لزوم تمرکز اقتصاددانان بر الگوی حکمرانی اقتصادی

لزوم تمرکز اقتصاددانان بر الگوی حکمرانی اقتصادی

محمدامین علینقی لنگری
 انتظار جامعه از اقتصاددانان آن است که نقش خود را در حل مشکلات اقتصادی جامعه ایفاء نمایند. اثرگذاری اقتصاددانان بر نظام اقتصادی از طریق اثرگذاری آنان بر الگو و روش حکمرانی اقتصادی است. الگوی حکمرانی اقتصادی که توسط سیاستمداران اجرایی می‎شود، نتایج حاصل از عملکرد نظام اقتصادی را به‎بار می‎آورد. بنابراین اگر اقتصاددانان بخواهند بر نتایج حاصل از عملکرد نظام اقتصادی اثرگذار باشند و طبق انتظاری که از آنان می‎رود مشکلات اقتصادی را حل نمایند، باید بر تعیین الگوی حکمرانی اقتصادی صحیح و اجرای آن الگو توسط سیاستمداران، متمرکز شوند. از این‎رو شناخت اصول و ارکان یک الگوی حکمرانی اقتصادی صحیح برای اقتصاددانان ضروری است. مقصود از الگوی حکمرانی، شیوه‎ای است که سیاستمداران به معماری و اداره نظام اقتصادی می‎پردازند. حکمرانی در نظام‎های اجتماعی معادل معماری و مهندسی در سیستم‎های فنی است و از اصول نسبتا مشابهی تبعیت می‎نماید. همان‎گونه که معمار و مهندس سیستم باید اهداف آن را مشخص نماید، اولین گام در طراحی یک الگوی حکمرانی اقتصادی، مشخص نمودن اهداف نظام اقتصادی است. پس از مشخص نمودن اهداف، باید مشخص نمود چه عملکردها یا اصطلاحا راهبردهایی می‎تواند منجر به تحقق اهداف شود و برای انجام راهبردهای منتخب چه ساختاری مناسب‎تر است. بنابراین اقتصاددنان باید اهداف مطلوب اقتصاد، راهبردهای صحیح و ساختار مناسب نظام اقتصادی را در حوزه‎های مختلف مشخص نمایند. از این‎رو وظیفه علم اقتصاد آن است که دانش‎های مورد نیاز تعیین اهداف، راهبردها و ساختارهای اقتصادی را مهیا نماید. استکبار جهانی به‎دنبال آن است که نظام‎های اقتصادی در کشورهای جهان به‎گونه‎ای شکل گیرد که اولا موجب ابرقدرتی جریان‎های مستقل و ضد استکباری در آنان نشود و ملت‎ها را ضعیف و کم قدرت نگاه دارد و ثانیا حداقل بخشی از محصول عملکرد فعالان اقتصادی را عاید طواغیت و مستکبرین نماید و آن‎ها را بر جامعه جهانی مسلط نماید. در حالی‎که انقلاب اسلامی و جریان‎های معارض با استکبار به‎دنبال آن هستند که نظام‎های اقتصادی به‎گونه‎ای شکل گیرند که از استثمار ملت‎ها جلوگیری شود و عملکرد نظام اقتصادی موجب رفع عادلانه نیازهای مادی مردم، نهادهای خدمت‎گذار مردم و حاکمیت شود تا مقدمه کمال و سعادت بشریت و حرکت او به سمت ارزش‎های الهی و معنوی فراهم شود. به این ترتیب در دنیای اقتصاد یک جنگ بزرگ برای تعیین الگوی معماری و راهبری نظام‎های اقتصادی بر پا شده است. نظام سلطه برای رسیدن به اهداف خود در تعیین و اجرای الگوی حکمرانی اقتصادی حاکم بر کشورها سعی نموده گزاره‎های علم اقتصاد را به‎گونه‎ای تنظیم نماید که خود به خود منجر به تعیین راهبردها و ساختار مدنظر استکبار شود. به‎عبارت دیگر ادبیات علم اقتصاد وابسته به استکبار به‎دروغ گزاره‎هایی را ارائه می‎نماید که منجر به انتخاب راهبردها و ساختارهای غلط در نظام‎های اقتصادی می‎شود. راهبردها و ساختارهایی که عملا نتایج مدنظر استکبار را دنبال می‎نماید و مردم و سیاستمداران را از عملکرد نظام اقتصادی ناراضی می‎نماید. به این ترتیب اقتصاددانان تعلیم دیده در مکتب استکبار خود به خود الگوی حکمرانی مدنظر استکبار را در کشورشان پیاده خواهند نمود و با ژست کارشناسی و علمی و دانشگاهی بودن، اجازه مطرح شدن و پیاده نمودن سایر الگوهای حکمرانی اقتصادی را نمی‎دهند. به‎علاوه نظام سلطه برای استقرار الگوی حکمرانی اقتصادی مدنظرش نهادهایی را در سطح بین‎المللی و ملی به‎وجود آورده تا عملا استقرار الگوی حکمرانی اقتصادی مدنظر استکبار را دنبال نمایند و اجازه فکر کردن و طراحی الگوهای حکمرانی اقتصادی مستقل و حلال مشکلات را سلب نمایند. به این علت است که اقتصاددانان برای حل مشکلات اقتصادی کشور اولا باید از نقشه‎های مدنظر دشمنان باخبر باشند و بدانند دشمن چه الگوی حکمرانی اقتصادی را دنبال می‎کند و برای تحقق این الگو، چه گزاره‎های علمی غلطی را در ادبیات علم اقتصاد گنجانده و چه نهادهایی را طراحی نموده است؛ ثانیا با مدنظر قرار دادن اصول طراحی الگوی حکمرانی اقتصادی صحیح و با بازنویسی گزاره‎های علم اقتصاد، اقدام به طراحی و تدوین الگوی حکمرانی اقتصادی صحیح بنمایند و بتوانند با مبارزه با نهادهای متولی استقرار الگوی حکمرانی اقتصادی مدنظر استکبار، الگوی حکمرانی اقتصادی صحیح را در کشورشان مستقر نمایند. نقشه اصلی استکبار برای تسلط بر اقتصاد جهانی، طراحی نظام پولی و ارزی دلاری و تسلط بر نظام بانک‎داری است. شبکه صهیونیزم و استکبار جهانی به این نتیجه رسیده که اگر بتواند پول و بانک را در سطوح ملی و بین‎المللی در اختیار خود بگیرد، اقتصاد جهانی را تصرف نموده و می‎تواند به اهداف خود دست یابد. بر این اساس ابتدا به مهندسی دلار پرداخته و اقتضائات ادامه حیات دلار را در الگوی حکمرانی دلاری تعریف نموده و پس از آن چگونگی استفاده از دلار در جهت تقویت خود و تضعیف دشمنان را طراحی نموده است. رسالت علم اقتصاد در خدمت استکبار آن است که گزاره‎هایی را به خورد دانشجویان علم اقتصاد بدهد که باعث می‎شود آنان اصول حکمرانی دلاری را در کشور خود (به‎عنوان راه نجات اقتصادشان) اجرا نمایند و امکان استفاده از دلار را به‎عنوان یک سلاح مخرب برای تحقق اهداف استکبار جهانی را ایجاد نمایند. بر این اساس رسالت اقتصاددانان آزادی‎خواه و استکبار ستیز آن است که گزاره‎های اقتصادی را که منجر به استقرار الگوی حکمرانی اقتصادی ضددلاری می‎شود و پول‎های ملی را از دلار مستقل می‎نماید و نتایج حاصل از عملکرد اقتصاد را در خدمت مردم، نهادها و حاکمیت قرار می‎دهد بپردازند و اصول خنثی‎سازی و جلوگیری از اجرای عملیات‎های مخرب اقتصادی با کمک دلار را مشخص نمایند و در اختیار سیاستمداران قرار دهند. طراحان نظام دلاری برای ادامه حیات دلار کاری کرده‎اند که در جهان همه پول‎های ملی تبدیل به نماینده‎ای از دلار شوند و از دلار مستقل نباشند و دلار تنها پول موجود در جهان باشد. به این ترتیب بر اساس الگوی حکمرانی دلاری، نرخ مبادله پول‎های ملی و دلار مهم‎ترین عامل ایجاد ارزش در پول‎های ملی شده و ارتباط بین ارزش پول‎های ملی با ارزش تولیدات دولتی و بخش خصوصی قطع شده است. حال اگر بتوان با تدابیری ارزش پول‎های ملی را به ارزش تولیدات دولتی و خصوصی در کشور مرتبط نمود و مرجعیت بازار ارز در ارزش پول ملی را از بین برد، پول‎های ملی مستقل از دلار شکل خواهند گرفت. الگوی حکمرانی که منجر به شکل‎گیری پول‎های ملی مستقل از دلار می‎شوند، می‎توانند در خدمت منافع مردم، نهادها و حاکمیتی کشور قرار گیرند.
ارسال دیدگاه