زخم کاری نمایش خانگی به سینما

زخم کاری نمایش خانگی به سینما

امین شهربانی
در سال‌های اخیر، پلتفرم‌های نمایش خانگی با توجه به درآمد حاصل از از تبلیغات، اشتراک‌ها و ترافیک اینترنتی به یکی از بازیگران عرصه فرهنگ و هنر ایران تبدیل شده‌اند. اما پشت این موفقیت مالی، چه چالش‌ها و آسیب‌هایی نهفته است؟ آیا این صنعت به تقویت هنر و فرهنگ کمک می‌کند و یا در حال تضعیف آن است؟ تقریبا هیچ آمار شفافی از گردش مالی و درآمد پلتفرم‌ها منتشر نشده است. اما براساس آماری که  فارس منتشر کرده؛ «در پایان سال 1403، 517 سکوی مجوزدار حدود 5 هزار میلیارد تومان از محل ترافیک، 4800 میلیارد تومان از محل تبلیغات و 3 هزار و 780 میلیارد تومان از محل اشتراک درآمد دارند.» این یعنی در سال 1403، پلتفرم‌ها رقمی بالغ بر ۱۳,۶۷ درآمد داشته‌اند. رقمی که معادل بیست برابر بازسازی استادیوم آزادی یا سیزده برابر یارانه کتاب از سوی دولت در سال جاری است. این آمارها درحالی است که همچنان آماری رسمی از سوی پلتفرم‌ها منتشر نشده است و شفافیتی در کار نیست. اما سؤال اساسی اینجاست که این درآمدهای نجومی چگونه هزینه می‌شوند و آیا این هزینه‌ها به ارتقای کیفیت محتوا و فرهنگ کشور کمک می‌کنند یا خیر؟ با توجه به تمرکز این پلتفرم‌ها بر تولید محتوای تجاری و جذاب‌سازی برای مخاطبان عام، نگرانی‌هایی درباره تأثیرات منفی این صنعت بر هنر و فرهنگ کشور وجود دارد. دستمزدهای میلیاردی؛ بازیگران در چرخه انحصار یکی از  موضوعات در صنعت نمایش خانگی، دستمزدهای نجومی بازیگران است. بر اساس گزارش‌ها، بسیاری از بازیگران در پروژه‌های سینمایی و سریال‌ها، به‌طور متوسط بین ۳ تا ۴ میلیارد تومان برای هر پروژه دریافت می‌کنند، اما همین مبلغ را می‌توانند در یک تا دو ماه با بازی در سریال‌های نمایش خانگی به دست آورند. این اختلاف فاحش باعث شده تا بسیاری از بازیگران ترجیح دهند به جای سینما، در سریال‌های نمایش خانگی بازی کنند.  چندی پیش لیست دستمزد بازیگران سریال ازازیل منتشر شد. اعدادی فوق نجومی که دیدنش بیشتر شبیه یک لطیفه بی‌مزه بود. بازیگرانی که تنها برای بازی در نقش محدود و غیراصلی، ارقام میلیاردی می‌گرفتند چرا باید در سینما حضور یابند؟ همچنین حضورشان در سینما نیز منوط به دریافت دستمزدهای نجومی شده است که به طبع آن شاهد افزایش روز افزون هزینه‌های تولید فیلم سینمایی هستیم.
تجاری‌سازی هنر؛ وقتی فرهنگ قربانی سود می‌شود
صنعت سینمای ایران در سال‌های اخیر با چالش‌های متعددی مواجه شده است. کاهش فروش گیشه، کم‌رنگ‌شدن حضور بازیگران مطرح و کاهش کیفیت تولیدات، تنها بخشی از این مشکلات هستند. اما یکی از اصلی‌ترین دلایل این بحران، رقابت با پلتفرم‌های نمایش خانگی است. با توجه به هزینه‌های بالای تولید فیلم‌های سینمایی و دستمزدهای نجومی بازیگران، بسیاری از تهیه‌کنندگان ترجیح می‌دهند به جای سرمایه‌گذاری در سینما، به تولید سریال‌های نمایش خانگی روی آورند. این موضوع باعث شده تا سینما به‌تدریج جایگاه خود را به عنوان ویترین هنر و فرهنگ کشور از دست بدهد. پلتفرم‌های نمایش خانگی با تمرکز بر درآمدزایی، به‌دنبال تولید محتوایی هستند که بیشترین بازدید و درآمد را داشته باشد. این موضوع باعث شده تا ژانرهای جنایی و کمدی به‌عنوان پرمخاطب‌ترین ژانرها، بازار نمایش خانگی را در دست بگیرند. در حالی که تولیدات فاخر و دارای ارزش فرهنگی، کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند. درواقع تولید اثری مهم است که بتواند به نحوی که شده، درآمد بیشتری را حاصل کند. البته در قرن میلادی گذشته متفکرانی مانند تئودور آدورنو و هربرت مارکوزه از مکتب فرانکفورت، اعتقاد داشتند که صنعت فرهنگ، هنر را به کالایی مصرفی تبدیل کرده و ارزش‌های فرهنگی آن را کاهش داده است. این انتقاد را می‌توان امروزه در مورد پلتفرم‌های نمایش خانگی ایران نیز شاهد بود. گویی دنیای مصرف‌گرا اکنون به دنبال تغییرات مصرف‌گرایانه در هنر است.
تأثیر بر فرهنگ کشور؛ از تضعیف ارزش‌ها تا ترویج فرهنگ بیگانه
یکی از نگرانی‌های اصلی درباره پلتفرم‌های نمایش خانگی، تأثیر آن‌ها بر فرهنگ کشور است. با تمرکز بر محتوای تجاری و جذاب‌سازی برای مخاطبان عام، ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی بومی به‌تدریج کمرنگ می‌شوند. از سوی دیگر، برخی از تولیدات نمایش خانگی با الگوبرداری و حتی کپی‌برداری از فرهنگ غربی، به ترویج فرهنگ بیگانه کمک می‌کنند، چرا که برای سازندگان اثر که فرهنگ اهمیتی ندارد، بلکه مهم پول است. این موضوع به‌ویژه برای نسل جوان نگران‌کننده است. جوانانی که بخش عمده‌ای از اوقات فراغت خود را با تماشای سریال‌ها و برنامه‌های نمایش خانگی می‌گذرانند، در معرض محتوایی قرار می‌گیرند که فاقد عمق فرهنگی و هنری است و چه بسا انحرافات فرهنگی نیز به خورد آنها داده می‌شود.
چالش‌های پیش‌روی پلتفرم‌ها
با وجود درآمدهای کلان، صنعت نمایش خانگی با چالش‌های جدی مواجه است. بر اساس گفته‌ها، ۹۰ درصد پلتفرم‌ها زیان‌ده هستند و این صنعت ممکن است در آینده نزدیک با بحران مالی مواجه شود. از سوی دیگر، عدم شفافیت مالی و منابع درآمدی پلتفرم‌ها، نگرانی‌هایی درباره پول‌های وارد شده به این صنعت ایجاد کرده است. از داستان پول‌شویی در سریال شهرزاد نیز مدت زیادی می‌گذرد، ماجرایی که پاسخ داد چرا یک حجم کلان از پول می‌تواند ناگهان وارد فرآیند تولید یک سریال نمایش خانگی شود. برای بهبود وضعیت صنعت نمایش خانگی و کاهش آسیب‌های آن به فرهنگ و هنر کشور، چند پیشنهاد کلیدی وجود دارد: اولاً، شفاف‌سازی مالی پلتفرم‌ها است؛ ثانیاً ارتقای کیفیت محتوا باید در اولویت قرار گیرد؛ پلتفرم‌ها باید به تولید محتوای باکیفیت و دارای ارزش فرهنگی توجه بیشتری کنند. در نهایت، ایجاد قوانین نظارتی شفاف برای جلوگیری از انحصار و فساد در این صنعت، گامی اساسی در جهت تضمین پایداری و سلامت آن است. این اقدامات می‌توانند به تقویت هنر و فرهنگ کشور و کاهش تأثیرات منفی نمایش خانگی کمک شایانی کنند.

ارسال دیدگاه