
گروه فرهنگ و هنر: نامه اخیر رییس فرهنگستان علوم خطاب به دبیرخانه هماندیشی اسلامیدرباره تفاوت ماهوی علم و دین و امکان تحقق علوم انسانی اسلامی، بار دیگر آتش جدال را در این حوزه برانگیخت و اظهارات رئیسجمهور در اختتامیه جشنواره بینالمللی خوارزمینیز هیزمیبر این آتش افزود. در این باب به سراغ شهریار زرشناس رفتیم تا از نظر او درباره کم و کیف وضعیت حرکت به سمت علم دینی جویا شویم.
برخی معتقدند که اگر امکان تحقق علم دینی وجود داشت تاکنون باید لااقل بارقههایی از آن ظهور پیدا میکرد و این مسئله سبب شده نسبت به امکان آن مظنون یا ناامید شوند. آیا شما موافقید که این امکان وجود ندارد؟
موافق نیستم. به برخی منتقدان هم گفتم که خیلی زود انتظار دارید! مگر وقتی که رنسانس شد و اولین انقلابهایی که اتفاق افتادند ظرف 30-40 سال نظم ساختند؟! شما در اکثر تاریخنگاریها میبینید که غرب مدرن از قرن 14 و 15 شروع شده اما از قرن 17 به بعد به نظامسازی میرسند. یعنی حداقل 200سال طی کردن دوره انتقالی طول کشیده است. در قرن 18 است که چهره شهرها عوض میشود. بنیانهای علم تازه در قرن هفدهم است که پیریزی میشود.
اما در مورد عالم جدید نکته این است که اجمالا سرآغازها ظاهر شده است. دقت کنید انقلابهای طلیعهدار به همین شکل هستند.
چه شاهدی برای وجود این سرآغازها دارید؟
همین که طلب این مسئله ظاهر شده، همین نشانه آغاز است. من با غرب مدرن مقایسه میکنم. در آنجا هم در ابتدای رنسانس یک طلبی برای نظم نوین ایجاد شد و بعد به صورت اجمالی، رئوس اصلی این افق تازه هم کموبیش طرح شد. به آراء متفکران هم که نگاه میکنید این طور نیست که به صورت فراگیر و برنامهدار باشد؛ نه! هرکسی حرف خودش را میزند. یعنی از نیمه قرن چهاردهم، آهستهآهسته شاهد چند چیزیم: اولا یک نوع طلب ثانیا ظهور صورت جنینی اندیشه سیاسی غرب مدرن و ثالثا برخی وجوه اتفاقاتی که بعدا تبدیل به علم مدرن میشود. بنابراین علم مدرن به لحاظ روششناسی در قرن هفدهم ظهور کرد و اولین بروز آن در قالب فیزیک برای اواخر قرن شانزدهم است. من معتقدم همینها الان اتفاق افتاده؛ بنابراین ببینید!
خود وجود این طلب نکته اول است. اما وقوع آن، نوعی فرایند آزمون و خطاست. باید بحث کنیم و حرف بزنیم و اشتباه کنیم و حالتهای التقاطی داشته باشیم تا به نقطه ثابت برسیم که ممکن است دو سه قرن طول بکشد. نکته بعدی حالت گذارگونه نظام سیاسی جمهوری اسلامیاست که اقتضاء آن، این است و یک حالت دوگانه به روشنی درآن دیده میشود. یک وجه کاملا مدرن دارد که در زمین شبهمدرنیته ایرانی درحال تحقق است و یک وجه کاملا متفاوت دیگر؛ این اقتضاء این دوره تاریخی است. یک دیالکتیکی بین انقلاب اسلامیو غربزدگی شبهمدرن در ایران در حال رخ دادن است. نمیگویم در این دیالکتیک لزوما انقلاب اسلامیپیروز است اما در رخ دادن آن شکی نیست.
کدام نهادها یا جریانها را نماینده این طلب میدانید؟
همین کنفرانسی که تشکیل میشود، معنیاش چیست؟ نشانه طلب است دیگر! چرا اصلا زمزمه علم دینی در ما افتاده است؟ من قبول دارم از دل سمینار علم در نمیآید و با روشهای بروکراتیک تولید نمیشود. اما بحث روی مطالبه است. خود نفس احیای حضور دین در عرصه سیاسی-اجتماعی، یک طلیعه و یک اتفاق است. از نگاه تاریخی نشانه پایان یک دوره و آغاز دوره دیگر است. باید تاریخی نگاه کنیم. در رنسانس، زندگیها کاملا قرون وسطایی است حتی زبان فیلسوفان قرون وسطایی است. بسیاری معتقدند زبان نیکلای کوزایی، ادبیات اسکولاستیک است ولی کاسیگر میگوید همین آدم، هسته اولیه سوبژکتیویته را طرح کرده است. غرب مدرن تا قرن 19 حتی طب هم ندارد و طبشان سنتی است! تا قرن 17 و 18 دانشگاههایشان مذهبی است و تعلیم و تربیت دست کشیشان است. ابدا نباید فکر کنیم که ظهور غرب مدرن دفعی بوده بلکه فرایندی اتفاق افتاده که خیلی هم پرکشاکش است و عالمیکه وقت آن گذشته به این راحتی ماجرا را واگذار نمیکند.
برخی این مطالبه را یک مطالبه عمومییا حتی نخبگانی نمیدانند بلکه آن را یک جور ابلاغ حکومتی میبینند. مثلا رئیس جمهور در همین سخنرانی اخیر مشابه همین نظر را داشتند و با قیاس تلویحی ایران و شوروی این حرکت را محکوم به شکست دانستند و گفتند: «کسانی میخواستند علم بورژوایی و سوسیالیستی ایجاد کنند اما موفق نبودند. حرفهایی که استالین بر آنها تاکید داشت.» شما چه شاهدی دال بر واقعی بودن این مطالبهها دارید؟
اگر از منظر تاریخ و حکمت تاریخی نگاه کنیم خود این که حاکمیتی ظهور کرده که چنین تقاضا و مطالبه و اصلا چنین ابلاغی دارد، معنای آن چیست؟ اصلا بگویید ابلاغ بروکراتیک! از رنسانس به بعد سکولاریسم اومانیستی کاملا حاکم شده و شما هیچ مطالبهای خارج از این سپهر نمیبینید آن وقت درست در زمانی که اندیشه پست مدرن دارد همه مسلمات و یقینیات و مشهورات مدرن را به چالش میکشد، انقلاب اسلامیرخ داده و نظامیدرست کرده که حتی اگر مطالباتش را ابلاغی هم بدانیم از منظر تاریخی، معنی آن این است که یک نظام سیاسی مطالبهای غیر از مطالبات متعلق به عالم جاری مدرن دارد. بنابراین حاکمیتی بودن این مسئله اصلا ضعف نیست بلکه خودش نشانه ظهور عالم جدید است.
اما این نوع نگاه با مثال زدن استالین، قصد دارد بگوید که این حاکمیتی شدن، محکوم به شکست است...
چه کسی گفته که آن جریان شکست خورد؟! این ادعای غلطی است. اولا که مارکسیسم یک ایدئولوژی مدرن است و اساسا داعیهای ورای علوم انسانی مدرن نداشت. این یک مغالطه است. بولشویسم، صورت روسی مارکسیسم بود و مارکس تا بن دندان مدرن بود. مارکسیسم اصلا داعیه ضدیت با مدرنیته نداشت. مارکس فرزند اندیشه عصر روشنگری بود؛ فقط بحثش این بود که بورژوازی و لیبرالیسم نمیتواند آرمانهای مدرنیته را محقق کند و پرولتاریاست که باید آنها را در قالب سوسیالیسم محقق کند. مارکس با مدرنیته دعوایی نداشت! با علوم انسانی مدرن چالاشی نداشت! مارکس اصلا در تدوین علم تاریخ و اقتصاد مدرن نقش موثر داشت. مارکس حتی به اندازه نیچه، ناقد مدرنیته نیست. این مثال اساسا غلط است. بحث ما، مسئلهای ورای علوم انسانی مدرن است. شوروی هم قصد خروج از مدرنیته و مسیر تازه تاریخی نداشت و دعوای شوروی با کشورهای سرمایهداری هم، دعوای دو ایدئولوژی ذیل مدرنیته بود نه دعوای یک موجودی بیرون از مدرنیته با آن. اگر هم آمدند که در علوم انسانی به شیوه خودشان تغییری دهند نه این که بخواهند علوم انسانی غیر مدرنی بسازند بلکه میگفتند مثلا این علم اقتصاد که در دانشگاه تدریس میشود، سرمایهدارانه است و ما باید علم اقتصاد سوسیالیستی بیاوریم ولی شاکله علوم انسانی را نمیخواهند به هم بزنند و اتفاقا به آن کاملا وفادارند.
نهایتا موفق به ایجاد یک علم جدید ذیل همان گفتمان شد؟
بله موفق شد. تجربه شکست شوروی سوسیالیستی به عنوان نظام سیاسی به معنای این نیست که علومیهم که آورد دیگر کارکرد ندارند و شکست خوردهاند. برخی یک استفاده تبلیغاتی میکنند تا میخواهید تکان بخورید شوروی را علم میکنند که آن خواست و نتوانست! اولا که شوروی ساخت و نوعی علم تاریخی در دانشگاههایش درس داد که با علم تاریخ لیبرالی فرق داشت. البته بازهم تاکید میکنم که مدرن بود اما مدرن لیبرالی نبود، مدرن سوسیالیستی بود. بحث علوم انسانی اسلامیما هم هیچ ربطی به شوروی ندارد چون ما میخواهیم علوم انسانی طراحی کنیم که اصولا ورای مدرنیته است. بنابراین دستهبندی مدرن علوم انسانی و ریاضی و طبیعی هم شاید برای آن معنا نداشته باشد. این تقسیمبندی هم مدرن است و ما وقتی داریم به علم دینی فکر میکنیم لزومیهم ندارد که این تقسیم را بپذیریم. اما فیالحال نکته این است که شوروی توانست علوم انسانی سوسیالیستیاش را بسازد و اگر شوروی به لحاظ سیاسی فروپاشید دلیل نمیشود که هرکاری که آنها در ادبیات و اقتصاد و علوم اجتماعی کردند غلط بود و شکست خورد. این استفادهها تبلیغاتی است. مگر در تاریخ کم، رژیمهای سرمایهداری فروپاشیدند؟! چرا از فروپاشی آنها نتیجه نمیگیریم که فاتحه سرمایهداری خوانده است؟! ولی تا بدیلهای سرمایهداری فرومیپاشد تازه ذیل همان گفتمان مدرن، سریع رسانههای امپریالیستی نتیجه میگیرند که سرمایهداری برحق است! اینها دروغ است. من از شوروی دفاع نمیکنم اما این بازیها را هم نباید باور کرد. اینها شکست شوروی سوسیالیستی را اول به معنای پایان همه سوسیالیسمها گرفتند، بعد به معنای شکست کامل مارکسیسم گرفتند و بعد فراتر از آن به معنای هر نوع بدیل برای سرمایهداری گرفتند!
و به معنای شکست هر نوع نظام ایدئولوژیکی...
آخر مسئله این است که چه کسی میگوید نظامهای سرمایهداری ایدئولوژیک نیستند. نئولیبرالها تعریف خاصی از ایدئولوژی ارائه میدهند که اتفاقا با آن تعریف خودشان هم برخی از وجوه ایدئولوژیک بودن را دارند. اولین واضع عبارت «ایدئولوژی» دوستوت دوتراسی بود که در قرن هجدهم برای اولین بار به عنوان یک علم وضع کرد چون در قرن 18، قرن سیطره ساینتیسم است و متفکرانش معتقد بودند که همه پدیدهها را میشود از طریق روشهای آزمایشگاهی و به شیوه علمیبررسی کرد؛ برای همین هم مثلا بحثهای جامعهشناختی را «فیریک اجتماعی» میگفتند یا حتی روانشناسی را گاهی «سایکوفیزیک» میگفتند؛ یعنی فیزیک برای آنان آن قدر صورت اعلای علم بود که همه چیز را با آن میسنجیدند. بنابراین آن واژه اصلا معنای امروزی را نداشت و معنی آن «علم شناخت ایدهها» بود. بعد معتقدین به این نگاه که اتفاقا نمایندگان لیبرالیسم هم بودند، ناپلئون به منظور تمسخر آنها، آنها را «ایدئولوگ» خطاب میکند. یعنی ناپلئون اولین کسی است که ایدئولوژی را در معنای تمسخرآمیز و تحقیرآمیز استفاده میکند. از این جا این عبارت آرامآرام، یک بار سیاسی-اجتماعی هم پیدا میکند. بنابراین معنای اولیه آن نوعی علم است که بعد از ناپلئون و بعد از کتاب مارکس تحت عنوان «ایدئولوژی آلمانی» یک معنای کاملا سیاسی-اجتماعی پیدا میکند ولی آنجا، مارکس، ایدئولوژی را نوعی آگاهی کاذب میداند که بورژوازی میخواهد آن را بر دیگران حاکم کند. بعد از برنشتاین و لنین، دیگر این عبارت معنایی شبیه آن چه که ما امروز به کار میبریم پیدا میکند. یعنی مجموعهای از عقاید و آراء به هم پیوسته در حوزههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و غیره که منظومهای را تشکیل میدهند و مرتبط با منافع گروه یا طبقه خاصی هستند. دقیقا به همین دلیل رژیمهای سرمایهداری هم ایدئولوژیک هستند چون آن تئوری که آنها هم مبنای عمل خود در حکومتشان قرار میدهند هم، ایدئولوژی «لیبرالیسم کلاسیک» به عنوان اولین ایدئولوژی غرب مدرن یا «لیبرالیسم سوسیال-دموکرات» یا «نئولیبرالیسم» است. خود نمایندگان سیاسی و فکری سرمایهداری هم تا دهه شصت میلادی منکر این نبودند که نظم فکریشان ایدئولوژیک است و این مسائل از آن دهه آغاز میشود؛ اردوگاه سوسیالیسم روی تلقی خاص خودشان از مارکسیسم تکیه میکنند و نوعی مطالبه آرمانگرایی عدالتطلبانه در غرب شکل میگیرد. بعد کشورهای سرمایهداری کنترل این آرمانگرایی، موج جدیدی را آغاز میکنند که با کتاب دانیل بل درباره ایدئولوژیها شروع میشود و با امثالهانا آرنت ادامه پیدا میکند. در این تلقی، هر نوع آرمانگرایی معادل ایدئولوژی و ایدئولوژی هم معادل بیخردی و حاکمیت عواطف بر عقل قرار میدهند و آن را مجموعهای متصلب میگیرند بعد به گونهای حرف میزنند که گویی نئولیبرالیسم، ماهیت ایدئولوژیک ندارد. درحالی که همان زمان هم این مسئله انتقاداتی را برانگیخت.
بنابراین آیا از عدم شکست تجربه شوروی در ساحت علمیبرخلاف ساختار سیاسی، میتوان نتیجه گرفت که رسیدن به علوم انسانی اسلامیقابل مدیریت است؟ چه اندازه نهادهایی که جمهوری اسلامیساخته در این راستا موثر هستند؟
تاکید میکنم این که چون مارکسیسم، غیرواقعی و ناسازگار با حقیقت عالم بود و حرفهای آنها هم در علم اقتصاد و غیره، بیاساس است، ارتباطی با این ندارد که نمیشود علوم دیگری جایگزین علوم انسانی مدرن در ظهور لیبرالی آن ساخت. مگر حرفهای لیبرالها با حقیقت تماما سازگار است؟ آن هم سازگار نیست. اما در شوروی تولید علم سوسیالیستی مدیریت شد. البته باید اقتضائات انقلاب سوسیالیستی شوروی را در نظر گرفت. بولشویکها در کشوری که یکششم مساحت خشکیهای زمین را دارد، باجمعیتی که زیر 10درصد آن کارگر است، میخواستند انقلاب سوسیالیستی ایجاد کنند که با این مسئله اساسا با اصول مارکسیسم مبنی بر لزوم وجود جامعه صنعتی مستعد برای انقلاب کارگری، ناسازگار است. بنابراین لنین درحالی که خود میداند انقلاب را به جامعه دهقانی تحمیل میکند و بنابراین شوروی از همان اول هسته مرگش را با خودش داشت. بنابراین اولین وظیفه نظام جدید، صنعتی کردن کشور شد که در جریان آن بروکراسی ظهور کرد و مجموعه شرایط و نبود زمینههای لازم منجر به شکست شد.
به موضوع بازگردیم
حرفی که آقای رئیس جمهور میزنند با تئوریهای خود فیلسوفان علم معاصر غربی ناسازگار است. یعنی کسانی مثل فایرابند، توماس کوهن و لاکاتوش اتفاقا معتقدند که علم امری تاریخی است. از زمانی که علم مدرن پیدا شده و فلسفه علم در قرن 19 و 20 شکل گرفته، چند تلقی درباره علم وجود داشته؛ یکی تلقی پوزیتیویستی که تا 40سال پیش تلقی رایج هم بود که همانی است که در بیان آقای روحانی است. فکر میکرد که علم، یک جریان خطی انباشتی است که ربطی به این عالم و آن تمدن ندارد و از نخستین بیان بشر در هزاران سال پیش شروع شده و به مرور بر ادراکات علمیبشر افزوده شده و نتیجهاش این چیزی است که امروز با نام علم مدرن میشناسیم. این تلقی است که پیر روسو یا حلقهوینیها یا پوزیتویستهای قرن 19 داشتند. اما این تلقی در دهه شصت به چالش کشیده شد؛ یعنی زمانی که کوهن، کتاب «ساختار انقلابهای علمی» یا کمیبعد فایرابند کتاب «ضدروش» را نوشت. کوهن معتقد است هر علمی، یک پارادایم و یک حوزه تمدنی دارد. بنابراین هر پارادایمیکه ظهور میکند در همه شئون زندگی اثر میگذارد از جمله در علم. قابل مقایسه هم نیست. هر علمیپارادایم خودش را دارد و خطکشی برای مقایسهشان هم نیست. پس سخن رئیس جمهور منطبق بر حرف فیلسوفان قرن نوزدهمیاست ولی فیلسوفان متاخر آن را قبول ندارند.
جدا از نظر فیلسوفان علم، آیا تاریخ پیدایش علم مدرن موید حرف آقای روحانی است؟ آیا آن چیزی که به نام علم مدرن و ساینس میشناسیم، سه شاخه اصلی پیدا میکند: علوم انسانی، علوم فنی-مهندسی و علوم طبیعی؛ همین ساینس، یک پدیده کاملا جدید است که دارای زیربنای روششناختی و مولفههای ساختاری است. این ساینس به شکل سیستماتیک در قرن هفدهم پیدا شد. بنابراین علم مدرن صورتی از صور علم بشری است نه این که مترادف با کل علم بشری باشد. علم در معنای دانایی، ظهورات متکثر و متعدد دارد که بسیاری از آنها بسته به عوالم تاریخی هم هستند. علم مدرن یکی از این ظهورات است. این علم مدرن سه شاخه اصلی دارد که اتفاقا در شاخه علوم انسانیاش، بیش از دو شاخه دیگر ارزشها اخلاقیات و ایدئولوژیهای مدرن در آن ظاهر شدهاند. یعنی علوم انسانی ظرفیت ایدئولوژیک شدنش بیش از دو شاخه دیگر البته نه این که آن دو اصلا ظرفیت نداشته باشند بلکه کمتر است. پس در شاخه علوم انسانی، ظهور و بروز هویتها و نرمهای ایدئولوژیک را پررنگ میبینیم. من پیشنهاد میکنم مشاوران رئیس جمهور بروند با تئوریهای مکتب انتقادی و فرانکفورتیها آشنا شوند و نوشتههای کالینیکوس درباره ظرفیتهای نئولیبرال علم مدرن بخوانند، ببینند که آیا علوم انسانی میتواند لیبرال و نئولیبرال داشته باشد یا نه. آیا علوم انسانی خصیصه ایدئولوژیک دارد یا ندارد!
در مورد دو شاخه دیگر چطور؟
برای این که بفهمیم آیا ریاضیات در آن چیزی که در دوره مدن آمده است خلاصه دمیشود یا نه، کافی است به تاریخ نگاه کنیم. وقتی در یونان، از ریاضیات یا «mathematica» صحبت میشد و مثلا افلاطون بر سر در آکادمیاش میزد «کسی که هندسه نمیداند وارد نشود»، آیا به همین معنای مدرن از ریاضیات نظر داشت؟ کسی که تاریخ علم خوانده، میداند که ریاضیات دوره مدرن ماهیتی پیدا میکند که با همان یونان هم متفاوت است. این ریاضیات کمیشده و خاصیت پراگماتیک و معطوف به عمل پیدا میکند که دقیقا با روح کمیانگار علم مدرن مطابقت پیدا کند. بنابراین ما یک نوع ریاضیات و یک نوع علم نداریم. حتی اگر نظرات امثال کوهن و فایرابند را هم کنار بگذاریم با رجوع به تاریخ علم متوجه میشویم که دورههایی بوده که بشر، علم د اشته و ابزارهای تکنیکی خود را هم ساخته ولی علم مدرن نداشته و این نشان میدهد که علم خلاصه و منحصر و محصور در علم مدرن نیست. پس اقسام علم داریم و به همان نسبت هم اقسام تکنیک داریم. در مورد طبیعیات هم همین است. فیزیک جدید و طبیعیات قدیم هر کدام پارادایم خودشان را دارند. آن طبیعیات قدیم هم چیز پرتی نبود؛ خسوف و کسوف و تغییرات جوی را پیشبینی میکرد و کاملا کارایی داشت. اصلا کاری با فیزیک اسلامیهم ندارم. میخواهم بدانم که یعنی جز این فیزیک مدرن، طبیعیات دیگری نداریم؟ چرا داریم. قبل از گالیله و نیوتون، طبیعیات قبلی هم کارکرد داشت و این طور نیست که بشر جهان طبیعت را از قرن هفدهم شناخته است. بنابراین این یک مغالطه بیاساس است که علم، علم است و آن هم جز علم مدرن نیست!
اما فعلا دعوا در کشور ما چندان هم بر سر این بخش از علم مدرن نیست و بیشتر مسئله ناظر به علوم انسانی است...
درست است اما این مقدمه نشان میدهد که به طریق اولی، علوم انسانی هم مدرن و غیرمدرن دارد. وقتی کل ساینس، در دوره خاصی پدیدار شده و به قوام یک عالم خاص کمک میکند، طبیعی است که جهتگیریهای فرهنگی و ارزشی آن عالم را دارد. اتفاقا علوم انسانی پررنگتر از بقیه ماهیت ایدئولوژیک دارد. برای مثال در همین علوم اجتماعی موجود ما حداقل میتوانیم از سه ایدئولوژی موجود حرف بزنیم که با آن درآمیخته است. ببینید پدران جامعهشناسی چه کسانی هستند؟ آگوست کنت، امیل دورکیم، کمیقبلتر مونتسکیو، کموبیش ولتر و روسو را میتوان به عنوان موسسان این علم نام برد. اندیشههای مارکس و وبر هم به شدت در جامعهشناسی مدرن تاثیر گذاشته است. خب همه اینآدمها، اندیشههایشان ماهیت ایدئولوژیک دارد؛ همهشان اومانیست هستند و ذیل آن رویکردهای ایدئولوژیک خاص خودشان را هم دارند. میتوانید به مفهوم طبقه یا معیارهای کجروی و تشخیص جامعه سالم و غیرسالم نگاه کنید. گاهی شاهدیم که مرزبندی ایدئولوژیک آن قدر پررنگ میشود که از رویکرد دو دانشمند علوم اجتماعی که مقدمات و سپهر هر دو هم مدرن است، دو نتیجه کاملا متفاوت در میآید. آگوسن کنت و مارکس هر دو در پیریزی جاتمعهشناسی مدرن نقش دارد اما اولی لیبرال پوزیتیویست است درحالی که مارکس تمایلات پوزیتیوسیتی از نوع سوسیالیستی دارد. وجود رویکردهای و هویت ایدئولوژیک در دورکیم و وبر چطور قابل انکار است؟! در روانشناسی و اقتصاد هم، همین هویت ایدئولوژیک را میتوان مثال زد.
شما ریشه اظهارات رئیسجمهور را چه میدانید؟ سیاسیکاری است یا نگاهشان این است و گفتن این حرفها چه عوایدی میتواند داشته باشد؟
البته نباید انتظار تفلسف از رئیسجمهور داشته باشیم اما من عمده علت آن را سیاسیکاری میدانم. ظاهرا حلقه مشاوران دولت، تمایل دارند که پروژه طرح تحول علوم انسانی را از اساس زیر سوال ببرند و ایشان نیز با ادبیاتی عامهفهم که اتفاقا حافظ گفتمان فعلی حاکم بر دانشگاههاست به تایید وضع موجود در علم مدرن میپردازد. متاسفانه گفتمان حاکم بر دانشگاههای ما، البته به استثنای رشته فلسفه علم، هنوز هم رویکرد پوزیتیویستی و پیر روسویی است که علم را یک جریان خطی انباشتی میبیند که علم مدرن آخرین مرحله آن است چون در کتابهای مدرسه و دانشگاه هنوز علم را با این نگاه آموزش میدهند! حتی رویکردهای منتقدانه امثال پستمدرنها هم وارد کتابهای درسی ما نشده است. بنابراین بخشی هم روی همین موج سوار میشوند تا با شکلگیری جریان، مانع جاافتادن و پذیرش عمومیطرح تحول شوند. یک راه این ممانعت آن است که مدیران مخالف تحول را در رئوس کار و مثلا آموزش عالی قرار دهید و راه دیگر آن است که از جریان تبلیغی علیه آن استفاده کنید.
یعنی مراکز مدیریتی هم با این نگاه همراه نیستند...
ببینید در غرب مدرن، فرایند شکلگیری علم مدرن را هم کسی مدیریت نکرد. عالم مدرن ظهور کرد، طلب علم جدید آهسته پدیدار شد، این طلب تدریجا از دل آدمهایی که با زبان اسکولاستیک حرف میزدند و حتی در آن عالم فکر میکردند، بنابر نیازی که پدید آمده بود راهی را باز کردند بیآنکه حتی خیلی به آن اتفاق خودآگاه باشند، و نهایتا در قرن هفدهم است که عدهای حس میکنند عالم جدیدی ظهور کرده و شروع به تدوین علوم و مسائل آن میکنند. بنابراین ظهور علم مدرن، دستوری و بخشنامهای نبود.
اما در مورد ما، باور من هم این است که این طور نیست که با طلب بخشنامهای، علم دینی ساخته شود. علم دینی هم یک فرایند است که گام اول آن طلب است. به نظرمن این طلب در برخی از نخبگان ما رخ داده و حاکمیت یا مشخصا رهبر انقلاب آن را تشخیص داده و آن را اعلام کرده است. امام خامنهای واقعا یک نخبه است و فرقش این است که ایشان میتوانست رهبر نباشد و به عنوان یک نخبه این حرف را بزند اما الان رهبر هم هست و این مطلب را میگوید.
نکته دیگر این است که این طلب محدود به ایران آن هم ایران پس از انقلاب نیست. طلب علم دینی، 7-8دهه است که پدیدار شده که مثلا میتوانید در برخی نوشتههای رنهگنون ببینید. نصر، کتاب «نیاز به علم مقدس» را مینویسد. این یک طلبی است که همزمان با انحطاط غرب مدرن ظاهر شده است.
در مورد وضعیت فعلی ما، من قائل نیستم که این یک روند بخشنامهای و دستوری است اما قائلم الان که این اندیشه در قالب اندیشه نظام سامان پیدا کرده، ما میتوانیم در کنار آن فرایندی که شکل گرفته و به هرحال پیش خواهد رفت، حضور داشته باشیم و به آن جهت و سرعت بدهیم. وظیفه ماست که حرکتهای خودآگاهانه را این جریان اضافه کنیم.
آیا نهادسازیهای ما کمکی به این جریان و مدیریتش کرده است؟
بله در کنار حرکتهای فردی و جمعی که شکل گرفته، برخی نهادسازیها میتواند کمک کند. در علم مدرن هم در قرن هفدهم، مجموعهای از نهادهایی در انگلستان، فرانسه و جاهای دیگر تحت عنوان «آکادمیعلوم» ساخته میشود که کارشان تئوریزه و فرموله و قاعدهمند کردن این روند است. اینها تمام نخبگان این روند را در این فضا جمع میکنند و تولید محتوا میکنند که خودش، در این روند تاثیرگذار است. مثلا نیوتون وهاروی و بسیاری از چهرههای برجسته، عضو آکادمیانگلستاناند. بنابراین این نهادسازیها خیلی هم موثر واقع شدند. بنابراین این که میگوییم ظهور یک صورت علمی، یک فرایند است به این معنی نیست که نهاد و رویه خودآگاه نمیخواهیم. اما به محض این که نهادسازی میکنیم آقایان میگویند که بخشنامهای و بروکراتیک شد! درحالی که سازماندهی بخشی از این ذات این جریان است و خود فرایند به طور طبیعی، تولید نهاد میکند.
کلیت این روند و برآیند کار نهادها و مدیریت و حرکتهای فردی، به نظر شما چطور باید شکل بگیرد؟
قبل از این که بحث اسلامیسازی علوم انسانی شکل بگیرد باید درگام اول به سراغ تحول برویم. همین علوم دانسانی موجود با توجه به اقتضائات جامعه امروز ایران و آرمانگرایی اسلامی، باید دست خوش تحول شود. شاید همین تحول پیشزمینه علوم انسانی اسلامیرا پدید آورد. اتفاقا زمینههای آن هم آماده است. همین الان ما میتوانیم کتب درسی علوم اجتماعی و روانشناسی و خصوصا اقتصاد را به نحوی تغییر دهیم که رویکرد حاکم برآن، «رویکرد تحولخواه» باشد نه «رویکرد تداومبخش». رویکرد فعلی ما در نظام آکادمیک، رویکرد قوامبخش به وضعیت موجود است؛ ما میتوانیم همین را عوض کنیم. عدهای اشکال میکنند تئوری شما برای علوم انسانی اسلامیچیست؟ خیلی خب؛ الان این را نداریم ولی این کار را که میتوانیم انجام دهیم. کاری که کشورهای موفق در این تدوین علوم کردند هم همین بود که رویکرد را فقط نقادانه کردند و نوعی تحول انتقادی ایجاد کردند. بنابراین در گام اول باید مواجههمان را با علم غربی، نقادانه، خلاقانه و تصرفگرایانه کنیم و از این مواجهه انفعالی و تسلیمیو باور به این که هرچه علوم انسانی میگوید درست است، عوض کنیم و من به شما قول میدهم که طی 6 ماه میتوانیم همین کتاب را بر اساس این رویکرد تغییر دهیم. تئوریهای علوم انسانی موجود اتفاقا ظرفیت نقد خودشان را در خودشان دارند و به سادگی میتوان کتب را بر این اساس تدوین کرد. این اتفاق میتواند سموم این علوم انسانی را کمتر کند، سازگاریاش را با اندیشه اسلامیبیشتر کند و آن را به مسائل روز جامعه ما معطوف کند.
اما برخی نهادهایی که در جمهوری اسلامیساخته شده همگی ذیل گفتمان علم مدرن هستند و بنابراین ارادهای برای انجام این کار ندارند. درست است؟
این مسئله نیاز به مدیریت دارد، سه آیتم سرفصلها، کتب و اساتید (یا دستکم نوع نگاه آنها) باید عوض شود اما مشکل آن است که دقیقا همان نهادهایی که باید این کار را انجام دهند اعتقادی به آن ندارند و خودشان سد راه هستند. یعنی با این که اقلیت تحولخواهی وجود دارد اما قالب اساتید و نظام دانشگاهی و مدیریت آموزش عالی اعتقادی ندارند. اما گام اول همین است که کتابها به جای رویکرد مقوم با رویکرد منتقد نوشته شوند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


گروه اجتماعی: شورای شهر تهران روز گذشته با تخفیف 90 درصدی طرح ترافیک برای خبرنگاران در سال آینده موافقت کرد اما این در حالی است که معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران همچنان مخالف است و آن را مصداق رانت میداند.
به گزارش تسنیم، محسن هاشمیرفسنجانی در چهل و هشتمین جلسه شورای شهر تهران در جمع خبرنگاران اظهار کرد: تمامیمواردی که از سوی اعضای شورای شهر تهران بهعنوان پاسخ به اعتراض فرمانداری تهیه شده بود مورد موافقت اعضای شورای شهر تهران قرار گرفت و این درحالی بود که در برخی از موارد نیز اعضا به نظر قبلی خود پافشاری کردند.
طرح ترافیک برای جانبازان بالای ۲۵ درصد رایگان شد
هاشمیرفسنجانی ضمن اشاره به تمهیدات درنظرگرفتهشده برای اقشار خاص همانند جانبازان 25 و 25 درصد به بالا و همچنین خبرنگاران، روزنامهنگاران و عکاسان بیان کرد: در طرح ترافیک جدید همانند گذشته تسهیلاتی برای ورود جانبازان 25 و 25 درصد به بالا درنظر گرفته شده که در این بخش هزینه ورود خودروی آنها توسط شهرداری تهران پرداخت خواهد شد ضمن اینکه به خبرنگاران مبلغی کمتر از یک میلیون تومان که البته این رقم نیز بسته به میزان ورود به طرح خواهد بود پرداخت خواهند کرد.وی گفت: البته تصمیماتی هم برای وانتبارها و کامیونها برای ورود به طرح ترافیک در سال آینده گرفته شده که این اصلاحات مورد موافقت اعضا قرار گرفت و به کمیته تطبیق فرمانداری تهران ارسال خواهد شد.رئیس شورای شهر تهران در خصوص زمان اجرای طرح ترافیک جدید گفت: البته در این زمینه باید معاون شهردار تهران پاسخ دهد و پیشبینی میشود با فراهم کردن زیرساختها طرح ترافیک در سال آینده اجرا شود.
کارت بلیط یک ساله رایگان به خبرنگاران
این گزارش میافزاید ، در چهل و هشتمین جلسه علنی شورای شهر اجازه داده شد به خبرنگارانی که فاقد خودرو هستند و یا از طرح ترافیک استفاده نمیکنند کارت بلیط الکترونیک یک ساله حملونقل عمومیبه صورت رایگان داده شود که این پیشنهاد نیز با 15 موافق و 2 مخالف به تأیید و تصویب نهایی رسید.
پورسیدآقایی: تخفیف به خبرنگاران موجب رانت میشود
اما این در حالی است که پورسیدآقایی معاون حمل و نقل و ترافیک شهردار تهران گفت: هیچ یک از ایرادات فرمانداری تهران به مصوبه اخیر شورای شهر ماهیت قانونی نداشته است.بیشتر اصلاحاتی که در مصوبه صورت گرفته است در حوزه سیاستگذاری است و در واقع مغایرتی با قانون نداشته است.وی در ادامه ضمن انتقاد از پیشنهاد کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران و همچنین احمد مسجد جامعی در خصوص تخفیف برای خبرنگاران جهت پرداخت عوارض طرح ترافیک جدید گفت: ما همچنان با این موضوع مخالف هستیم چرا که باعث رانت خواهد شد. معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران گفت: این تصمیم کمیسیون عمران و حمل و نقل و برخی از اعضای شورای شهر تهران باعث میشود که فشار زیادی به دستگاه اجرایی در خصوص تخفیف طرح ترافیک به خبرنگاران اجرا شود.وی پیشنهاد داد: همان 50 درصد برای خبرنگاران برای پرداخت عوارض طرح ترافیک درنظر گرفته شود.دلیل این مخالفت را شاید بتوان در گذشته و تقابل وی با خبرنگاران جستجو کرد. پورسیدآقایی مدیرعامل مستعفی راه آهن کشور در پی حادثه ریلی سمنان- دامغان در هفت خوان بود که منجر به کشته شدن 46 تن از هم وطنانمان در آن حادثه شد.
مخالفت رسولی با کاهش نرخ عوارض طرح ترافیک خبرنگاران
حسن رسولی عضو شورای شهر تهران نیز در خصوص تخفیف درنظر گرفته شده برای خبرنگاران، عکاسان و روزنامه نگاران در بحث طرح ترافیک انتقاد کرد و گفت: یکی از اهداف طرح ترافیک جدید مبارزه با رانتخواری بوده و نباید تسهیلات ویژهای برای افراد خاص درنظر گرفته شود.
میرلوحی : ادعا نمیکنیم مصوبه طرح ترافیک جدید جامع است
محمود میرلوحی عضو شورای شهر تهران هم گفت: هیچ ادعایی مبنی براینکه مصوبه طرح ترافیک جدید کامل و جامع است نداریم.عضو شورای شهر تهران با اشاره به اعمال برخی تغییرات توسط کمیسیون حمل و نقل شورای شهر تهران در مصوبه اخیر طرح ترافیک گفت: دغدغه دارم که این تغییرات، تغییرات مؤثری باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه سیاسی: مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت امور اقتصادی و دارایی با صدور بیانیهای رسانهای به تشریح تصمیمات متخذه درخصوص کشورمان در اجلاس اخیر گروه ویژه اقدام مالی پرداخت.
در بیانیه صادره آمده است؛ با توجه به اتمام مهلت کشورمان در اجرای برنامه اقدام مورد توافق در پایان ژانویه 2018 ، گروه ویژه اقدام مالی (FATF) در اجلاس اخیر خود که مورخ ١٨ الی ٢٣فوریه در پاریس برگزار گردید، به مرور اقدامات جمهوری اسلامی ایران پرداخت. در این اجلاس با توجه به اقدامات مثبت صورت گرفته و علیرغم فضاسازی سنگین آمریکا و برخی متحدین منطقه ای آن از چندهفته قبل از برگزاری اجلاس جهت بازگرداندن اقدام مقابله ای علیه ایران، اعضای این گروه تصمیم به تمدید تعلیق اقدامات مقابله ای علیه کشور که از ژوئن 2016 آغاز شده بود، گرفتند. این تصمیم هر چند در مجموع مثبت بوده و یک موفقیت شایان توج سرلشکر باقری: به آتشبس سوریه پایبندیم
سرلشکر محمد باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح درباره قطعنامه آتشبس 30روزه در حومه دمشق اظهار داشت: این بار هم مانند دفعات گذشته کسانی که خواهان امنیت و آرامش سوریه نیستند وقتی دیدند ارتش و حکومت سوریه میخواهد حومه دمشق را پاکسازی کند علم آتشبس برداشتند تا بتوانند از تروریستها حمایت کنند. به گزارش تسنیم، وی افزود: ارتش سوریه بهدنبال آن است تا سرزمین خودش را از تروریستها پاکسازی کند تا بتواند امنیت مردم دمشق را تأمین کند اما تاکنون 1200 خمپاره بهسوی دمشق شلیک شده و امنیت و آرامش مردم را برهم زده است، بر همین اساس میبایست در این مناطق پاکسازی صورت بگیرد. وی تصریح کرد: ما به این قطعنامه پایبند خواهیم بود، سوریه نیز پایبند است. بخشهایی از حومه دمشق که در اختیار تروریستها است مورد آتشبس نیستند و پاکسازی در آنها ادامه خواهد داشت.
کوچگترین مشکل امنیتی در مکران نداریم
امیر سرتیپ امیر حاتمی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در حاشیه همایش سرمایهگذاری و توسعه پایدار سواحل مکران، اظهار داشت: سواحل مکران یک گنج و دارای ظرفیتهای مختلف است. به گزارش فارس، وی افزود: توجه به این سواحل در دولت یازده و دوازده به اوج خود رسید و امروز کارهای قابل توجهی هم از سوی دولت و هم نهادهای غیردولتی و بخش خصوصی در حال احداث است. حاتمی با بیان اینکه زیرساختهای زیادی در حال انجام در منطقه مکران است، گفت: در آینده شاهد شکوفایی این منطقه و ظرفیتهای اقتصادی آن خواهیم بود. وی در پایان خاطرنشان کرد: با تلاشهای نیروی دریایی ارتش و وزارت دفاع و دیگر نیروها کوچکترین مشکل امنیتی در منطقه مکران نداریم و سرمایهگذاران داخلی و خارجی با امنیت خاطر میتوانند در این منطقه فعالیت کنند.
وزیر خارجه قطر: باید با ایران گفتوگو کرد
«محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر خارجه قطر گفت که ما اختلافاتی با ایران داریم اما بایستی این اختلافات از طریق گفتوگو حل شود و جز راهکارهای سیاسی هیچ راهحل دیگری ممکن نیست. به گزارش فارس، آلثانی درباره همکاری با ایران در زمینه میدان مشترک گازی اظهار داشت که به بهرهبرداری از این میدان ادامه میدهیم و همه امور به خوبی پیش میرود. وزیر خارجه قطر در مصاحبه با روزنامه «لوفیگارو» در خصوص پیشنهاد توافق امنیتی منطقهای نیز تصریح کرد: «همسایگان ما به اتهامزنی کذب علیه قطر ادامه میدهند در حالیکه قطر از هشت ماه پیش به گفتوگو دعوت میکند اما این کشورها به دعوت ما پاسخی ندادهاند.» وی با اشاره به اینکه بایستی درباره روند حل منازعات به روشی متمدن و پرهیز از شیوههای عربستان و امارات ضروری است، تأکید کرد که «ایران جزئی از این منطقه وسیع است و ترکیه نیز این چنین است و ما از همگان میخواهیم که به این گفتوگو بپیوندند.»
امارات: زمان متوقف کردن ایران رسیده است
روزنامه اماراتی «نشنال» با نماینده دائمی این کشور در سازمان ملل متحد به گفتوگو پرداخت و این دیپلمات اماراتی مدعی شد که زمان متوقف کردن کمکهای موشکی ایران به افراطگرایان در منطقه فرا رسیده است. به گزارش فارس، نماینده امارات متحده عربی در سازمان ملل گفت که تصویب قطعنامه سازمان ملل متحد که ایران را برای تامین موشک به حوثیها در یمن متهم میکند، در جلوگیری از گسترش این گونه سلاحها به سایر گروه های افراطی در منطقه بسیار مهم است. «لانا نصیبه» نماینده دائم امارات در سازمان ملل متحد دراین مصاحبه که در ابوظبی صورت گرفت، اظهار داشت: «امارات متحده از قطعنامه پیشنهادی انگلیس برای تجدید تحریمها علیه کسانی که درگیری در یمن را تشدید میکنند ،حمایت میکند. » ه در حوزه دیپلماسی اقتصادی برای کشورمان محسوب می شود اما همچنان این باور وجود دارد که با اقدامات انجام شده باید تاکنون نام جمهوری اسلامی ایران به طور کامل از این فهرست خارج می گردید. لازم به توضیح است برخی از مفاد برنامه اقدام که نیاز به اصلاح قوانین موضوعه دارد همچنان صورت نگرفته و پس از آنکه در دولت تصویب شده اکنون در انتظار تصویب نهایی مجلس شورای اسلامی می باشد. بر اساس اطلاعات دریافتی از اجلاس اخیر، از مجموع ٣٧ عضو اصلی این گروه، معدودی از کشورها به رهبری آمریکا، در تلاش برای بازگرداندن ایران به صدر لیست کشورهای غیرهمکار و برقراری مجدد اقدام مقابله ای بودند که با پاسخهای فنی و مستدل ارائه شده قبلی و حضور فعال هیات نمایندگی کشورمان به سرپرستی وزارت امور اقتصادی و دارایی این تلاش ها ناکام ماند. این در حالیست که سایر اعضا از جمله تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا، ضمن مخالفت با این درخواست پیشنهاد ارائه زمان بیشتر با تمدید تعلیق اقدام مقابله ای جهت تکمیل اقدامات قانونی مرتبط را ارائه دادند که با اجماع تمامی اعضا روبرو شد. این فضای مثبت و در حقیقت ناکامی برنامه های ضد ایرانی آمریکا و برخی کشورهای منطقه در این اجلاس، با انجام اقدامات فنی گسترده و متنوع وزارت امور اقتصادی و دارایی بعنوان متولی اصلی شورای عالی مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم و همکاری صمیمانه سایر اعضا از جمله وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات و بانک مرکزی صورت گرفته است.
امید است در فرصت ٤ماهه آتی با همکاری مجلس شورای اسلامی و سایر نهادهای مرتبط، موارد باقیمانده به نتیجه رسیده و جمهوری اسلامی ایران پس از بیش از 10 سال قرار گرفتن در فهرست سیاه این گروه، به وضعیت عادی برگشته و شاهد پیامدهای مثبت آن، از جمله، تسهیل روابط کارگزاری مالی و بانکی کشور در سطح بین المللی و حضور فعالتر در عرصه پولی و مالی بین المللی باشیم.
به گزارش تسنیم گروه اقدام مالی در بیانیه جدید خود با اعلام تمدید تعلیق اقدامات مقابله ای علیه ایران درخواست هایی را مطرح کرده است که با اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در تعارض است. این گروه خواستار توقف حمایت مالی ایران از گروه های مقاومت شده است.
وزارت اقتصاد در بیانیه خود در خصوص این خواسته غیرمنطقی سکوت کرده است.
در بیانیه گروه کاری اقدام مالی آمده است: «از نوامبر 2017، ایران یک رژیم اعلام نقدینگی را ایجاد کرده و پیشنویس اصلاحیههایی را در زمینه مقررات مقابله با پولشویی و تأمین مالی تروریزم ارائه کرده است. اما برنامه اقدام ایران اکنون در شرایطی منقضی شده که موارد اقدام متعددی همچنان بهصورت ناقص باقی مانده است.
باید اقدامات باقیمانده زیر را بهطور کامل اجرا نماید: 1) جرمانگاری مناسب برای تأمین مالی تروریزم از جمله از طریق حذف استثنای مربوطه به گروههایی که «در تلاش برای پایان دادن به اشغال خارجی، استعمارگری و نژادپرستی هستند.»؛ 2) شناسایی و توقیف داراییهای تروریستی مطابق با قطعنامه مربوطه شورای امنیت سازمان ملل؛ 3) ایجاد یک رژیم مناسب و قابل اجرای کوشش مقتضی مشتری؛ 4) اطمینان از وابستگی کامل واحد اطلاعات مالی و الزام به ارائه گزارشدهی تراکنشهای مشکوک: 5) نشان دادن اینکه مقامات چگونه ارائه دهندگان فاقد مجوز خدمات نقل و انتقال پول و ارزش را شناسایی و تنبیه میکنند. 6) تصویب و اجرای کنوانسیونهای پالرمو و مقابله با تأمین مالی تروریزم و روشن کردن توانمندیها در ارائه کمکهای متقابل حقوقی ؛ 7) تضمین اینکه مؤسسات مالی تأیید میکنند که تراکنشهای الکترونیکی حاوی اطلاعات کاملی در زمینه مبدأ و ذینفع تراکنش هستند؛ 8) برقراری مجموعه گستردهای از مجازاتها برای نقض مقررات ضدپولشویی و 9) تضمین اینکه قانون و فرآیندهای قضایی مناسب برای توقیف اموال بهاندازه ارزش جریمه تعیینشده پیشبینی شده باشد».
در ادامه این بیانیه آمده است: «با توجه به اینکه ایران پیشنویس قانونی را تهیه کرده که در حال حاضر در پارلمان است، گروه کاری اقدام مالی در نشست این هفته خود تصمیم گرفته تا تعلیق اقدامات متقابل را ادامه دهد. بسته به میزان پیشرفت ایران در تکمیل برنامه اقدام مورد نظر خود، گروه کاری اقدام مالی در ژوئن 2018 گام های بیشتری خواهد برداشت. گروه کاری اقدام مالی بهصورت فوری انتظار دارد که ایران بدون فوت وقت در مسیر اصلاحی مورد نظر گام بردارد تا اطمینان دهد که از طریق تکمیل و اجرای اصلاحات ضروری در زمینه مقابله با پولشویی و تأمین مالی تروریزم بهخصوص از طریق تصویب قانون ضروری در این خصوص، به تمام موارد باقیمانده در برنامه اقدام رسیدگی میکند».
«ایران همچنان تا زمانی که برنامه اقدام را بهصورت کامل انجام دهد، در بیانیه عمومی گروه کاری اقدام مالی باقی خواهد ماند. تا زمانی که ایران اقدامات مورد نیاز برای برطرف کردن قصورهای شناساییشده در برنامه اقدام را اجرا نماید، گروه کاری اقدام مالی همچنان نگرانی ریسک تأمین مالی تروریزم ناشی از ایران و تهدیدی که این مسئله متوجه سیستم مالی بین المللی میسازد باقی خواهد ماند، از این رو، گروه کاری اقدام مالی از اعضای خود میخواهد و تمام کشورها را دعوت میکند که همچنان به مؤسسات مالی خود توصیه نمایند که کوشش مقتضی را در روابط و تراکنشهای تجاری با اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی، مطابق با توصیهنامه شاره 19 گروه کاری اقدام مالی بهکار ببندند».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


گروه راه و مسکن: اگرچه سوانح هوایی در ایران هرچند سال یکبار رخ میدهد و جان تعدادی از هموطنانمان را میگیرد اما از سال 84 تاکنون یعنی در چهار دولت اخیر از دولت نهم تا دوازدهم تعداد کشتههای سوانح هوایی بیش از ۵۰۰ نفر بوده است این در حالی است که تعداد کشتههای سوانح جادهای در این مدت بیش از ۲۱۹ هزارنفری و تقابل 438 برابری بوده است که نشان میدهد این دو شاخص در حوزه حملونقل با یکدیگر قابلمقایسه نیست. به گزارش «عصر ایرانیان» در حملونقل جادهای، آمارها نشان میدهد در دنیا به ازای هر ۱۰ هزار خودرو ۹ نفر کشته میشوند، درحالیکه در ایران به ازای این تعداد خودرو، ۳۷ تن کشته میشوند. بر اساس اعلام پژوهشکده بیمه مرکزی ایران (۱۳۹۴)، کشور ازنظر تصادفات ناایمن رانندگی در بین ۱۹۰ کشور جهان، رتبه ۱۸۹ را به خود اختصاص داده و ازاینجهت، تنها کشور سیرالئون در غرب قاره آفریقا است که وضعیت نامناسبتری نسبت به ایران دارد. عدم رعایت مقررات، خودروهای باکیفیت نازل، وضعیت نامطلوب بعضی از جادهها و... در به وجود آمدن این شرایط مسلماً نقش دارند. از سوی دیگر میزان جابهجایی مسافر در ایران ۹۲ درصد در اختیار حملونقل جادهای و زمینی است 5 درصد به حملونقل ریلی و تنها 3 درصد به مسافرتهای هوایی اختصاص دارد. بنابراین دو شاخص مهم حملونقلی نشان میدهد متولیان سفرهای برونشهری باید بیشترین اهتمام را به بخش جادهای داشته باشند. بهخصوص که اصلاح وضع موجود در بخش جادهای با هزینههایی کمتر از خرید ناوگان مدرن هوایی بوده و با توجه به اینکه فنّاوری، دانش، نیروی انسانی و صنایع خودروسازی و راهسازی نیز کاملاً بومیهستند، هم از خروج ارز از کشور جلوگیری میکند هم اشتغالزایی بالایی دارد. این در حالی است که وزارت راه و شهرسازی قسمتی از تلاش خود را برای توسعه ریلی مسافری به کار میبندد که با توجه به میزان سرمایهگذاری لازم برای توسعه زیرساختهای ریلی از یکسو و تخصیص انواع یارانههای مستقیم و پنهان، و تلاش برای پیدا کردن فاینانسور برای حملونقل ریلی مسافری از سوی دیگر و نیز عدم استقبال مردم از سفر با قطار به دلیل کندی فرسوده بودن واگنهای انتقالی سرعت آن و طولانی بودن پروسه توسعه قطارهای سریعالسیر در کشور، درمجموع روزبهروز از سهم ریل از جابهجایی مسافر کاسته شده و با توجه به محدودیت ناوگان هوایی و زیرساختهای فرودگاهی کشور، به سهم جاده و علیالخصوص خودروی شخصی از سفر افزوده میشود. این مسائل در حالی است که تمام توان وزارت راه برای توسعه حملونقل هوایی خلاصهشده است و این وزارت خانه با تمام تلاشی که انجام داده همچنان در توسعه و نوسازی ناوگان هوایی موفق نبوده است.
سونامیمرگ جادهای
همه این اتفاقات نشان میدهد درصورتیکه وزارت راه و شهرسازی برنامه مدونی برای اصلاح زیرساختهای جادهای نداشته باشد، با سونامیمرگ در جادهها در سالهای پیش رو مواجه خواهیم بود. ضمن اینکه علاوه بر وزارت راه، وزارت صنعت در بخش نظارت بر ارتقای کیفیت خودروهای تولید داخل و پلیس راهور در بخش آموزش و ترویج فرهنگ صحیح رانندگی و همزمان اعمال جدیتر قانون و برخورد با خودروهای حادثهساز در جادهها هم نیاز داریم. حال با نزدیک شدن ایام عید نوروز و سفرهای نوروزی باید دید وزارت راه چه برنامهای برای کاهش حداکثری امام تلفات جادهای در عید نوروز دارد.
حوادث جادهای هزینه زیادی را بر جامعه تحمیل میکند
در همین رابطه سید حسین افضلی نماینده مردم اقلید و عضو کمیسیون عمران مجلس در گفتگو با «عصر ایرانیان» گفت: میزان تلفات جادهای در مقایسه با هوایی قطعاً بیشتر است و علاوه بر تعداد فوتیهای حوادث جادهای میزان مصدومان و معلولان این حوادث هم زیاد است و این هزینه زیادی را بر دوش جامعه تحمیل میکند. وی بابیان اینکه باید درزمینه سفرهای جادهای توجه ویژهای شود، افزود: در حوادث هوایی اثرات منفی روحی که به جامعه وارد میکند بهواسطه پرداخت خاص رسانهای به آن بیشتر است تلفات جادهای است و برای توجه جامعه و همگان به تلفات جادهای نیاز است رسانهها بسیار قویتر در این موضوع کار کنند.
میزان تلفات جاده نسبت به هوای بسیار بالاست
افضلی بابیان اینکه در حوادث جادهای پارامترهای مختلفی برای بروز اتفاق وجود دارد، یادآور شد: بحث استاندارد بودن و امینت جاده و خودرو خطای انسانی نظارت و مهارت و آموزش یکی از چند پارامتر این حوادث است و میزان تلفات زمینی ما نسبت به هوایی بسیار بالاست. وی اظهار کرد: همه بخشهای کشور لازم است نسبت به این موضوع حساس شوند و اگر در راستای بهبود این مسئله چه از بعد راه چه از بعد وسیله نقلیه و سیستم نظارتی و آموزش به افراد، تغییری ایجاد شود در کاهش این تلفات موفق خواهیم بود.
جاده آخرین اولویت صنعت حمل و نقل است
نماینده مردم اقلید بابیان اینکه بودجه کافی برای تأمین اعتبار پروژههای عمرانی جادهای وجود ندارد، تأکید کرد: یکی از مهمترین راهکارها برای حل این مشکل تأمین مالی این پروژهها ورود بخش خصوصی به این عرصه است. عضو کمیسیون عمران تصریح کرد: در چند سال گذشته سیستم ریلی نسبت به سیستم جادهای در اولویت قرارگرفته است و جاده اولویت آخر راه است و میبایستی این بخش از سیستم حمل نقل موردتوجه ویژهای قرار بگیرد. بر اساس این گزارش اگر اولویت وزارت راه حفظ جان مردم در سفر است میزان تلفات جادهای بیسار بیشتر از تلفات هوایی است و به ازای هر 1 نفر 438 نفر در جاده طی 12 سال اخیر فوت کرده اند. به نظر میرد اولویت وزارت راه برای خرید و قراردادهای میلیاردی فقط نوسازی ناوگان هوایی بدون در نظر گرفتن اولویت 97 درصد جامعه است. کسی مخالف نوسازی صنعت هوایی کشور و خرید هواپیمای نو نیست اما نوع اولویت بندی وزارت راه برای تخصیص اعتبارات و توجه به نحوی است که گویا جان انسانها در آن ملاک نیست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه اقتصادی- امیرعلی امینیان: هشدارهای کارشناسان اقتصادی درباره سیاستهای پولی بانک مرکزی نه تنها مورد توجه مسئولان بانک مرکزی قرار نگرفته است بلکه مدیران ارشد این مجموعه پولی اصرار دارند که مشکلات کنونی اقتصاد به این سیاستها ارتباطی ندارد. به گزارش «عصر ایرانیان»، پس از چند هفته بحران و تلاطم در بازار ارز سرانجام قیمت دلار به کانال 4500 تومان بازگشت و بانک مرکزی که با انتشار اوراق مشارکت 20 درصدی خود را فاتح کارزار دلار میداند مدعی است توانسته است بازار را آرام کند غافل از اینکه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان زبده و دلسوز اقتصادی این آرامش مقطعی است و شاید به زودی دلار باز هم راه گرانی را از سر گیرد. در شرایطی که بانکهای کشور هر روز در باتلاق ورشکستگی بیشتر فرو میروند و گزارشهای مالی منتشر شده حکایت از زیان انباشته بانکهای مختلف دارد ولی ا... سیف نه تنها از سیاستهای بانکی دولت دفاع میکند بلکه بحرانهای موجود در بازار را هم ناشی از عوامل دیگر میداند. در تازهترین اظهار نظر ،رئیس کل بانک مرکزی در کانال تلگرامیخود پس از انکه بسیاری از کارشناسان گرانی دلار را ناشی از کاهش سود بانکی دانستند نوسانات بازار ارز را با موضوع سود بانکی بی ارتباط دانست. این در حالی است که اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان پولی و ارزی معتقدند اگر بانک مرکزی سودبانکی را کاهش نمیداد نقدینگی سه برابر شده کشور سر از بازار ارز در نمیآورد. سیف در یادداشت تلگرامیخود آورده است «علیرغم دستیابی به موفقیتهای قابل توجه در زمینه متغیرهای کلان اقتصاد نظیر نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی در دوره دولتهای یازدهم و دوازدهم، اما به دلیل مباحث سیاسی در حوزه بینالمللی و همچنین حضور سوداگران و سفته بازان در بازار ارز دامنه نوسانات و التهابات در این بازار گسترده شد و این امر نگرانیهایی را برای آحاد مردم و فعالان اقتصادی به وجود آورد. متعاقب این تحولات، بانک مرکزی با همراهی شبکه بانکی، مجموعه اقداماتی را در قالب یک بسته سیاستی اتخاذ کرد.» مقام ارشد پولی کشور مدعی است «انتشار اوراق گواهی سپرده ریالی با نرخ 20 درصد و ریالی مبتنی بر ارز یک و دو ساله با نرخ سود به ترتیب 4 و 4.5 درصد و در نهایت طرح پیش فروش سکه بهار آزادی از طریق شعب منتخب بانک ملی به صورت ششماهه 14 میلیون ریال و یکساله 13 میلیون ریال، اجزای بسته اخیر بانک مرکزی بودند که در بهمن ماه 1396 ارائه شد. با وجود موفقیت قابل توجه بسته سیاستی جدید، متاسفانه برخی از رسانهها و فعالان اقتصادی بدون توجه به محدودیتهای سیاستگذار و همچنین عدم عنایت به تمام مولفههای موثر بر بازار ارز، ابهاماتی را در خصوص سیاستهای گذشته و عقبنشینی بانک مرکزی از آنها مطرح میکنند»
این موضعگیری در حالی است که کارشناسان اقتصادی علاوه بر آنکه سیاستهای گذشته بانک مرکزی در حوزه سود بانکی را نادرست میدانند بلکه معتقدند انتشار اوراق مشارکت با سود 20 درصد هم اقدامیغیر کارشناسی و منفعلانه در برابر بحران ارز اخیر است. حیدر مستخدمین حسینی، معاون اسبق وزیر اقتصاد در این زمینه به «عصر ایرانیان» گفت:کارشناسان در همان زمان که دولت قصد کاهش سود بانکی را داشت اعلام کردند که این اقدام با توجه به شرایط اقتصادی کشور صحیح نیست.کاهش سود بانکی در اصل اقدامیمناسب است اما نوع اقتصاد کشورمان این مساله را تایید نمیکند. وی افزود:هدف دولت در ابتدا سرازیر شدن نقدینگی به سمت تولید و رونق گرفتن کسب و کار بود اما تا زمانی که زیر ساختهای کسب و کار و تولید تامین نشود نمیتوان انتظار سرمایه گذاری عمومیدر حوزه تولید داشت. این استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی ادامه داد:مشکلات فراوان کشور در حوزه تولید چه از نظر قوانین دست و پا گیر و چه سایر موانع انقدر زیاد است که کسی رغبت نمیکند در تولید سرمایه گذاری کند و به همین دلیل سرمایهها با کاهش سود بانکی به سمت تولید نرفت و بازار ارز به دلیل سودآوری که داشت مورد توجه سرمایه داران قرار گرفت. مستخدمین حسینی با بیان اینکه انتشار اوراق مشارکت با سود 20 درصد در شرایط کنونی نیز اقدام صحیحی نیست اذعان کرد:البته دولت در بحران اخیر ارز چارهای نداشت که اوراق مشارکت منتشر کند اما همین اوراق هم بدون پشتوانه منتشر شده و همه بخشهای آن با ابهام همراه است.معلوم نیست قرار است این اوراق کجا هزینه شود و از طرفی دولت در سال آینده سود این اوراق را از چه محلی تامین خواهد کرد. وی با تاکید بر اینکه نسبت دادن کامل مشکلات ارزی به مسائل سیاسی صحیح نیست و باید پذیرفت که سیاستهای ارزی دولت در بازارهای ارزی تاثیرگذاراست ادامه داد:اقدام بانک مرکزی در کنترل بازار ارز دوباره سرمایهها را راکد کرده و بانکها را با زیان انباشته بیشتری مواجه میکند که این مساله به هیچ وجه به نفع مردم و اقتصاد کشور نیست. به گزارش «عصر ایرانیان» اصرار سیف مبنی بر صحیح بودن روشهای اتخاذ شده در دولت برای داراییها و نقدینگیها در حالی صورت میگیرد که تنها بانک صادرات در 9 ماهه اول امسال 6400 میلیارد تومان زیان انباشته داشته و وضعیت سایر بانکها نیز از هم اکنون با توجه به نماد آنها در بورس و سایر نشانههای ورشکستگی کاملا مشخص است.حال باید دید مدیران ارشد پولی و ارزی دولت تا چه زمانی قصد دارند به اشتباهات خود اصرار کنند و برای اقتصاد کشور نسخههای نخ نما شده لیبرالی را بپیچند. بدون تردید بازارهای اقتصادی در سال اینده اثرات نامطلوبی از این سیاستهای پولی و بانکی خواهند دید که امیدواریم با تجدید نظر دولتیها وضعیت از انچه هست بغرنجتر نشود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه سیاسی: سعید جلیلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، با خانواده شهید محمدحسین حدادیان دیدار کرد.در ادامه روایتی از این دیدار آمده است: از همان لحظه ای که عکس و خبر شهادتش منتشر شد، «مظلومیت» اش به چشم آمد، شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از هیات به منطقه پاسداران می رود تا با اراذل و اوباشی که امنیت مردم را سلب کرده بودند مقابله کند، حتی در اخبار آمده بود که قبل از شهادتش وقتی می بیند اخلالگران کپسول گاز را میان آتش انداختند تا منفجر کنند، به دل آتش میزند و قبل از انفجار کپسول آن را به گوشهای میاندازد و فقط خدا میداند با همین کارش جان چند نفر دیگر را نجات داد. از «شهید محمد حسین حدادیان» سخن می گوییم، متولد دهه 70 در تهران، حالا دیگر یک هفتهای میشود که در بین ما نیست و خانوادهاش داغدار هستند. همان ابتدا جلیلی از خانواده شهید به خاطر عدم حضور در مراسم تشییع محمدحسین عذرخواهی کرد و گفت به علت سفر مشهد توفیق حضور در این مراسم را نداشتم، وگرنه وظیفه خود میدانستم که درمراسم تشییع این شهید باشم. در ادامه پدر شهید که خود از مسئولین هیات رزمندگان اسلام است سخنانش را آغاز میکند و همان ابتدا همه را غافلگیر میکند. پدر شهید توضیح میدهد که مادر محمد حسین قبلا همسر یک شهید بوده و حالا نیز چند روزی است که یک مادر شهید است؛ جلیلی میگوید شما خانواده «نور» هستید و نفس کشیدن در چنین محیطی باعث تربیت این شهید عزیز شده است. پدر شهید سخنانش را ادامه میدهد و روایتی جانسوز از نحوه شهادت فرزندش بیان میکند و میگوید سراسر صورت محمد حسین را با تیر اسلحه شکاری سوراخ کرده بودند، حتی گردن و سینه شهید نیز پر از تیر بوده، سر او را از پشت شکافته بودند و چنان ضرباتی به چشم چپش زده بودند که انگار «تخلیه» شده بود. در نهایت هم وقتی شهید نیمهجان به زمین میافتد با ماشین از روی او عبور میکنند. جلیلی گریزی هم به دیدار چندماه قبلش با خانواده شهید حججی می زند و میگوید: همان روزهای اولی هم که خبر شهادت شهید حججی آمد، وقتی به منزل پدرشان رفتم همین روحیه شما را داشتند! چند سال قبل نیز از خانواده شهید احمدی روشن همین روحیه را دیدم، پدران و مادرانی که عزیزترین فرزندشان را از دست دادند اما با صلابت به ایستادگی در این مسیر افتخار میکنند، دشمن از محاسبه چنین پدیدهای درمانده است. جلیلی ادامه میدهد که بدون تعارف معتقد است «محمد حسین» از شهدای ماندگار خواهد بود، چون مردم فهمیدهاند که امنیت شان را مدیون «حججیها» و «حدادیانها» هستند و امروز مردم تهران به عینه برایشان اثبات شده چه کسانی برایشان امنیت میآورند. جلیلی گریزی هم به رفتارهای دوگانه مدعیان مقابله با خشونت میزند و میگوید: در این چند روز دیدید کسانی که برای یک موضوع کوچک مثل پرتاب کفش حاشیه سازی میکنند و تا مدتها تیتر یک روزنامههایشان را به آن اختصاص میدهند، هیچ مطلبی از این شهید عزیز در صفحه اول روزنامههایشان منتشر نکردند. این شهید، شهید حقیقت اقتدار و مظلومیت است اما آنها میخواهند او را بپوشانند و سانسور کنند. البته حقیقت با این کارها پوشانده نمیشود. جلیلی به فتنه 88 نیز اشاره میکند و میگوید همه به یاد داریم وقتی یک نفر به طور مشکوک در خیابانها کشته شد همین رسانهها و به تبع آن تمام رسانههای دنیا چه بلوایی درست کردند اما امروز همانهایی که ادعای مبارزه با خشونت دارند در برابر بدترین رفتارهای داعشی سکوت کردهاند. ما مادر شهید نیز حرفهای زیادی برای گفتن داشت. اول از همه تاکید کرد که «محمد حسین» شهید راه «ولایت» است و حاضر نیستم این تعبیر را با هر نوع حیلهگری برای من عوض کنند. مادر شهید ادامه داد: در حالی که خیلی از بزرگان کشور در فهم «ولایت مطلقه فقیه» گیر کردهاند، پسرم این بحث را خوب فهمیده بود و به آن عمل میکرد. زیارت عاشورایش ترک نمیشد، اهل نماز اول وقت بود، بسیار با ادب بود، نسبت به لقمه حرام بسیار حساس بود، نمیخواهم بگویم قدیس بود اما در شرایط امروز جامعه امثال او کم هستند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
-
«روحانی» تاریخ علم بخواند
-
عقبنشینی 90 درصدی شورای شهر در مقابل خبرنگاران
-
سکوت وزارت اقتصاد در برابر مطالبه ضد امنیتی FATF
-
جان انسانها ملاک اولویت بندیهای وزارت راه نیست
-
بانکها در سراب بانک مرکزی
-
مردم فهمیدهاند که امنیتشان را مدیون «حججیها» و «حدادیانها» هستند
-
سریعالقلم پای درس لبوفروشها
-
عزل مدیران نفتی ۴ استان؛ تاوان کارت زرد مجلس به زنگنه!
-
حل مشکلات زندانیان یکی از فاکتورهای اساسی در کاهش جمعیت زندانها
-
صلاحیت حرفهای حجت بهاری فر تایید شد
-
رضا دولت آبادی مدیرعامل بانک تجارت شد
-
تبلیغ رایگان ایران برای آدیداس در جامجهانی!
-
خلاقیت؛ راهکار پایان «گفتوگومحورهای تکراری»
-
سریعالقلم پای درس لبوفروشها
-
فوتبال
-
مسکن همچنان در رکود
-
وعده واهی سهام عدالت!
-
اخبار
-
خلاقیت؛ راهکار پایان «گفتوگومحورهای تکراری»
-
سلطانیفر به جای انتظامیبه معاونت امور مطبوعاتی وزارت ارشاد میآید
-
کسب افتخارات اخیر، نشان از شکوفایی و بالندگی دارد