نقش دیپلماسی اقتصادی در رشد هشت درصدی (۲)

نقش دیپلماسی اقتصادی در رشد هشت درصدی (۲)

مقدمه:‌ یکی از مسائل مهم کشور ما در حال حاضر رشد هشت درصد است؛ امر مهمی که به زعم اشتباه برخی کنار گذاشته شده است که در حقیقت به معنای کنار نهادن برنامه هفتم خواهد بود؛ در صورتی که این برنامه امکان‌پذیر است و یکی از مواردی که به تحقق آن کمک ویژه می‌کند دیپلماسی اقتصادی است؛‌ بخش اول گفتگو با مهندس مهدی صفری معاون اقتصادی وزارت امور خارجه در دولت شهید رئیسی را می‌خوانیم؛ بفرمایید در خصوص دیپلماسی اقتصادی، تجربه شما در دولت شهید رئيسی و نقش آن در رشد هشت درصدی؛ ما در خدمت هستیم
 
انتقال تکنولوژی از ایران به دیگر کشور ها
اما نکته مهم این است که انتقال تکنولوژی فقط از خارج به داخل نیست بلکه در بسیاری از موارد انتقال تکنولوژی از داخل کشور به خارج کشور صادر می‌شود یعنی ما با بعضی از کشورهای همسایه سالیانه ۱۲ الی ۱۴ میلیارد دلار صادرات داریم و آن کشورها هم همواره در تلاش هستند تا بتوانند محصولات وارداتی خود را داخلی سازی کنند که ما برای اینکه در آن کشورها بازار دائم داشته باشیم باید محصولاتی را در آن کشورها داخلی سازی کنیم که کشور خودمان به آنها نیاز دارد پس انتقال تکنولوژی دوطرفه است و به نظر من در ابتدا در جهت خودکفایی و استقلال اقتصادی است و پس از آن برای حفظ بازار و صادرات بیشتر کشور ها به کشور ما می شود. مسئله ی بعدی ترانزیت برق است که ما می توانیم با کشورهای مشترک المنافعی که در فصول مختلف متضاد ما هستند، همکاری کنیم مثلا کشور ارمنستان در زمستان بیشتر از تابستان به برق احتیاج دارند دقیقا برعکس نیاز کشور ما؛ گرچه که حالا آنقدر در کشور ما مصرف بالا رفته که با کشوری مثل ارمنستان همسان شده است؛ به هرحال ما می توانستیم این برق را سواپ کنیم و در همین زمینه تلاش های زیادی شد تا بین ما و روسیه این ارتباط شکل بگیرد و بتوانیم برق را سواپ کنیم چرا که روس‌ها ظرفیت بالایی در تولید برق دارند و بهرحال امیدواریم همان طور که در دولت شهید رئیسی به این موضوعات پرداخته شد در این دولت هم به آن ها اهمیت داده شود و این مسیر ادامه پیدا کند و از پتانسیل های منطقه در جهت رفع ناترازی به طور موقت و همچنین ترانزیت و سواپ کردن استفاده شود تمامی این موارد از برنامه های دولت سابق بود و وزارت خارجه همیشه در این زمینه پیشتاز بود و تلاش می کرد تا این موارد به نتیجه برسد
 
صدور خدمات مهندسی
. مسئله ی گردشگری هم مسئله ای است که برای ما ارز آور است و فرصت کافی برای توضیح صدور خدمات مهندسی نیست اما در اهمیت این مسئله چند جمله عرض می کنم. یکی از سوالات در این باب این است که چرا ما نباید در حال حاضر ۱۰ الی ۲۰ میلیارد دلار در کشور عراق پروژه داشته باشیم؟ چرا در کشور های همسایه، کشور های آسیای مرکزی و دور و در آفریقا پروژه نداریم؟ یکی از کار های خوبی که در در دولت شهید رئیسی انجام شد ضمانت نامه ی این کار بود که ما توسط آقای برهانی در صندوق بیمه ظرفیت این ضمانت نامه را بالا بردیم تا بیمه بتواند به پیمانکار ما ضمانت نامه بدهد؛ فرصت های جدید مثل بریکس و شانگهای هم می توانند به ما در این زمینه کمک کنند بدین گونه که وقتی ما عضو این پلتفرم هستیم از جهت ارتباط بانکی و ضمانت نامه دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت و به نحوی کار ما تسریع خواهد شد. به عنوان مثال در همین کشورهای ابرقدرت آسیای مرکزی قصد ساختن سد داشتند و تمام سد ها مشکل داشتند و تنها پیمانکار هایی که توانستند این سد را تعمیر کنند پیمان کار های ما بودند و به همین نحو داستان وصل دو دریاچه در سریلانکا.
در حال حاضر شرکت های ما در آفریقا، تانزانیا، زیمباوه، کنیا، بورکینافاسو و... در حال فعالیت هستند و امروزه در این کشور ها اشتیاق به تکنولوژی و فناوری که در دستان ماست، دیده می شود. بنده یادم هست که عده ای در گذشته مسخره می کردند و می گفتند فلان شخص به بورکینافاسو رفته و کشوری به این اسم هم مگر وجود دارد؟ در حالی که نمی دانستند این کشور از لحاظ مواد اولیه‌، فلزات قیمتی و غیر قیمتی بسیار غنی است و وقتی ما می گوییم بورکینافاسو در کنارش شرکت های مالی و ارز آوری هم وجود دارد. لذا این کشور ها مشتاق تکنولوژی و فناوری های ما هستن؛ در حال حاضر ایران خانه های فناوری در آسیای مرکزی، قفقاز، آفریقا، آمریکای لاتین، اندونزی و... تاسیس کرده و به انتقال دانش شرکت های دانش بنیان ما به آن ها مشغول است و این کشور ها هم به این دانش ها نیاز دارند.
 
ظرفیت شرکت های دانش بنیان
 بعضا پیش می آید که یک شرکت دانش بنیان پیش من می آید و وقتی که توضیح می دهد محصول و یا فناوری خود را می بینم که بسیار ارزان تر از نمونه های خارجی است و قابلیت تولید انبوه و صادرات دارد. به عنوان مثال یکی از شرکت‌های دانش‌بنیان ما یک توربین طراحی کرده و ساخته بود که بر سر چاه نفتی قرار می گرفت و اگر می خواست از خارج  بیاید حدود ۱۸۰ میلیون دلار پای ما آب می خورد؛ وقتی من با این شرکت دانش بنیان صحبت کردم گفتند که با ۱۲ میلیون دلار ما می‌توانیم این دستگاه را در تعداد بالا بسازیم. پس شرکت‌های دانش بنیان چه در استقلال کشور چه در صادرات نقش بسیار مهمی دارند و بنده یادم هست که در سفر شهید رئیسی به اندونزی به ایشالن گفتم که احساس ابر قدرتی می کنیم چرا که توانسته بودیم تکنولوژی و فناوری خودمان در همان دستگاه جراحی رباتیک را به اندونزی عرضه کنیم و می دیدیم که این کشور هم به آن نیاز دارد چرا که اندونزی ۱۷ هزار جزیره مسکونی دارند و دسترسی این مردم به پزشک بسیار مشکل و است و راه حل آن همین جراح های رباتیک هستند، اندونزی ۱۳ دستگاه به ما سفارش داد که در حال حاضر ۳ دستگاه آن تحویل داده شده و باقی آن ها هم به زودی تحویل داده خواهد شد. لذا یکی از وظایفیکه ما داشتیم معرفی این شرکت های داشن بنیان بود و برای آخرین مثال از این شرکت ها و فوایدش باید به یک شرکت دانش بنیان مشهدی اشاره کنم که یک پلتفرمی ساخته اند که می تواند ایستگاه های گاز را که در جایی مصرف پایین است و در جایی بالا و در جایی قطع است را بالانس کند و به قولی آن ها را آپتیمایز کند. این شرکت تا الان ۵ دستگاه را به کشور ونزوئلا تحویل داده و در صورت ساخت ۲۵۰ دستگاه و تحویل آن به ونزوئلا درآمدی در حدود ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار خواهد داشت.
 
ترانزیت در دیپلماسی اقتصادی
مسئله ی بعدی موضوع ترانزیت است که در باب دیپلماسی اقتصادی از اهمیت بسیاری برخوردار است. هر کشوری که می خواهد صادرات و واردات موفقی داشته باشد و دیگر کشور ها به او محتاج باشند، باید مسئله ی ترانزیت را به بهترین شکل ممکن حل کند. به لطف خدا کشور ما در زمینه ی ترانزیت جاده ای نسبتا عالی است اما در ترانزیت ریلی هنوز جای کار بسیار وجود دارد و شبکه ی ما به همه ی کشورهای همسایه وصل نیست؛ به نظر بنده این مسئله دارای اولویت است و این اهمیت را دولت سابق به خوبی درک می کرد و تکمیل پروژه های مربوط را به خوبی دنبال می کرد و در این دولت هم در حال پیگیری است. برای اینکه ایران در زمینه ی ترانزیت ریلی موفق شود نیاز است که چند پروژه نیمه کاره به اتمام برسند که برخی از آن ها عبارتند از کریدور شلمچه بصره، چابهار به خاش، آستارا به رشت و یا چشم ثریا به ترکیه. برخی می گویند که راه آهن ما به ترکیه متصل است در صورتی که هنوز کاملا این اتفاق صورت نگرفته و کشور ما به کریدور چشم ثریا نیاز دارد تا اگر قطاری می خواهد از چین مستقیما به اروپا برود از این کریدور عبور کند و ما باید به این کریدور به چشم یک شاه راه نگاه کنیم. بعضی ها معتقد بودند که ما نمی توانیم از ترانزیت استفاده کنیم مگر اینکه فلان مشکلات حل شود؛ با این حال می بینید که ما در سال گذشته حدود ۱۷ میلیون تن ترانزیت داشتیم که حدود ۲ میلیون تن آن ریلی و باقی آن جاده ای بود؛ البته که ترانزیت ریلی ما می تواند به ۱۰ الی ۲۰ میلیون تن برسد و ما باید برای رسیدن به این عدد در ترانزیت ریلی برنامه داشته باشیم. اعتقاد بنده این است که ترانزیت ما در سال جاری به ۲۲ میلیون تن برسد و هر تن هم برای دولت ۱۰۰ دلار سود دارد که این عدد جدای از شغل و فضای بازاری است که ایجاد می شود
. به عنوان مثال زمانی که ترانزیت ما ۲۰ میلیون تن باشد ۲ میلیارد دلار سود خالص نصیب کشور ما می شود و به همین دلیل باید مسائل ترانزیت تسهیل شود البته تنها موضوع مهم در مسئله ی ترانزیت، کریدور ها نیستند بلکه گمرک سبز هم بسیار مهم است و آن به معنای تعیین ۱۰ الی ۲۰ فورواردر مورد اعتماد دولت است تا گارانتی ترانزیت از کشور های مختلف باشند و فردا روزی خدای ناکرده مشکلی در بحث ترانزیت از آن کشور پیش نیاید. علاوه بر گمرک سبز، باید تعرفه های ما با کشور هایی که می خواهند از کشور ما ترانزیت کنند یکسان باشد و مثلا قطار چین که از ایران می خواهد به اروپا برود باید تعرفه ی خود چین، ایران، قزاقستان و ترکمنستان یکسان باشد؛ این مسئله ی هماهنگی بین کشور ها هم در یکسان بودن تعرفه و هم در جهت توفق کمتر محموله بین کسور های واسطه بسیار مؤثر است و نباید این گونه باشد که هر ارگانی قوانین خود را در این موضوع داشته باشد و بخواهد سرعت این فرآیند را پایین بیاورد بلکه باید در جهت هماهنگی بین ارگان ها تلاش بیشتری شود تا ترانزیت با سرعت بیشتری انجام شود و رعایت این مسائل باعث می شود که ما به ۲۰ الی ۳۰ میلیون تن ترانزیت ریلی برسیم. همان طور که عرض کردم ترانزیت جاده ای نسبتا عالی است و علاوه بر اینکه بیشترین حجم ترانزیت ما در حال حاضر از این طریق است، باعث ایجاد شغل های بیش تر و شور و هیجان اقتصادی می شود اما معایبی هم دارد و در این مسیر بنزین دزدی می شود گازوئیل دزدی می شود و علاوه بر این موارد ترانزیت جاده ای حجم و وزن کمتری را نسبت به ترانزیت ریلی در بر می گیرد.
 
سواپ گاز و نفت
بعد از ترانزیت، سواپ گاز و نفت باعث افزایش صادرات و واردات ما می شود البته بعضی ها می گویند آقا ما که خودمان گاز نداریم و ناترازی وجود دارد چگونه می خواهیم این کار را انجام دهیم؟ در جواب باید گفت که ما می توانیم سواپ کنیم و با این کار درآمدزایی خوبی برای کشور انجام دهیم به عنوان مثال اگر ما سالی ۶۰ میلیارد متر مکعب سواپ کنیم حدود ۲۰ الی ۲۵ درصد آن مال ماست که این همان اثر ترانزیت در اقتصاد کشور است حالا ممکن است که در اوج زمستان بر اثر این سواپ دو پمپ استیشن لب مرز خراب شود که در مقایسه با ارزی که وارد کشور می شود چیز خاصی نیست و این کار افزون بر ارز آوری باعث می شود تا وابستگی دیگر کشور ها به ما زیاد شود. به عنوان مثال خط انتقال گاز روس‌ها می تواند هم ناترازی ما را حل کند و هم صادرات مختلف ما را در مورد ال ان جی و... بالا ببرد و ظرفیت پتروشیمی های ما را بیش تر کند و همچنین برای کشور ما امنیت را به ارمغان بیاورد و کشور های دیگر را به ما وابسته کند؛ البته اگر سواپ نفت به روزی یک میلیون بشکه می رسید شما چهار تا پالایشگاه کشورو دیگر ضرورت نبود از خط لوله پمپ کنیم و نفت را به ۴ پالایشگاه تبریز، تهران، اصفهان و اراک برسانیم بلکه می توانستیم خوراک این پالایشگاه ها را تامین کنیم و از این طریق هم در هزینه ها صرفه جویی کنیم و هم درآمدزایی داشته باشیم لذا سواپ نفت و گاز افزون بر اثرگذاری و درآمدزایی، باعث ایجاد وابستگی
البته که جذب سرمایه گذار هم خوب است و باید این کار را انجام دهیم اما نکته ی مهم این است که بدون آن هم، پول لازم در کشور موجود است که اگر ما یک مقدار پتروشیمی های خودمان را کنترل کنیم و سرمایه هایی که شرکت‌هایی ایرانی در کشور های دیگر سرمایه گذاری کرده اند را برگردانیم می توانیم تمام این کار ها را انجام دهیم.
 
ارسال دیدگاه