گزارش | مرکز تحقیقات عربی اوراسیا
لحن سیاسی و رسانهای ایران در هفتههای اخیر، در واکنش به تهدیدهای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) برای اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل علیه ایران یا به اصطلاح فعالسازی «مکانیسم ماشه»، تشدید یافته است. همه نشانهها حاکی از آن است که اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل در اکتبر آینده میتواند ایران را به سمت خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) سوق دهد.
با این حال، تمام شاخصهای فعلی و پیشبینیهای آینده، هرگونه رویارویی مستقیم جدید بین جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل و آمریکا — مشابه جنگ ۱۲ روزه — را نامحتمل میدانند. احتمال از سرگیری درگیریهای نظامی مستقیم به دلایل متعددی بعید به نظر میرسد. این دلایل در هشت شاخص زیر قابل بررسی است:
اول: شکست گزینه نظامی
با وجود آسیبهای واردشده به تأسیسات هستهای ایران، برنامه هستهای این کشور — شامل حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده و دانشمندان کلیدی — توسط اسرائیل و آمریکا در طول جنگ مستقیم از بین نرفت. بر اساس برآوردهای آمریکایی، هر تلاش مجدد نه تنها نتیجه متفاوتی نخواهد داشت، بلکه تردیدها درباره توانایی نظامی آمریکا برای نابودی کامل برنامه هستهای ایران را افزایش خواهد داد.
دوم: شکست شرطبندی روی سرنگونی نظام
جنگ ۱۲ روزه با فرض سرنگونی نظام تهران طراحی شده بود، اما شکست آن و مقاومت موفق ایران — حتی با حمایت گسترده داخلی از جمله مخالفان — تکرار چنین سناریویی را در آینده قابل پیشبینی غیرممکن کرده است. این امر نشان میدهد که مفهوم «بهار ایرانی» که در غرب تبلیغ میشد، در عمل وجود خارجی ندارد.
سوم: پایبندی به روایت ترامپ و نتانیاهو
برکناری سپهبد جفری کراس، رئیس اطلاعات پنتاگون، و همچنین حمله ناموفق آمریکا با بمبافکنهای راهبردی B-2 در ۲۲ ژوئن، ادعای موفقیت کامل در نابودی برنامه هستهای ایران را زیر سؤال برده است. با این حال، آمریکا و اسرائیل همچنان بر روایت اولیه خود مبنی بر نابودی کامل برنامه هستهای ایران اصرار دارند. این امر نشان میدهد که آنها هیچ برنامهای برای حمله مجدد در آینده نزدیک ندارند، چرا که طبق ادعای خود، به اهدافشان دست یافتهاند.
چهارم: تغییر راهبرد آمریکا در منطقه
آمریکا مطابق راهبرد جدیدِ ژنرال برد کوپر، فرمانده جدید CENTCOM، در حال کاهش نیروها و تجهیزات نظامی خود در خاورمیانه است. پیش از حملات ژوئن، استقرار نظامی آمریکا در بالاترین سطح بود، اما امروز تعداد نیروهای آمریکایی از ۴۲ هزار نفر به حدود ۱۰ هزار نفر کاهش یافته و سیستمهای دفاعی مانند THAAD و Patriot از منطقه خارج شدهاند. این کاهش حضور، نشاندهنده عدم تمایل واشنگتن برای درگیر شدن مجدد در جنگی پرهزینه است.
پنجم: ترمیم توان دفاعی ایران
گزارشهای رسانههای آمریکایی حاکی از آن است که سپاه پاسداران موفق شده آسیبهای واردشده به پدافند هوایی ایران در حملات اکتبر ۲۰۲۴ و ژوئن ۲۰۲۵ را ترمیم کند. این تغییر محاسبات میدانی، تلآویو و واشنگتن را وادار کرده تا از درگیری مستقیم پرهیز کنند. بسیاری از تحلیلها نشان میدهند که جنگ ۱۲ روزه برای ایران یک تمرین عملیاتی بود و اکنون با حمایتهای داخلی و خارجی، هرگونه حمله جدید به ضرر اسرائیل و آمریکا تمام خواهد شد.
ششم: اولویت جنگ سایهها به جای درگیری مستقیم
پس از جنگ ۱۲ روزه، آمریکا و اسرائیل به این نتیجه رسیدند که «جنگ سایهها» — شامل جاسوسی، ترور و عملیات غیرمستقیم — نسبت به درگیری مستقیم کارآمدتر است. در جنگ مستقیم، اعتبار ترامپ خدشهدار شد و اسرائیل نیز با حملات موشکی بیسابقهای مواجه گردید. در مقابل، جنگ سایهها — با استخدام جاسوس، سرقت اسناد و ترور دانشمندان — بدون هزینه سیاسی یا امنیتی قابل توجه ادامه یافته است. بنابراین، منطقی نیست که دو طرف به جای ادامه این روند، گزینه پرهزینهتر جنگ مستقیم را انتخاب کنند.
هفتم: بازگشت به تحریمها
از زمان پایان جنگ ۱۲ روزه، رویکرد آمریکا و اروپا به جای درگیری نظامی، تمرکز بر تحریمها بوده است. مجموعه تحریمهای جدید آمریکا علیه خریداران نفت ایران، گواه این تغییر راهبرد است.
هشتم: واقعگرایی ایران
سیاستهای ایران پس از جنگ ۱۲ روزه، نشاندهنده واقعگرایی و انعطافپذیری است. تهران — با آگاهی از ضعف متحدانش، سقوط رژیم سوریه و تهدیدهای مستمر — ترجیح داده تا با بازگشت به مذاکرات با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اجازه بازدید از رآکتور بوشهر و گفتوگو با تروئیکای اروپایی، از تشدید درگیری جلوگیری کند. حتی مخالفت اصولی ایران با مذاکره مستقیم با آمریکا نیز کاهش یافته است. این رویکرد، احتمال جنگ مستقیم را تا پایان سال آینده به حداقل میرساند.
نتیجهگیری
با توجه به شاخصهای فوق، احتمال از سرگیری جنگ مستقیم بین اسرائیل و ایران از ۱۰ درصد تجاوز نمیکند — رقمی بسیار ناچیز. در عوض، جنگ سایهها — شامل جاسوسی، ترور و عملیات پنهانی — با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت. هدف اصلی این عملیات، تعیین سرنوشت ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ایران، ارزیابی میزان تخریب تأسیسات هستهای و شناسایی دانشمندان هستهای باقیمانده پس از ترور ۱۹ متخصص برجسته در ۱۳ ژوئن است.