تجربه تلخ دلبستگی به اقتصاد مذاکراتی (۱)

تجربه تلخ دلبستگی به اقتصاد مذاکراتی (۱)

دکتر حجت عبدالملکی
با توجه به شرایط پیش آمده در خصوص ادعای برخی بر احیای برجام یا مطرح کردن مذاکرات با وجود اثرات سوء برجام که هنوز در جریان است  به سراغ آقای دکتر حجت عبدالملکی رفتیم؛ در این شماره بخش اول گفتگو را می خوانیم
 سو تدبیر در مذاکرات هسته اید
بسم الله الرحمن الرحیم با توجه به شرایط فعلی کشور، مسائلی مثل قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته ای و مسئله اسنپ بک و یا بحث مکانیسم ماشه و به قولی مباحث هسته ای مجددا در حال پیگیری و جدی شدن هستند.
 این موضوعات در کشور ما عقبه هایی دارد و متاسفانه ما سال های سال با آن دست به گریبان هستیم و بنده می خواهم با توجه به شرایط فعلی و داغ شدن تنور این مباحث، آخرین وضعیت کشور و اتفاقاتی که در چهارچوب این اصطلاحات برای کشور رخ داده را توضیح دهم. به نظر بنده می توانیم نام این مصاحبه را سوء تدبیر حکمرانی در مذاکرات هسته ای بگذاریم و در اثر این سوء تدبیری کشور در مسیر غلطی افتاده است که عاقبت این مسیر مشخص نیست و ان شاءالله به تفسیر علت آن را توضیح خواهم داد.
ما درگیر یک جنگ اقتصادی هستیم!
کشور ما درگیر یک جنگ اقتصادی است که این جنگ ابعاد داخلی و خارجی دارد؛ بعد خارجی آن همین مسئله تحریم ها و امثالهم است و بعد داخلی اش ناکارآمدی هایی است که ما در داخل سیستم داریم و دو نظریه برای حل این مسائل پیش روی ما وجود دارد؛ نظریه ی اول اقتصاد مقاومتی است و نظریه ی دوم اقتصاد مذاکراتی؛ برای ما روشن است که راه حل، اقتصاد مقاومتی است اما نظریه ی اقتصاد مذاکراتی هم طرفداران خود را دارد و در این سال ها اکثرا کشور طبق همین اقتصاد مذاکراتی پیش رفته است. اقتصاد مذاکراتی مبتنی بر دو گزاره ی  اشتباه است؛ گزاره ی اول این است که همه ی مشکلات ما ناشی از تحریم های خارجی است که اشتباه است اما متاسفانه از اواخر دولت آقای احمدی نژاد و بعد از آن در دوره ی ۸ ساله ی آقای روحانی این گفتمان گفتمان غالب بود و فقط در دولت شهید رئیسی ما به اقتصاد مقاومتی برگشتیم و در شرایط کنونی هم دوستان در دولت تمایلشان به اقتصاد مذاکراتی است و هنوز برای آن ها حل نشده که تمام مشکلات کشور بر اثر تحریم نیست و حداقل ۸۰ درصد مسائل و مشکلات ما داخلی است؛
گزاره رفع تحریم ها با مذاکرات خارجی
 گزاره ی دوم این است که با مذاکره تحریم های خارجی برطرف خواهد شد که این گزاره هم غلط است و تحریم ها چه علت یک درصد مسائل کشور باشد و چه صد درصد، مذاکره راه حل رفع این تحریم ها نیست و علت آن این است که کشور ما کیسی به نام برجام را دارد که محصول ۱۲ سال مذاکره است و در عمل می بینیم که در رفع تحریم ها موفق نبوده است. به نظر بنده اگر غلط بودن این دو دیدگاه برای نخبگان، مدیران و جامعه اثبات شود، خود به خود تمام کشور به سمت اقتصاد مقاومتی حرکت می کند و علت اینکه در حال حاضر اقتصاد مقاومتی اجرا نمی شود و رئیس جمهور ما در تمامی مناظرات راه حل رفع تحریم ها را مذاکره با آمریکا می داند این است که هنوز برای ما اثبات نشده که تنها راه مقابله با تحریم، اقتصاد مقاومتی است.
اهداف خود از مذاکره را فراموش کردیم
 متاسفانه ما اهداف خود را از ۱۲ سال مذاکره که یکی تثبیت حق انرژی هسته ای و دیگری رفع تحریم ها بود را فراموش کرده ایم و نمی خواهیم باور کنیم که ماحصل آن  ۱۲ سال برجامی شد که نه انرژی هسته ای ما را تثبیت و نه تحریم ها را رفع کرد. تیم های مذاکره کننده ی ما چهار هدف را برای مذاکرات دنبال می کردند؛ هدف اول حق غنی سازی بود که در چارچوب npt یا همان معاهده ی منع گسترش سلاح هسته‌ای که ایران هم جزو آن است، به کشورهای عضو، اجازه ی غنی سازی داده شده و هیچ صحبتی در مورد محدودیت در غنی سازی اعلام نشده است و اتفاقا در این معاهده گفته شده که اگر کشوری بخواهد صنایع هسته ای خود را به صورت صلح آمیز گسترش دهد، دیگر کشور ها باید به آن کشور کمک کنند و به طور خلاصه غنی سازی صلح آمیز، خارج از معاهده نیست و به صورت قانونی هیچ منعی برای آن وجود ندارد؛ هدف بعدی حق باز فرآوری سوخت های مصرف شده بود که بسیار اهمیت دارد چراکه بالاخره روزی اورانیوم هم مانند نفت خام تمام می شود و این فرآوری سوخت های مصرف شده است که می تواند به ما کمک کند؛ هدف سوم بحث تاسیسات و به طور مشخص آب سنگین اراک بود و هدف چهارم رفع تحریم های غیر قانونی که برای کشور وضع شده بود؛
مذاکرات نتوانست اهداف را محقق سازد
 متاسفانه هیچ کدام از این اهداف در چهارچوب مذاکرات محقق نشد و ثمره ی تمام مذاکرات برجامی شد که سرتاسر ضرر محض است. من در ابتدا برجام را به صورت تیتر وار و مختصر توضیح می دهم تا مباحث را بهتر متوجه شویم. سند برجام یک متن ۲۱ صفحه ای به عنوان مقدمات، تعهدات ایران، تحریم ها، زمان بندی و اجرا دارد و بخش بعدی با عنوان ضمائم شناخته می شود؛ ضمیمه ی اول حدود ۳۰ صفحه است و در مورد تعهدات هسته ای ایران است، ضمیمه ی دوم ۸۵ صفحه است و در مورد فرآیند رفع تحریم ها است، ضمیمه ی سوم و چهارم و پنجم هم به ترتیب در مورد همکاری های صلح آمیز و کمیسیون مشترک و برنامه های اجرایی است؛ بر طبق این سند بایستی ایران یک سری تعهداتی را به آژانس می داد و برنامه ی هسته ای خود را تا حد بسیار زیادی محدود می کرد؛ تعهد اول در بحث مکان غنی سازی بود و پذیرفتیم که تا ۱۵ سال فقط در سایت نطنز فعالیت های غنی سازی را انجام دهیم، تعهد دوم درباره سانتریفیوژها بود و پذیرفتیم که تعداد آن از ۵۶۰۰ تا فراتر نرود، تعهد سوم درباره سقف غنی سازی بود و پذیرفتیم که تا ۱۵ سال فقط در حد ۳/۶۷ درصد غنی سازی کنیم، تعهد چهارم درباره ی نوع سانتریفیوژ بود که پذیرفتیم از پایین ترین نسل در سانتریفیوژها استفاده کنیم؛ تعهد بعدی این بود که تا ۱۵ سال فقط اجازه ی نگهداری ۳۰۰ کیلوگرم مواد غنی شده را داریم و محدودیت های شدیدی بر روی مباحث تحقیق و توسعه ی ما اعمال شد و تا هشت سال از تولید سانتریفیوژ منع شدیم و بعد از آن هم اجازه ی ساخت ۴۰۰ سانتریفیوژ را در سال داشتیم و به همین دلیل مجبور به جمع آوری ۱۳ هزار سانتریفیوژ شدیم و علوه بر این ها، ایران متعهد شد که رآکتور آب سنگین اراک را از کار بیاندازد و تا ۱۵ سال ساخت آب سنگین را تعطیل کند و بازفرآوری سوخت های مصرف شده را برای همیشه کنار بگذارد. ایران علاوه بر این که به همه ی این تعهدات عمل کرد پروتکل الحاقی را هم که خیلی از کشور های عضو ntp نپذیرفته بودند، پذیرفت.
بلاتکلیفی ۱۵ ساله صنعت هسته ای
به نظر بنده نتیجه ی محدودیت‌های طولانی ذکر شده و سردرگمی و بلاتکلیفی ۱۵ ساله ی دانشمندان و صنایع هسته ای این خواهد شد که ما این صنعت را کم کم فراموش کنیم و کسانی که در طرف مقابل ما ایستاده اند را به مقصودشان برسانیم و در حال حاضر ما شاهد این هستیم که دانشمندان هسته ای ما در صنایع مترو و یا آب و فاضلاب و... مشغول به کار هستند. پس مذاکرات علاوه بر این که  باعث احقاق حقوق هسته ای ما نشد، باعث ایجاد خسارات بعضا غیر قابل جبران به صنعت هسته ای ما شد و اگر می بینید امروزه ما را تهدید به مکانیزم ماشه می کنند به این دلیل است که ما تعهدات را کنار گذاشتیم و در حال حاضر با نرخ ۶۰ درصد غنی سازی می کنیم اما این واقعیت را نمی توانیم نادیده بگیریم  که پس از  امضای سند برجام خسارات بعضا غیر قابل جبرانی به صنعت هسته ای کشور وارد شد؛ به عنوان نمونه دانشمندان هسته ای تعریف می کردند که در حین جمع آوری آن ۱۳ هزار سانتریفیوژ، تقریبا اکثرشان نابود شد و دیگر قابل استفاده نیستند.
آیا تحریم ها برداشته شد؟
دلیل دومی که ما بر سر میز مذاکرات نشستیم رفع تحریم ها بود و باید ببینیم پس از برجام آیا تحریم ها برداشته شد یا خیر؟ در ۲۳ تیرماه سال ۹۴ رئیس جمهور وقت، آقای روحانی در صدا و سیما گفت که من امروز به ملت شریف ایران عرض می کنم که طبق این توافق در روز اجرای توافق تمام تحریم های مالی و بانکی و بیمه و حمل و نقل و پتروشیمی و تمام تحریم های اقتصادی به طور کامل نه تعلیق بلکه لغو می شود؛ از صحبت های آن روز آقای روحانی سه مفهوم را می توان فهمید؛ مفهوم اول این که برجام درباره ی تمام تحریم هاست و آقای روحانی در همین صحبت سه بار تاکید می‌کند که همه ی تحریم ها برداشته می شود، مفهوم دوم این که موعد رفع تحریم ها، روز اجرا است نه روزی که ما شروع به محدود کردن صنایع هسته ای خود می کنیم یعنی رفع تحریم ها از زمانی شروع می شود که ما به همه ی تعهدات خود به جز پروتکل الحاقی عمل کرده ایم و آژانس آن را تایید کرده باشد؛ فلذا ما علاوه بر تمام امتیازاتی که در برجام به طرف مقابل دادیم، از ترس این که بعد تایید آژانس زیر قولش نزند و تحریم ها را لغو کند امتیازات دیگری نیز دادیم و مفهوم سوم این که کسانی که می گفتند اقتصاد مذاکراتی نتیجه نمی دهند کاملا اشتباه کردند چراکه ما با مذاکره و برجام توانستیم تمام تحریم ها را رفع کنیم. در آن دوره تنها کسی که تمام واقعیات برجام را انکار نمی کرد و بعضی از آن ها را پذیرفت، آقای عراقچی بود و به غیر از ایشان، تمام تیم مذاکره کننده و در راس آن ها آقای ظریف تمامی حقایق موجود در برجام که بر علیه ایران بود را انکار می کردند.
حقیقت برجام!
حال شاید سوال شود حقایق موجود در برجام که تیم مذاکره کننده آن را انکار می کرد چیست؟ در پاسخ باید گفت که وقتی ما متن اصلی برجام و ضمائم آن را می خوانیم به ۵ نکته مهم برخورد می کنیم. اولا برجام درباره ی ۵۰ درصد تحریم ها است و درباره ی ۵۰ درصد دیگر هیچ صحبتی نمی کند؛ به بیان دیگر یعنی اگر ما به تمام تعهداتمان عمل کنیم و طرف مقابل هم پای تعهداتش بایستد، تنها ۵۰ درصد تحریم ها لغو می شود و ۵۰ درصد دیگر که حتی اسمی از آن ها برده نشده لغو نخواهند شد؛ وقتی به صورت دقیق بررسی می کنیم، می‌بینیم که اهمیت آن ۵۰ درصدی که باقی می ماند و در برجام اسمی از آن ها برده نشده، از آن ۵۰ درصدی که در برجام آورده شده بیش تر است و نکته ی قابل تامل این است که تحریم هایی که برداشته نمی شود به گونه ای است که شما از همان ۵۰ درصدی که لغو می شود هم نمی‌توانی استفاده کنی و این یعنی برجام هیچ گونه تحریمی را بر طرف نمی کند؛ شاید برای شما عجیب باشد اما به عنوان مثال در همین چهارچوب رفع تحریم ها، در صورتی که طرف مقابل به تعهدات خودشان عمل کنند ما می توانیم نفت بفروشیم اما بحث تحریم در انتقال پول جداست و در صورتی که بتوانیم نفت هم بفروشیم
نمی توانیم پول آن را دریافت کنیم. در همان سال ۹۴ دوستان در مجلس و در راس آن ها دکتر زاکانی که رئیس کمیسیون برجام بود تلاش های مذبوحانه ای کردند اما دولت وقت هیچ اعتنایی به این موضوع نمی کرد و اگر خاطرتان باشد در آن دوره بانک های ما نمی توانستند آن گونه که می خواهند فعالیت کنند و این ها به خاطر همین ۵۰ درصد از تحریم هاست که در برجام نیامده است و قرار نیست با برجام حل شود؛ این نکته در بخش b از ضمیمه ی ۲ برجام آورده شده است.
ارسال دیدگاه