روز یکشنبه، پس از فعال شدن «مکانیزم ماشه» عملاً پرونده برجام بسته شد، همزمان با این اتفاق، رسانههای نزدیک به حسن روحانی بار دیگر سخنان تیرماه ۱۴۰۳ او را بازنشر کردند؛ همان جایی که روحانی از سعید جلیلی برای مناظره درباره برجام دعوت کرده بود. جلیلی هم بیدرنگ پذیرفت و در دانشگاه علوم پزشکی شیراز با صراحت از خطاهای دولت تدبیر و امید در مذاکرات هستهای سخن گفت؛ سخنانی که بهسرعت بازتاب گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی پیدا کرد.
در میان این رسانهها، روزنامه «فرهیختگان» که با عنوان رسانه دانشگاه آزاد اسلامی و با هزینه بیتالمال تأسیس شده است، اما در عمل بیشتر به تریبونی نزدیک به علیاکبر ولایتی شناخته میشود، در مطلبی انتقادی با عنوان «نه به بنبستسازان» سطح بحث جلیلی با برجامآفرینان را به یک دعوای سیاسی تقلیل داده و آن را نیاز امروز کشور ندانسته است. پیش از هر پاسخ یا انتقادی به مطلب فرهیختگان، بهتر است نگاهی به رویکرد سالهای اخیر علیاکبر ولایتی، پدر فکری آن، بیندازیم تا علت همسویی این روزنامه با جریان وفاق بهتر درک شود.
علیاکبر ولایتی بیشتر با توافق ۵۹۸ یا به عنوان حامی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ شناخته میشود. در طی سالهای گذشته نیز همواره با مواضعی دوگانه در موضوع مذاکرات و توافق برجام در رسانهها حاضر شده است. وی پیش از توافق برجام، مذاکره را تنها راه جلوگیری از جنگ معرفی میکرد و بهعنوان مشاور و جهتدهنده تیم ظریف در رسانهها معرفی میشد. حتی برخی رسانهها به نقل از او مینوشتند که وی در جلسهای تیم مذاکرهکننده برجام را بهترین تیم مذاکرهکننده بعد از انقلاب لقب داده است. اما فردای توافق برجام، ورق برگشت؛ ولایتی در رسانهها حاضر شد و برجام را به «ترکمنچای» تشبیه کرد و از خسارات سنگین آن به کشور سخن گفت. این تغییر مواضع، نهتنها نشاندهنده بیثباتی دیدگاههای اوست، بلکه گویای تلاش برای تطهیر خود از مسئولیت تصمیماتی است که هزینهاش بر دوش ملت ایران سنگینی میکند.
تجربه مشابه را میتوان در پرونده ۵۹۸ دید؛ توافقی که امام خمینیره آن را به نوشیدن «جام زهر» تشبیه کردند. با این حال، روزنامه فرهیختگان فردای روزی که رهبری مذاکره با آمریکا را بنبست محض دانستند، با انتشار یادداشتی از علیاکبر ولایتی تلاش کرد تا مذاکرات وی در دهه شصت و توافق ۵۹۸ را بهعنوان الگوی موفق مذاکره برای دولت وفاق معرفی کند. در حالیکه حقیقت این است که خود ولایتی، بهعنوان حامی روحانی در انتخابات ۹۲ و مشاور تیم برجام، از عوامل اصلی شکلگیری بنبستهای دهه ۹۰ تحت عنوان برجام بود؛ دههای که رهبر انقلاب آن را به واسطه تلف کردن یک دهه از عمر ملت «دهه از دست رفته» نامیدند.
حال این جریان بنبستساز در دهه ۹۰ که امروز در قالب رسانههای وفاقی همچون فرهیختگان برای فرار از پاسخگویی به جلیلی حمله کرده و سطح بحث او با روحانی را به دعوا تقلیل میدهند، بهتر است به عقب برگردند؛ به ده سالی که در جلسات متعدد، به ویژه در مجلس، به مواضع سعید جلیلی نگاه کنند. او کلمه به کلمه، خط به خط، از خسارتهای برجام سخن گفت بود و نسبت به آینده پرهزینه آن هشدار داد بود، اما روحانی و ظریف و ولایتی صدای او را نشنیدند و امروز هم حاضر به شنیدن و فهم آن نیستند. چرا که اگر میشنیدند، دیگر بحث امروز جلیلی به دعوای سیاسی تعبیر نمیشد، بلکه آن را جرقه نوری برای خروج کشور از بنبست مذاکره و برجام میدیدند و اگر میشنیدند، باید در کمترین حالت از ملت بابت هدر رفت یک دهه از عمر آنها عذرخواهی میکردند و در دادگاه پاسخگوی خسارت بنبستتراشیها برای کشور میبودند.
امروز تقلیلِ بازخوانیِ خسارتهای برجام صرفا به یک دعوای سیاسی، برای کشور سم مهلک است و اگر خسارتهای این توافق برای افکار عمومی بازخوانی نشود چه بسا رسانههایی مانند bbc در خارج یا فرهیختگان در داخل، آنقدر وقاحت به خرج دهند که تلاش کنند توافقاتی مانند برجام یا 598 را به عنوان الگوی مطلوب و راهگشای امروز مسائل کشور معرفی کنند لذا یکی از نیازهای امروز کشور برای حفظ همبستگی بیش از پیش ملت، همسویی با رهبرانقلاب در بازخوانی مسیر غلط گذشته و جلوگیری از تکرار آن است.