منزلت اخلاق در سیره سیاسی امیرمومنان (ع) (۲)

منزلت اخلاق در سیره سیاسی امیرمومنان (ع) (۲)

جواد سلیمانی
در طول تاریخ دو شیوه برخورد در زمینه رعایت اخلاق در عرصه سیاست وجود داشته و اکنون نیز همان دو شیوه به چشم می‌خورد. شیوه نخست آن است که برخی معتقدند ساحت حکومت و سیاست ساحت خدعه و نیرنگ است، نه اخلاق، لذا رعایت نکات اخلاقی در حکومت و سیاست ساده لوحی است. طبق این دیدگاه باید میان قواعد اخلاق و الزاماتِ سیاست تفاوت قائل شد و براساس واقعیت و با در نظر گرفتن منافع و مصالح، به اقدام سیاسی دست زد. براساس این رویکرد، توجه به اخلاق در سیاست، به شکست در عرصه سیاست می‌انجامد، زیرا مدار اخلاق، حق و حقیقت است، حال آن که غرضِ سیاست، منفعت و مصلحت است. اخلاق از ما می‌خواهد تا حقیقت را گرچه بر ضد خودمان باشد بگوییم، حق‏کشی نکنیم، با انسان‌ها همانند ابزار رفتار نکنیم، همواره پایبند عدالت باشیم، دروغ نگوییم، از فریب‏کاری بپرهیزیم، حقایق را پنهان نکنیم و…. حال آن که لازمه سیاست دست شستن از پاره‏ای اصول اخلاقی است و اساساً هرگونه اقدامِ سیاسی، با اخلاق‏ستیزی و زیر پا نهادنِ فضائل اخلاقی آغاز می‌شود و بدونِ «دست‌های آلوده» هیچ فعالیتِ سیاسی ممکن نیست. از این منظر، سیاست چیزی جز عرصه‏ای برای کسب، توسعه و حفظ قدرت نیست و اینها تنها  با فدا کردنِ اصول اخلاقی حاصل می‌شود. در پس هر اقدام سیاسی، انبوهی از فضایلِ له شده اخلاقی به چشم می‌خورد. برخی از این دسته می‌گویند برای حفظ و گسترش قدرت و حاکمیت دست به هر اقدامی می‌توان زد، گرچه خلاف دین و وجدان اخلاقی باشد. هر حاکمی می‌تواند برای نیل به اهداف خود دست به هر اقدامی بزند. بر همین اساس بنی امیه در صدر اسلام دست زدن به هر عمل خلاف اخلاق اعم از شکنجه، خیانت و بدعهدی و خدعه و فریب را در برابر مخالفان سیاسی خود جایز می‌شمردند؛ چنانکه مسلمانان مکه را تحت سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار داده و یاسر و سمیه پدر و مادر عمار را به جرم مسلمان شدن به قتل رساندند، ابوسفیان برخلاف عهدنامه صلح حدیبیه که در سال ششم هجری منعقد شده بود متعرض قبایلی که اسلام را پذیرفته بودند شد؛ معاویه در صلح با امام حسن (ع) متعهد شد تا برای بعد از خودش برای یزید از مردم بیعت نگیرد و حکومت را به امام حسن (ع) بسپارد یا از آزار و اذیت شیعیان خودداری کند ولی او همه این تعهدات را یکی پس از دیگری زیر پا گذاشت، هم برای یزید بیعت گرفت و هم حقوق شیعیان را قطع کرد و آنها را سخت تحت فشار و شکنجه قرار داد. یا در زمان حکومتش به عمرو بن حمق یکی از مخالفان سیاسی شیعه خود أمان داد ولی بعد از اینکه به او دست یافت او را کشت. امروزه نیز پیروان آنان وهابیت و دولت آل سعود کودکان و زنان و مردم بی دفاع یمن را به خاک و خون می کشند و آنان را از آب و غذا و دارو و درمان محروم می‌کند. مانند هند جگرخوار که جگر حمزه سیدالشهداء بدندان گرفتند سینه مخالفان خود را شکافته و جگرشان را بدندان می‌گیرند. و پدران را جلوی چشم کودکان‌شان به قتل می‌رسانند. و منتقدان سیاسی خود را در سفارت خانه‌هایشان آورده، به طرز فجیعی کشته و قطعه قطعه نموده، و در کوره آتش می‌سوزانند. امروزه تظاهر به جدایی اخلاق از سیاست بطور رسمی از زبان سردمداران نظام سلطه اعلان می‌شود؛ بطوری که وزیر خارجه آمریکا پمپئو بصورت رسمی اعلان کرد دروغ و فریب کاری افتخار ماست. دولت آمریکا به فرمانده ناو جنگی ای را که هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران را برفراز خلیج فارس هدف قرار داد و زن و بچه و مردان بی گناهی که به مسافرت می‌رفتند به قتل رساند، جایزه داد. چرا که از منظر آنها اقتدار و منافع آمریکا با سلطه بر چاهای نفت و در دست داشتن بازار آسیا و خلیج فارس تأمین می‌شود، و چون نظام جمهوری اسلامی ایران با این منفعت طلبی آمریکا مخالفت می‌کند، هر گونه ضربه زدن و زهر چشم گرفتن از این نظام مشروع می‌باشد ولو به قیمت انجام یک عمل غیر اخلاقی یعنی کشتن سرنشینان هواپیمای مسافربری. طبق شیوه نخست قانون سیاست قانون جنگل است هر کس قدرت دارد مجوز هر اقدامی را دارد. قدرت مشروعیت می‌آورد و توجیه گر هر اقدام خلاف وجدان اخلاقی است. البته این تفکر برای بخشی از مردمان عالم که در نظام فرهنگی و تربیتی مدرن پرورش یافته اند فکر پسندیده است بطوری که دانشمند نمایانی امثال ماکیاول ملاک مشروعیت عمل سیاسی را صرفاً قدرت دانستند و گفتند قدرت سیاسی مشروعیت می‌آورد، لذا اگر در جنگ جهانی دوم هیتلر به سایر کشورها تجاوز کرد، چون قدرت داشت تجاوزش مشروع است. لکن بنابر شیوه دوم اخلاق منحصر به عرصه خاصی از حیات انسان نیست، بلکه در همه عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جاری و ساری است؛ زیرا فعل اخلاقی فعلی است که موجب تکامل روحی و قرب انسان به خداوند می‌شود و از آنجا که قرب الهی هدف نهایی خلقت می‌باشد در همه ساحت‌های زندگی بشر مطلوبیت ذاتی دارد. لذا رعایت اخلاق در سیاست نیز مطلوبیت دارد، و همانطور که دروغ و فریب نسبت به اعضای خانواده و مشتری کالا امری منکر است، دروغ گفتن و فریبکاری حاکمی نسبت به حاکم دیگر یا ملت خود امری منکر است. همانطور که شکنجه دوست و همسر منکر است، شکنجه منتقدان سیاسی نیز امری منکر است.
ارسال دیدگاه