پیش به سوی آسمان

روایت از مهندس حسین پور فرزانه؛

پیش به سوی آسمان

در این مطلب به شنیدن روایت مهندس حسین پور فرزانه می‌نشینیم؛ بخش دوم این گفتگو روایتی است از روزهای سخت و تحریم‌هایی که علیه مهندس پور فرزانه و خانواده ایشان جریان یافته است که در این شماره می‌خوانیم: بعد تست هام را همان جا شروع کردم و یک دستاوردش، یک موتور جت شد؛ خوب موتور خوبی بود و اولین تلاش ما برای بهینه سازی موتور جت آن جا انجام شد تجربه مهندسی معکوس خیلی از موتورها را در طول زندگی ام داشتم و اغلب موتورهایی که می‌بینید حتی موتورهای جتی که می‌بینید حتماً ما یک بار یک کلاس آموزشی و دوره روی آن دیدیم و از یک زمانی دیگر تنوع محصولات مختلفی بیرون دادیم و آخرش منجر شد به آن کاری که در آخرین زمان انجام دادیم. بعد من در دو زمینه احساس نیاز جدی کردم؛ هم در میلیتاری و هم در حوزه سیویل.تقریباً تا ۹ سال پیش موتورهای هواپیماهایمان همه خارج از کشور تعمیر می‌شد و هواپیمای مسافربری ما همه گیر این بودند که می‌رفت وگاها توقیف‌هایی هم داشتیم مثلاً در «ام تی یو» یا «ام ان» در آلمان چند فقره توقیف داشتیم و این توقیف موتورها خیلی بد بود. اصلاً می‌گفتن مالکش ما هستیم و باید اول روابط سیاسی درست شود تا بعداً این موتورها آزاد شود. اینجا بود که مشابه گذشته احساس تکلیف کردیم و سر بزنگاه ورود کردیم و دیدیم که با وجودی که همه آیه یاس میخوندند و می‌گفتند که کاری نشدنی است و نمی‌شود و اصلاً مجوز نمی‌دهند ولی خب الحمدالله یک مجموعه بزرگی راه افتاد. امروز موتوری برای تعمیر خارج نمی‌رود و تقریباً ما داخل کشور همه موتورهای هواپیمای مسافربری مان در ایران تعمیر می‌شود و امروز خیلی از قطعات، قطعات پیچیده موتور ساخته شده و بومی شده است. یک زمانی بازدید کننده خارجی آمده بود در مجموعه برای خرید، در حالی که صاحب تکنولوژی بود و در مسأله‌ای گیر کرد؛ قطعه ما را دیدند و گفتند امکان ندارد این قطعه خارجی کار شما باشد ولی آرم شرکت ما بود و در ریخته گری در آمده بود و متوجه شدند که نه قطعه ماست. امروز الحمدالله ما توانستیم تعمیرات موتور هواپیمای مسافربری و اخیراً اویونیک را بومی کنیم و الان اصلاً نیازی نداریم که این قطعه‌ها را به ما بدهند؛ اخیراً بوئینگ‌های ام دی این شد که باید حتماً پره‌ها عوض می‌شد و تقریباً نزدیک ۷۰ تا موتور می‌خوابید و نزدیک ۳۵ تا هواپیما زمین گیر می‌شد که یک فاجعه ملی درست می‌کرد. ما سر بزنگاه وارد شدیم و قطعات را شروع به تعمیر و بعد تولید داخل کردن کردیم و الحمدالله نذاشتیم ناوگان بخوابد. فراز و نشیب‌های متعددی داشتیم. در بخش خصوصی خوب یک بسته صنعت هواپیما سازی پلتفرم بزرگ می‌خواهد یعنی باید حتماً یک پلتفرم متناسب با هواپیماسازی ایجاد کنیم وگرنه گیر می‌کنیم در اخذ سرتیفیکیشن مختلف، ما اگر لایسنس‌های مختلف را نتوانیم برای هواپیما، پارت ۲۱، پارت ۱۴۵، نتوانیم بگیریم چه برای تعمیرات و چه طراحی ساخت اصلاً اجازه پرواز نمی‌دهند. به همین خاطر این پلتفرم‌های بزرگ می‌خواهد؛ برای حوزه میلیتاری ما احساس نیاز کردیم که اول موتور توربو جت کوچکی ساختم و طراحی کردیم. با یک تیم خیلی خوب خانوادگی استارت زدیم ولی خوب وسیع و وسیع‌تر شد و اولین موتور توربو جتم ما با طراحی خودمان در بیرون آمد. ولی خوب موتور توربوجت سقف پرواز پایین می‌دهد.‌‌‌‌‌ پهپادهای آمریکایی ارتفاع ۵۵ هزار پا را به راحتی میرند و در دسترسی به آن سقف پرواز مسئله جدی داریم و تنها راهی که می‌توانیم سقف پرواز را بالا ببریم یا باید نسبت تراکم بالا ببریم یا باید حتماً رنجت استفاده کنیم که مجبور شدیم شروع طراحی رمجت و موتور رنجت که طراحی شد یک کار سختی بود. یک کانسپت جدید رمجت را پیاده کردم که با رنجت‌هایی هم که روس‌ها یا آمریکایی‌ها می‌سازند اختلاف جدی داشت و از یک فقره تحقیقاتی که در حدود ۵۰ ۶۰ سال پیش در آمریکا استارت زده بودند الگو گرفتم ولی توسعه دادم و آن رمجت الحمدالله ساخته شد. تقریباً ۱۰ سالی هست من منتظر بودم تحریم شوم و دیگر علنی و شفاف در سخنرانی‌های مختلف اسم می‌آوردند. ده سال پیش در واشنگتن اسم آوردند و درخواست کردن که افک منو تحریم کند که برمی‌گردد به ۱۰ سال پیش. هر لیستی که می‌آمد می‌گفتم الان دیگه داخل این لیست هستم و تحریم شدم ولی بالاخره در این تحریم آخر، ضربه خودشان را زدند؛ موضوعشان می‌گوید به دلیل اینکه ایشون متخصص موتور است و در آخرین کارش هم رهبرشان آمده بود و افتتاح کرده است باید جلوی آن بسته شود و باید تحریمش کنیم و تحریم هم کردند. ولی ناجوانمردانه پای خانواده ام را وسط کشیدند و اسامی آنها هم رفت در لیست تحریم و و حالا به نظر می‌رسد که یک جوری کینه ورزی علمی انجام شد. یعنی شاید اگر من این موتور را برای جی پی ال آمریکا طراحی کرده بودم حتماً پاداش هم می‌گرفتم ولی الان چون برای کشورم بوده تحریم شدم. این دو مسیر، هردو مسیر موفقی بود؛ هم شرکت خصوصی، کاملاً با سرمایه خصوصی، با بیزینسی که خودش خودش را اداره می‌کند و هم شرکت دولتی، یعنی خصولتی که من در اینجا پلتفرم بزرگ ایجاد کردم و هر دوتا پلتفرم، پلتفرمی بودند که جوابگو نیاز کشور اند و می‌تونیم نیاز کشور را به هر دو روش رفع کنیم. کسی از ما نخواست که رمجت بسازیم فقط احساس نیاز مطرح شد؛ حضرت آقا در مورد هواپیمای مسافربری ابراز نگرانی کردند و ما رفتیم و انجام دادیم. دیگر اینکه چطوری باید انجام بدیم و به چه شکل امکان انجام شدنش است وظیفه ماست؛ ما دانش اش را داریم و خداوند به اندازه کافی برای ما دانش فراهم کرده و راه را باز کرده است. هر دوتا پلتفرم جواب داد ولی یک آفتی که در کارهای دانش بنیان هست و من وظیفه خودم می‌دانم که مخصوصاً به جوان‌تر ها بگویم و تذکر جدی دهم آن اصطلاحی است که من در کارم دارم که خط شکنی با فتح فرق می‌کند. در خط شکنی یک قلعه را به تو می‌دهند و می‌گویند این قلعه را خط بشکن و برو داخل. قلعه تسخیر کردن در مقایسه با فتح لیگ دسته دو در مقابل فتح، لیگ دسته یک به حساب می‌آید.
فتح یعنی بتوانی پرچم را نگه داری کنی
فتح یعنی بتوانی پرچم را نگه داری کنی؛ یعنی یک قلعه را نگه دارید، اگر شما سه روز یک قلعه را نگه داری اما نتوانی شکم مردم در قلعه را سیر کنی و نتوانی از امنیتش دفاع کنی یا نتوانی استیبل اش کنی از دست می‌دهی. خط شکنی در دانش مهم است اما وقتی حضرت آقا فرمودند که دانش را جلو ببریم منظور ایشون پایدار کردن دانش است؛ در کشور ما شرکت‌های دانش‌بنیان زیادی هستند که خط شکنی خوبی می‌کنند اما نمی‌توانند فتح اش کنند فتح در دانش یعنی تبدیل اش کردن به اقتصاد، فتح در دانش یعنی پایدار کردن دانش، یعنی پایدار کردنش یعنی زنجیره اقتصادی آن، چیزی که در کشور ما غافل شدیم این است که من هر کاری می‌کنم باید حتماً تولید ثروت کند. دانشی که تبدیل به تولید ثروت نشود ابتر می‌ماند و محکوم به فناست، این بعد از پنجاه و دو سه سال زندگی، بعد از نیم قرن زندگی فهمیدم ما باید هر کاری می‌کنیم تولید دانش ما تبدیل به تولید ثروت شود اگر تولید ثروت نشود تولید دانش ابتر می‌ماند و از بین می‌رود؛ خواهشی که دارم این است هر کاری را ولو یک دانه سوزن را طراحی می‌کنید و می‌سازید و اصطلاحاً دانش اش را کشف می‌کنید و اختراع می‌کنید باید یک جوری پایدارش کنید تا زنجیره اقتصادی اش حتماً مثبت باشد. کشور ما را اقتصاد نجات می‌دهد و ضعفی که الان در کشور ما وجود دارد و باعث شده که ما این قدر در برابر هر دسیسه‌ای نحیف باشیم ضعیف‌های اقتصادی ماست. باید هرکس در هر حوزه‌ای که هست تولید دانش اش را تبدیل به تولید ثروت کند. زیرا آنچه ضامن توسعه دانش بعدی و ضامن توسعه در زمینه‌های دیگر است اقتصاد علم است. بنده پای معامله‌ای که کردم هستم وایستاده ام تا لحظه مرگم، من همچنان کارهای تحقیقاتی را ادامه می‌دهم و الان هم یک سنگر جدیدی به من داده شده و رئیس هواپیمایی کشوری شدم و امید دارم که به امید خدا بتوانم هواپیمای بومی ایرانی را کلنگ اش را بزنم البته اگر زنده باشم....
ارسال دیدگاه