود که مأموریت آنان نیز همان سرکوب و شکنجه انقلابیون بود.
دستداشتن نیروهای اردنی در شکنجه زندانیان بحرین
شدت اعتراض و تنش زمانی افزایش یافت که اسناد موجود حاکی از دست داشتن نیروهای اردنی در شکنجه زندانیان در زندان الجاف و جو بود و اینکه خانواده زندانیان شهادت دادند که فرزندانشان بهدست این نیروها بدون هیچ رحم و ملاحظهای زیر بدترین شکنجهها قرار گرفتند.
صدای نماینده اردنی در آمد
این اقدامات نفرت و خشم اردنیهای ساکن بحرین و حتی برخی محافل رسمی اردن را برانگیخت تا جایی که «طارق خوری» نماینده پارلمان اردن این موضوع را در پارلمان مطرح و تأکید کرد که نظامیان بازنشسته اردنی به بحرین سرازیر شده و در آنجا به مزدورانی تبدیل شدهاند که دستور کار خونین نظام حاکم بحرین را در برابر مشتی دلار بهاجرا در میآورند و برخی از آنان نیز در آنجا جان خود را از دست دادهاند.
بحران سیاسی در بحرین مشکلات و بدهیهای اقتصادی را رقم زد
اما بحران سیاسی در بحرین بخش اقتصادی این کشور را تحت تأثیر قرار داد به این معنی که افزایش هزینههای نظامی در این کشور سبب افزایش بدهیهای آن شد که البته بار آن بر دوش مردم بحرین است زیرا قطع یارانه دولتی از کالاهای مصرفی و سوخت و گوشت را بهدنبال داشت و همزمان با تورم سطح خدمات آموزشی، بهداشتی و مسکونی تنزل پیدا کرد. منامه پست در پایان تأکید کرد، این واقعیتهایی است که در آرامش بهدست آمده نه زیر شکنجه و تهدید و باجخواهی و اعترافهای شجاعانه یک افسر امنیتی اردنی است که در بحرین حضور دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ائتلاف «الفتح» به ریاست «هادی العامری» طی بیانیهای، هدف قرار گرفتن نیروهای «الحشد الشعبی» در نزدیکی مرزهای مشترک عراقی - سوری را محکوم کرد و خواستار حمایت دولت از این نیروها شد. به گزارش فارس،احمد الاسدی سخنگوی ائتلاف الفتح طی بیانیهای که نسخهای از آن در پایگاه خبری «الغدپرس» منتشر شد، اعلام کرد: ما به شدت حمله به یکی از مقرهای ثابت رزمندگان قهرمان را که مامور مقابله با تروریسم در نزدیکی مرزهای عراق و سوریه هستند، محکوم میکنیم. ما یقین داریم که هدف قرار دادن این گروه، به نفع استراتژیهای تروریستی و اهداف تکفیری آنها در عراق و منطقه است. وی در ادامه از دولت خواست تا تدابیر لازم برای حمایت از مبارزان حاضر در طول مرزهای مشترک عراق و سوریه اتخاذ کند. زیرا نیروهایی که در حال مبارزه با تروریسم تکفیری در عراق و سوریه هستند، در واقع در حال مقابله با دشمن تندرویی است که کرامت، حاکمیت و وحدت اراضی عراقی - سوری را نشانه گرفته است. در پایان این بیانیه، ائتلاف الفتح بار دیگر هدف قرار گرفتن گروههای مقاومت در نزدیکی مرزهای عراق و سوریه را محکوم و اعلام کرد: معتقدیم این حملات نمیتواند هیچ آسیبی به پروژه ملی و اهداف والا و رسالت مقدس مقاومت در مهار تروریسم و پیروزی بر آن و تقویت پایههای صلح و ثبات در عراق وارد آورد. از سوی دیگر، گردانهای حزبالله عراق نیز طی بیانیهای که در پایگاه خبری شبکه «المیادین» منتشر شد، اعلام کرد: جنایت هدف قرار دادن مقرهای مقاومت، موجب از سرگیری مقابله با رژیم صهیونیستی و پروژه آمریکایی خواهد شد. ما با حملات آمریکایی - صهیونیستی به مقر الحشد الشعبی غافلگیر نشدیم زیرا دلیل حضور ما در نوار مرزی، تعقیب عناصر داعش است. تامین مرزها و نابودی داعش؛ آمریکا و رژیم صهیونیستی و مزدوران منطقهای آنها را برآشفته است...آنها به دنبال ابقای داعش و همپیمانان این گروه تروریستی هستند و میخواهند که مانند خنجری مسموم در پیکره اسلام باقی بمانند. آنها داعش را بهانهای برای حضور در پایگاههای مختلف احداث شده در منطقه به ویژه در نزدیکی مرزهای عراق و سوریه کردهاند. در ادامه این بیانیه آمده است که گردانهای حزبالله عراق؛ لحظهای در مقابله با رژیم صهیونیستی و طرح آمریکا تردید نکرده و نخواهد کرد. ترامپ احمق و نتانیاهو سبکمغز به خوبی میدانند که شهدای دیروز چه کسانی بودند و از چه فرهنگ و عقیده و تاریخی هستند. ما جنایت هدف قرار گرفتن این شهداء را رها نخواهیم کرد و تا چند روز دیگر میفهمیم که چه کسانی دقیقا این جنایت را مرتبک شدهاند و پس از مشخص شدن دقیق هویت مجرمان، موضعی متناسب با میزان جنایت صورت گرفته، اتخاذ خواهیم کرد. هیأت «الحشد الشعبی» عراق، دوشنبه 18 ژوئن اعلام کردکه «در ساعت ۲۲ یکشنبه گذشته، یک جنگنده آمریکایی مقر لشکر ۴۵ و ۴۶ الحشد الشعبی در مرز سوریه را با راکت هدف قرار داده است که در پی آن ۲۲ نفر از رزمندگان الحشد شهید و ۱۲ نفر دیگر زخمی شدند.» الحشد الشعبی تاکید کرد که نیروهای الحشد الشعبی از پایان عملیات آزادسازی مرزهای عراقی تاکنون با پرچم عملیات مشترک عراق در نوار مرزی مستقرند و اکنون در پی این هدف قرار گرفتن نیروهای الحشد، کمیتهای فوق العاده برای پیگیری این مساله تشکیل شده است و نتایج آن تقدیم فرمانده کل نیروهای مسلح عراق میشود. حاکمیت عراق خط قرمز است و حفظ تمامیت اراضی و منع ورود تروریستها به داخل اراضی عراق جزو وظایف ماست. اما ارتش عراق در بیانیهای پس از انتشار این اخبار طی بیانیهای اعلام کرد که نیروهای الحشد یا هیچ یک از نیروهای عراقی مامور تامین امنیت مرزهای عراق هدف حمله هوایی قرار نگرفته است و حمله صورت گرفته در داخل اراضی سوری بوده است. پیش از این جنبش «النجباء» عراق، از طرح جدید آمریکا برای دور کردن نیروهای «الحشد الشعبی» از مرزهای عراق با سوریه خبر داده و اعلام کرده بود که هدف از این اقدام وارد کردن مجدد تروریستها به عراق است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

موافقت شیخنشینها
با پوشش مالی «معامله قرن»
«عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» نوشت: «جارد کوشنر» و «جیسون گرینبلات» فرستادههای آمریکا، برای سفر منطقهای، که شامل مصر، عربستان سعودی، اراضی اشغالی، اردن و قطر است، آماده میشوند تا «معامله قرن» را تبلیغ، و نظر مثبت این طرفهای ذکر شده را با ساختار اصلی آن جلب کنند.
موعد این سفر، تاکنون مشخص نشده است، ولی اخبار درز شده به بیرون تأکید میکنند که این سفر از هفته آتی از قاهره آغاز خواهد شد و انتظار میرود نقشی اساسی در تحمیل این توافق ایفا کند که عنوان اصلی آن «فربه کردن» نوار غزه و بهبود بخشیدن به شرایط معیشتی جمعیت 2 میلیونی آن، و نیز احداث بندر دریایی و فرودگاه در منطقه «رفح» مصر همراه با یک نیروگاه بزرگ و ایستگاه آب شیرینکُن است. اسرائیلیها به این نتیجه رسیدهاند که ادامه محاصره نوار غزه و در تنگنا گذاشتن جمعیت آن منجر به انفجار خواهد شد. این نگرانیها و ترسها، پس از راهپیماییهای «بازگشت» به اوج رسید که اراده عظیم مقاومت فلسطین را نشان میداد که به رغم شاهادت بیش از 120 معترض طی چند روز، گلولههای تکتیراندازان اسرائیلی ناتوان از شکستن این اراده شدهاند.
ساختار اصلی «معامله قرن» بر اساس طرحی است که توسط «تونی بلر» نخستوزیر اسبق انگلیس در ایرلند شمالی با موفقیت اجرا شد و ستون فقرات آن، غرق کردن مناطق محاصرهشده، که منبع کمکرسانی به افراطگرایی و اعضای جناح مسلح ارتش جمهوری ایرلند بهشمار میرفت، با پول و سرمایهگذاریهای عظیم مالی بود تا با فراهم کردن رفاه و آسایش برایشان، آنها را مجبور به گذاشتن سلاح به زمین کنند، و این اتفاق افتاد.
کشورهای عربی حوزه خلیجفارس از جمله عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی تامینکنندگان اصلی این قرارداد و روند اجرای آن در نوار غزه خواهند بود. گزارشهای کنونی حاکی از آن است که کوشنر و گرینبلات موافقت اولیه امارات و عربستان برای اعطای کمک 2 میلیارد دلاری را به دست آوردهاند و بسیاری بر این باورند که افزوده شدن قطر به ایستگاههای سفر این دو فرستاده آمریکایی برای تحقق دو هدف انجام شده است: نخست مشارکت مالی قطر در تامین بودجه این پروژهها، و فشار بر جنبش حماس به منظور عدم مخالفت با این قرارداد، دوم تضمین «بیطرفی» شبکه تلویزیونی «الجزیره» و عدم باز کردن صفحه نمایش خود برای مخالفان؛ که در غیر اینصورت ( قطر) متحمل پیامدهایی، از جمله تغییر نظام خواهد شد.
احداث یک بندر و فرودگاه، و نیروگاه و ایستگاه آب شیرینکن عناوین اصلی صلح اقتصادی برای عادیسازی مستقیم یا غیرمستقیم است که در چارچوب پروژه آمریکایی- اسرائیلی و با هدف واگذار کردن مدیریت این باریکه به مصر و بهعنوان مقدمهای برای بازگشت کرانه باختری به اردن انجام میشود و این بدان معناست که هیچ امیدی به تشکیل دولت فلسطین نیست و قدس اشغالی، پس از آنکه سرنوشت آن با معرفی شدن به عنوان پایتخت دولت یهودی یکسره شد، به طور کلی از این قرارداد حذف شده است و حق بازگشت (آوارگان) نیز فقط به شمار محدودی از آوارگان فلسطینی در لبنان اعطا میشود که میتوانند به منطقه «الف» در کرانه باختری بازگردند.
تاکنون موضع مقامات مصر در قبال این افشاگریها را نشنیدهایم، و سفر فرستادههای آمریکایی و آنچه که آنها در این سفر در چنته دارند، مقدمهای برای پیوستن «رفح مصر» به نوار غزه میشود. همانگونه که مطمئن هستیم کشورهای عربی حوزه خلیجفارس، که مقصد سفر این فرستادهها خواهند شد، به این قرارداد و حمایت مالی از آن «نه» نخواهند گفت. معتقدیم کسی که 500 میلیارد دلار به ترامپ در جریان سفر دو روزهاش به ریاض تقدیم، و برای وی فرش قرمز پهن کرد، هرگز برای تقدیم «یک میلیارد» دلار جهت حمایت مالی از پروژههای این معامله مسموم «نه» نخواهد گفت.
مردم فلسطین نیز مانند ملتهای دیگر، به آب، برق، بندر و فرودگاه نیاز دارند ولی مقابل این خواستههای اساسی بحث عقبنشینی از آرمانهای ملی و حق مشروع در بازگشت، تعیین سرنوشت و آزادسازی هر وجب از خاک سرزمینشان مطرح است. این پروژه غیرقابل پذیرش است که باید با تمام شیوهها و ابزار و با هرگونه فداکاری در مقابل آن ایستاد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

انهدام انبار تسلیحات متجاوزان
در الحدیده
یک منبع نظامی اعلام کرد که نیروهای مقاومت یمن موفق شدند انبار تسلیحات متجاوزان را در جنوب منطقه الدریهمی واقع در استان الحدیده هدف قرار داده و منهدم کردند. به گزارش مهر به نقل از المسیره،وی در ادامه افزود: این انبار تسلیحاتی در آتش می سوزد و به دنبال آن چندین انفجار به وقوع پیوست. نیروهای ارتش و کمیته های مردمی یمن پیشتر از قطع شدن خطوط امدادی مزدوران در مناطق الدریهمی و المجلیس واقع در ساحل غربی خبر داده بودند. هم چنین به دنبال شلیک موشک کاتیوشا به سمت محل تجمع نظامیان ارتش عربستان در غرب مجازه تعدادی از آنها به هلاکت رسیدند.
«پرویز مشرف» رد صلاحیت شد
کمیسیون نظارت بر انتخابات پرویز مشرف رئیس جمهور اسبق، فاروق ستار رهبر حزب متحده قومی و عبد القادر بلوچ وزیر سابق امور ایالتی و مرزی را برای شرکت در انتخابات پارلمانی 2018 رد صلاحیت کرد. به گزارش فارس،کمیسیون نظارت بر انتخابات پاکستان اعلام کرد چون پرویز مشرف و فاروق ستار در جلسات دادگاه حاضر نشدند و نسبت به اتهامات وارد شده علیه خودشان پاسخگو نیستند رد صلاحیت میشوند. علیه فاروق ستار دو پرونده وجود دارد که وی علاوه بر شرکت نکردن در جلسات دادگاه با پنهان کردن این موضوع هنگام کاندید شدن تلاش کرد کمیسیون نظارت بر انتخابات را فریب دهد. فاروق ستار میتواند به رأی کمیسیون نظارت بر انتخابات درباره رد صلاحیت خودش اعتراض کند. قرار بود پرویز مشرف بلافاصله پس از عید فطر به پاکستان آمده و درباره اتهامات وارد شده علیه خودش پاسخگو باشد اما از این کار خودداری کرد بنابراین رد صلاحیت میشود. در ادامه گزارش کمیته نظارت بر انتخابات آمده است که اگر پرویز مشرف به پاکستان بازگشته و به سوالات دادگاه پاسخ دهد میتواند در انتخابات آتی شرکت کند. عبد القادر بلوچ وزیر امور ایالتی و مرزی سابق و عضو ارشد حزب مسلم لیگ شاخه نواز شریف نیز توسط کمیسیون نظارت بر انتخابات رد صلاحیت شده است که میتواند نسبت به این موضوع اعتراض کند.
چین: ترامپ باجگیر است
دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا را به «باجگیری» متهم کرد و در پاسخ به تهدید وی مبنی بر اعمال تعرفههای بیشتر بر کالاهای چینی، حق خود را برای مقابلهبهمثل محفوظ دانست.به گزارش مهر به نقل از آسوشتیدپرس،به گفته وزارت بازرگانی چین، اعمال فشار حداکثری و باجخواهی آمریکا به دور از اجماعنظری است که طرفین درجریان مذاکرات متعدد به آن دست یافتهاند و در نهایت، موجب دلسردی جامعه بینالملل خواهد شد. گفتنی است ترامپ از تهدید برای اعمال ۱۰ درصد تعرفه روی اقلام جدیدی از کالاهای چینی به ارزش ۲۰۰ میلیارد دلار خبر داد. در واقع، تصمیم ترامپ در راستای انتقامجویی از اقدام چین مبنی بر اعمال تعرفه ۲۵ درصدی بر ۶۵۹ قلم کالاهای آمریکایی به ارزش ۵۰ میلیارد دلار است.
پیشروی 40 کیلومتری
ارتش سوریه در استان دیرالزور
ارتش سوریه در صحرای استان «دیرالزور» در شرق این کشور با بقایای عناصر تروریستی داعش درگیر شد. خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) گزارش داد که ارتش سوریه توانسته است در این منطقه چند نقطه را از اشغال داعش خارج کند. به گزارش سانا، این مسئله در جریان یک عملیات برقآسا از سوی ارتش سوریه و نیروهای همپیمانش علیه مواضع داعش در صحرای جنوب غربی شهر «المیادین» رخ داد. در جریان این درگیری گسترده، شمار زیادی از عناصر داعش کشته شدند. نیروهای سوری در جریان این عملیات توانستند منطقهای به طول 40 کیلومتر را آزاد کنند. این منطقه بین جاده «حقل الورد» و مناطق «المعیزلة و الطماح» امتداد دارد و به منطقه «فیضة ابن موینع» میرسد. ارتش سوریه همچنین در صحرای غربی المیادین، منطقهای به وسعت دو هزار کیلومتر مربع را پاکسازی و در جریان آن دهها بسته انفجاری و مین را خنثی کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.