آیینه‌ای عیب نما در سیاست ایران

بازخوانی حملات اخیر به سعید جلیلی:
در روزهای اخیر، پس از فعال شدن «ماشه» یا همان اسنپ‌بک، که بسیاری از تحلیلگران آن را نقطه سیاه در تاریخ دیپلماسی ایران می‌دانند، موج تازه‌ای از حملات سیاسی علیه دکتر سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی و از منتقدان اصلی برجام، به راه افتاده است. این هجمه‌ها از دو جریان سیاسی متفاوت اما همسو در مخالفت با اندیشه‌های جلیلی نشأت می‌گیرد.
ماجرا صرفاً یک نزاع شخصی یا جناحی نیست، بلکه بازتاب‌دهنده تحولات عمیق‌تر در عرصه سیاست ایران است. جلیلی، به‌عنوان چهره‌ای که طی سال‌های گذشته بر نقد مبانی توافق هسته‌ای و هشدار نسبت به پیامدهای آن پافشاری کرده، اکنون در موقعیتی قرار گرفته که هم‌زمان مورد انتقاد دو طیف متضاد قرار می‌گیرد.
جریانی که در سال‌های گذشته مسیر گفت‌وگو و توافق با غرب را راه‌حل اصلی مسائل کشور معرفی کرده بود، امروز با وضعیتی روبه‌روست که دستاوردهای برجامی آن عملاً فروپاشیده و سرمایه‌گذاری سیاسی و رسانه‌ای این جریان بی‌نتیجه مانده است.
بخش عمده‌ای از حملات این جریان به جلیلی، از منظر روان‌شناسی سیاسی، نوعی «فرار از مسئولیت» ارزیابی می‌شود. به جای پذیرش خطا و بازنگری در مبانی فکری خود، این جریان تلاش می‌کند چهره‌ای مانند جلیلی را که از ابتدا نسبت به این روند هشدار داده بود، مقصر ناکامی‌ها معرفی کند. در واقع، آنان به جای مواجهه با حقیقت در برابر آیینه نقد، ترجیح داده‌اند خود آیینه را بشکنند.
در سوی دیگر، بخشی از نیروهای اصولگرا که در زمان تصویب برجام با شتاب و بدون بررسی‌های لازم به دفاع از آن پرداختند، امروز نیز در برابر اندیشه‌های جلیلی دچار موضع‌گیری‌های تند شده‌اند. تصویب «بیست دقیقه‌ای» برجام در مجلس نهم هنوز در حافظه سیاسی جامعه باقی است؛ اقدامی که منتقدان، آن را نماد شتاب‌زدگی و غفلت از منافع ملی می‌دانند.
این جریان، به جای پذیرش گذشته و بازخوانی انتقادی عملکرد خود، مسیر مشابهی را برگزیده و ترجیح داده است با حمله به منتقدانِ برجام، به‌ویژه جلیلی، جایگاه خود را حفظ کند. علت اصلی این رفتار، روشنگری اندیشه جلیلی است که مانند آیینه‌ای، تناقض‌ها و کاستی‌های تصمیمات گذشته آنان را به‌روشنی آشکار می‌سازد. اندیشه جلیلی کارکرد آیینه‌ای دارد؛ آیینه‌ای که بدون انحراف، زشتی‌ها و زیبایی‌ها را همان‌گونه که هست نشان می‌دهد و همین ویژگی است که هم‌زمان موجب خشم جریان‌های مختلف سیاسی شده است.
نکته مهم در تحلیل حملات اخیر آن است که جلیلی، برخلاف بسیاری از چهره‌های سیاسی، نه در چارچوب بازی‌های جناحی تعریف می‌شود و نه می‌توان او را در قالب‌های مرسوم تقسیم‌بندی سیاسی محدود کرد. استقلال رأی، استمرار مواضع و نگاه متفاوت او به مفهوم مقاومت و مذاکره، باعث شده است هر دو جریان یادشده در برابر او موضع انتقادی بگیرند.
علت اصلی مخالفت‌ها با جلیلی در «آیینه بودن» اندیشه او نهفته است؛ اندیشه‌ای که بدون ملاحظه سیاسی، ضعف‌ها، تناقض‌ها و ناکارآمدی‌های دو جریان را منعکس می‌کند. طبیعی است که دیدن این تصویر، برای بسیاری خوشایند نباشد.
حملات اخیر به سعید جلیلی نشان می دهد که او نه یک مهره در بازی دو جریان، بلکه صدایی است که هر دو طرف را به بازنگری در گذشته وادار می‌کند.

مقالات مرتبط

ایران‌هراسی بازیچه‌ای که تمامی نداشت

نقشه شکست‌خورده ایران‌هراسی؛ از پیمان تا پیمان‌شکنی یکی از وعده‌های رنگین پشت…

11 مهر 1404

بازی با واژه‌ها یا فریب افکار عمومی؟

تعلیق یا الغا؛ معمای یک کلمه و عبرتی برای امروز آقای محمدجواد…

11 مهر 1404

هسته ای در خدمت زندگی

وقتی اسم «هسته‌ای» شنیده می‌شود، خیلی‌ها سریع یاد بمب اتم می‌افتند. اما…

دیدگاهتان را بنویسید