رضا صالحی
هنگامی که فرعون خواب برهم ریختن حکومتش را دید در اوج قدرت خویش حضور داشت، هزاران برده عبرانی برای او کارگری می‌کردند و زیر دستانش او را در حد پرستش قبول داشتند. سرزمین وسیعی را زیر سلطه خود داشت و بالاترین حد آمادگی نظامی، تجهیزات، ساخت و ساز و… را دارا بود. حال تصور کنید که در چنین شرایطی چه کسی باور می‌کرد که یک نوزاد عبرانی تخت پادشاهی چنین حاکمی را به زیر بکشد؟ اطرافیان فرعون و مردم مصر هرگز باور نمی‌کردند که فرعون قرار است روزی سرزمینش را از دست بدهد، هیچ کسی باور نداشت این خواب اثری داشته باشد مگر برده‌های عبرانی که مستضعف واقع شده بودند و البته خود فرعون. آری خود فرعون! حکام ظلم همواره می‌دانند که سقوط خواهند کرد حال هر چقدر که دست و پا بزنند و هر مقدار که به دروغ بگویند که نمی‌هراسند. اگر فرعون به سقوط پادشاهی خویش اعتقاد نداشت آن مقدار خون ریزی به راه نمی‌انداخت و آن مقدار برای یافتن یک نوزاد عبرانی تلاش نمی‌کرد و اگر این اعتقاد را نداشت و موسی را در چنین جایگاهی نمی‌دانست که در مواقع سختی از موسی درخواست نمی‌کرد تا خدای خود را واسطه رفع مشکلات کند: «قَالُواْ یَا مُوسَی ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ لَئِن کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَائِیلَ» فرعون اما تمام تلاش اش را کرد تا این منجی را از میان بردارد، او در ابتدا تلاش کرد تا نگذارد در آن شب آسمانی نطفه نوزادی منعقد شود اما آسمان خداوندگار مانع شد. سپس سعی کرد زنانی که باردار هستند را شناسایی کند اما مادر موسی کلیم الله هیچ نشانه‌ای از بارداری نداشت. مجدداً تلاش کرد و بسیاری از نوزادان را به قتل رساند تا تقریباً به این اطمینان رسید که همه نوزادان پسر را از میان برداشته اما هنوز نگران بود و دستگاه کُشت و کشتار فرعون تا مدت‌ها ادامه داشت. خون‌هایی مأموران فرعون بر زمین ریختند نتوانست کاری از پیش ببرد و خدا نیل را مأمور حراست موسی کرد. موسی از میان تمامی مشکلات عبور کرد و در زمانی که فرعون به گمان خویش حتی یک نوزاد پسر را هم در میان شهر زنده نگذاشته بود خداوند او را در کاخ ظلمش بزرگ کرد. فرعون دست خدا را نمی‌دید، آری اگر خدا بخواهد فرعون فرزندی نصیبش نخواهد شد، همسرش آسیه زنی یکتاپرست خواهد بود و سبد موسی از میان امواج نیل به آرامش به کاخ فرعون و در جایی که آسیه حضور دارد می‌رسد در حالی که گویا هیچ معجزه‌ای رقم نخورده است! امروز اما پس از گذشت چند هزار سال از ماجرای موسی و دست حفاظت خداوند متعال صحنه تغییر کرده است. گروهی از بنی اسرائیل که تبدیل به فرزندان ناخلف حضرت اسحاق نبی شده اند (و نه همه آنها) فراموش کرده اند که روزی در میان سختی‌ها قرار داشتند و دست به دعا بر می‌داشتند تا منجی شأن موسی کلیم الله ظهور کند و غم ظلم و ستم را از میان شأن برطرف سازد و امروز به مقابله با فرزندان اسماعیل ایستاده اند. این بار خود فرعونیانی شده اند که دست به قتل و غارت و کشتار گسترده مستضعفین می‌زنند، از زنان و بچه‌ها گرفته تا پیران و ریش سفیدان. این کاری است که صهیونیست‌ها در طول شکل گیری رژیم منحوس شأن بارها و بارها و پیاپی انجام دادند و ابایی از بیان و تکرار آن ندارند و نداشته اند و البته هر چه پیشتر رفته شدت بیشتری گرفته است. اما حقیقتی که فرعونیان امروز به آن دست یافته اند و همان حقیقت خواب را بر رهبران غربی این جماعت صهیونیست هم حرام کرده است، خبر سقوط حکومت شأن است. طوفان الاقصی همان نوید ظهور حق و از بین رفتن دستگاه ستم فرعون بود که پس از آن هر آنچه رژیم صهیونسیتی تلاش کرد جر قتل و غارت به هیچ یک از اهدافش نرسید. اما درست مانند ماجرای موسی، اهل ظلم خود خوب می‌دانند که این کشتار مظلومان هرگز راهگشا نخواهد بود. امروز در حالی از تشییع سید حسن نصرالله و سید هاشم صفی الدین سخن می‌گوئیم که رژیم صهیونسیتی در زمانه شهادت این دو سید عزیز حس می‌کرد که اگر این دو عزیز مقاومت را به شهادت برساند کار حداقل برای حزب الله و پس از آن برای مقاومت در فلسطین تمام خواهد شد. قتل عام و به شهادت رساندن بیش از چهل و هشت هزار نفر از مردمان فلسطین، شهادت سردار زاهدی، اسماعیل هنیه، یحیی السنوار، محمد الضیف، نیلفروشان هم نمایی دقیق از همان تلاش‌های فرعون برای نجات از سقوط بود. اما پس از هر شهادت نه تنها مقاومت تضعیف نشد بلکه امروز به اثر همان خون‌ها به پیش هم رفته است. چه کسی تصور می‌کرد روزی حماس اینگونه در مقابل مستکبران چنین دیپلماسی حماسی را رقم بزند و بی هراس از تمامی تهدیدها به کار خویش ادامه دهد یا پیکر سید چنین اثری در جهان ایفا کند؟ همان موسی است که کاخ ظلم ظالمان صهیونیست را بزنم خواهد زد. آری قتل و غارت و خوی درندگی نتانیاهو اگر قرار بود نجات بخش کسی باشد فرعون را با سپاهیان بی شمارش یاری می‌داد. و ظلم و ستم اگر قرار بود بر مستضعفین حاکم گردد بر پا برهنگان عبرانی تأثیر می‌گذاشت. و امروز جای صهیونیست‌ها فرعونیست ها حضور داشتند. اما حقیقت آن است که مقاومت نه تنها با یک نفر که با پیشروی به قلوب میلیون‌ها نفر از آزادگان عالم سرایت کرده است و اینکه می گویم اگر قرار باشد یک نفر بماند تنها برای آن است که بدانیم اگر دشمن بخواهد تا قیامت تهدید کند و دست به قتل و غارت برند به فرض آنکه به ظاهر پیروز میدان هم باشد شکست خواهد خورد و خداوند موسی را از میان نیل به بیت المقدس خواهد رساند تا کاخ ظلم را ویران کند. اگر چه به فضل و عنایت خدا و به وعده الهی به همین پیروزی طاهری هم نخواهد رسید و نه مزدوران صهیونیست و نه اربابان آمریکایی شأن موفق نخواهند شد و به وعده راستین رهبر معظم انقلاب طرح شأن شکست خواهد خورد. البته به امید خدا هرگز رژیم صهیونسیتی موفق نخواهد شد و آن یک نفر موسی هرگز یک نفر خواهد بود و تنها برای بیان سنت الهی بوده است. و امروز همین رزمندگان کنونی فلسطین همه در همین سرزمین تحت آشغال رشد کردند و هر کدام برای خویش موسی در کاخ فرعون بوده اند. مگر سنوار جایی جز کمپ پناهندگان رشد کرد؟ و مقاومت چه بسیار سید حسن نصرالله‌ها و سنوار ها در دامان خود تربیت کرده و خواهد کرد تا کاخ ستم را به زیر بکشانند.