آن، آبان، قاچاقچیان
معتقدم ایرادات آبان و هر نمونه دیگری از هنر ابتدال معمولا بازگشتی به فساد و مفسدین و قاچاقچیان واقعی دارد که تصویری رویایی برای جوانان ساخته است و جوانان را امیدوار به آینده ای روشن از لحاظ مالی با قاچاق و شیوه های غیر قانونی توامان با بی اخلاقی می کند.
ابتذال در آن: ربط این به آن
چند روز پیش به طور تصادفی ویدیویی دیدم که در آن رضا دادویی کارگردان سریال آبان، در دفاع از مسائل مطرح شده در سریالش، داستان آبان را با قصه حضرت یوسف مقایسه کرده و هر دو را یک مثلث عشقی دانسته بود.
چنین مقایسه سخیفی نه تنها نشان دهنده سطحی بودن فهم کارگردان از اثر خود است. بلکه خاکی از این است که او با داستان سریال خود را به درستی نخوانده یا از ماجرای زندگانی حضرت یوسف و داستان یوسف و رلیجا اطلاع کافی ندارد. درست است که در قصه حضرت یوسف، مثلثی عشقی وجود دارد، اما آیا هر گردی گردوست؟ آیا مشکل اصلی سریال آبان صرفاً وجود یک مثلث عشقی است؟ در داستان حضرت يوسف همان طور که آقای دادویی اشاره کرده، حتی پیشنهاد بی شرمانه ای نیز مطرح می شود.
ینکه شاید بتوان گفت اولین داستان ملت عشقی و پیشنهاد بی شرمانه در ادبیات از قصه یوسف نبی آغاز شده اما دقیقا از همین جا تفاوت ها شروع می شود. قصه قرآنی زندگانی پیامبران الهی با داستان های سطحی، سعیف و به اصطلاح و ترکی، که البته بیشتر به رفیلم فارسی و نزدیک تر است چرا که سینمای ترکیه تنها آن چه ما تصویر و تصور می کنیم نیست ، در یک نقطه کلیدی از هم جدا می شوند محوریت عفت و جیا در داستانهای دینی در برابر انتقال و بی حیایی در برخی داستان های غربی ( البته به همه آن ها.
برای توضیح بیشتر به موقعیت مشابه دو داستان
این سریال که از پلتفرم تازه تأسیس شیدا امتعلق به بانک گردشگری) بخش می شود تا امروز ۱۵ قسمت از آن منتشر شده است.
داستان آبان اقتباسی از فیلم سینمایی پیشنهاد بی شرمانه (محصول (۱۸۳۳) است که درباره روحی است. که در ازای یک میلیون دلار پیشنهاد بی شرمانه ای را می پذیرند فیلمی به دلیل محتوایش در همان آمریکا نیز در زمان انتشار نقدهای بسیاری دریافت کرد.
اینکه چرا چنین فیلم و مایه داستانی با وجود نگاه منفی حتی در جامعه غربی مورد اقتباس قرار گرفته جای تامل دارد اما محل تعجب آن است که آبان نسخه ایرانی این داستان به دلایلی که توضیح خواهم داد، به مراتب بدتر از فیلم اصلی است. کافی نبوده است. با عناصر یکسان اشاره می کنم
مثلث عشقی یک زن و دو مرد
پیشنهاد بی شرمانه (پیشنهاد خیانت ترک همسر و دستیابی به پول و مقاما
شباهت در جزئیات (حتی حضور در زندان برای پذیرش پیشنهاد بی شرمانه)
نقطه تفاوت در ادبیات عفت و ادبیات انتقال دقیقاً در همین موقعیت زندان آشکار می شود. در داستان يوسف نبی او پیشنهاد شهوانی ولی متاهل دارد میکند و برای حفظ عفت، سال ها زندان و سختی را تحمل می کند. اما در ادبیات و لنگار، نه تنها پیشنهاد بی شرمانه پذیرفته می شود، بلکه حتی توجیه و تئوریزه می شد که
جالب اینجاست که ادبیات عفت منحصر به آثار دینی نیست. برخی از بهترین آثار ادبیات عات توسط نویسندگان غربی و شرقی خلق شده اند رمان آنا کارنینا نمونه بارزی است که خیانت و پیشنهاد بی شرمانه را به وضوح به نمایش می گذارد. اما در عین حال مشق پاک را در گوشه ای دیگر از داستان پیش می برد. در این زمان مخاطب در لحظاتی با شخصیت خیانتکار همراه می شود و حتی آرزوی موفقیت او را دارد، اما از میانه داستان، سرانجام خیانت و پذیرش پیشنهاد بی شرمانه در برابر عشق پاک به زیبایی نشان داده میشود. اتفاقی که آنان اگر در انتها داستانش را سر هم کند به دلایل فراوان از جمله ابتدال یکپارچه تا انتها نمی تواند مدعی آن باشد.
ابتذال آبان: فرم پیرنگ شخصیت
حال به سریال آبان برسیم سریالی که بر اساس محتوایی که تا امروز از آن منتشر شده چگونگی دریافت مجوز و انتشارش جای سؤال است.
برای توضیح بیشتر به موقعیت مشابه دو داستان
این سریال که از پلتفرم تازه تأسیس شیدا امتعلق به بانک گردشگری) بخش می شود تا امروز ۱۵ قسمت از آن منتشر شده است.
داستان آبان اقتباسی از فیلم سینمایی پیشنهاد بی شرمانه (محصول (۱۸۳۳) است که درباره روحی است. که در ازای یک میلیون دلار پیشنهاد بی شرمانه ای را می پذیرند فیلمی به دلیل محتوایش در همان آمریکا نیز در زمان انتشار نقدهای بسیاری دریافت کرد.
اینکه چرا چنین فیلم و مایه داستانی با وجود نگاه منفی حتی در جامعه غربی مورد اقتباس قرار گرفته جای تامل دارد اما محل تعجب آن است که آبان نسخه ایرانی این داستان به دلایلی که توضیح خواهم داد، به مراتب بدتر از فیلم اصلی است. کافی نبوده است. با عناصر یکسان اشاره می کنم
مثلث عشقی یک زن و دو مرد
پیشنهاد بی شرمانه (پیشنهاد خیانت ترک همسر و دستیابی به پول و مقاما
شباهت در جزئیات (حتی حضور در زندان برای پذیرش پیشنهاد بی شرمانه)
نقطه تفاوت در ادبیات عفت و ادبیات انتقال دقیقاً در همین موقعیت زندان آشکار می شود. در داستان يوسف نبی او پیشنهاد شهوانی ولی متاهل دارد میکند و برای حفظ عفت، سال ها زندان و سختی را تحمل می کند. اما در ادبیات و لنگار، نه تنها پیشنهاد بی شرمانه پذیرفته می شود، بلکه حتی توجیه و تئوریزه می شد که
جالب اینجاست که ادبیات عفت منحصر به آثار دینی نیست. برخی از بهترین آثار ادبیات عات توسط نویسندگان غربی و شرقی خلق شده اند رمان آنا کارنینا نمونه بارزی است که خیانت و پیشنهاد بی شرمانه را به وضوح به نمایش می گذارد. اما در عین حال مشق پاک را در گوشه ای دیگر از داستان پیش می برد. در این زمان مخاطب در لحظاتی با شخصیت خیانتکار همراه می شود و حتی آرزوی موفقیت او را دارد، اما از میانه داستان، سرانجام خیانت و پذیرش پیشنهاد بی شرمانه در برابر عشق پاک به زیبایی نشان داده میشود. اتفاقی که آنان اگر در انتها داستانش را سر هم کند به دلایل فراوان از جمله ابتدال یکپارچه تا انتها نمی تواند مدعی آن باشد.
اساسا اصرار بر ساخت یک اثر و اقتباس از یک طرح شکست خورده خود چندان قابل پذیرش نیست اما گویا سازندگان این سریال تلاش کرده اند برخی از نقاط ضعف نسخه اصلی را با تغییرات در داستان اصلاح کنند.
به عنوان مثال یکی از نقدهای جدی به نسخه اصلی استان بودن و کالایی سازی زنان است که سریال آبان تلاش کرده با برخی تغییرات در شخصیت بان از آن فرار کند. شخصیت اصلی آبان، به علوان زنی فعال در حوزه کار و سازنده ربات سرمایه گذاری معرفی شده تا اتهام کالایی سازی زنان را کمرنگ کنند. اما این تلاش ها به دلایلی که در ادامه خواهیم گفت. خواهم داد، به مراتب بدتر از فیلم اصلی است. کافی نبوده است.
در فیلم پیشنهاد بی شرمانه زین پیشنهاد را می پذیرد و با فرد ثروتمند همراه می شود. اما در آبان، علاوه بر این خط اصلی که پیرنگ ابتدال است. خرده داستان هایی را برای جذابیت و تبدیل یک تنه نحیف فیلم سینمایی به یک سریال اضافه کرده که مجددا همه مملول بی حیایی و بی اخلاقی اند به عنوان مثال:
ثابت آدم می کشد اما بعداً با گند زدن به جایگاه در این پدر و مادر و نمایش یک خانواده معتاد تن فروش به دنبال توجیه قتل و غارت قهرمان داستانش می رودا
شوهر آبان که در ابتدا عشق واقعی زوج را به نمایش می گذارد. با صمیمی ترین دوست آبان حیانت می کند. آن هم در حالی که دختر خردسالشان در خانه است. دوست صمیمی آبان به دنبال ادامه خیانت است در حالی که شوهر آبان که سابقه رابطه با دوست صمیمی آبان و خود داشته. در تلاش برای ترمیم رابطه است.
برادر شخصیت ثروتمند (ثابت) که به گفته خودش حاصل یک شب هوسرانی پدرش است. در حین دردی از برادر و خیانت به او با زنی دستگیر می شود.
ثابت با همان این ازدواج می کنند در حالی که برادرش در جست و جوی عشق گمشده اش است و متوجه می شود ثابت با او معامله کرده تا همسرش شود.
ثابت زنی که برادرش به او علاقه مند بوده را به ازدواج خود در می آورد. و سپس با یک دعوای بردارانه او را طلاق می دهد. تا برادرش مجددا به سراغ او برود.
دوست صمیمی ثابت با منشی شرکت روابط پنهانی دارد و سر ثابت کلاه می گذارد.
منشی در شب اول بر سر اقمار معامله می شود و ثابت با یک قماربازی دیگر او را نجات می دهد.
ثابت ابتدا آبان را مجبور به طلاق از همسرش می کند تا او را به عقد برادرش در آورد، اما بعد خود به او نزدیک می شود.
سروش برادر ثابت با کمک دوست شفیق چندین ساله ثابت فرزند آبان را می درد تا از برادر خود (ثابت) باج گیری کند.
اصل وجود فرزند هم از افزودنی های است که عملا زیادی است، کالاست. دکوری است. بی ارزش است، پدر که نحیف و زار است ما در هم که وجود ندارد، زنی خود خواه است مگر در لجانه ای که فرزندش در دیده می شود و عملا همان هم شکل نمی گیرد و مادری و پدری هم با داستان فرعی در این سریال زیر سوال رفته است.
پس از طلاق در سکانسی که آبان با شوهر سابق خود امیر در خانه تنهاست آبان با ایستادن در اتاق خود امیر را به هم بستری دعوت می کند و می گوید اتفاقی نیفتاده ا ( ممکن است نویسنده این بخش را با عنوانی مانند طلاق رجعی و….. توجیه کند اما مشخص است سکانس چنین برداشتی نداردا) سریال سرمایه داری با کارهای پوچ و غیر مولد ادغام شده و سرمایه داری مثبتی دیده نمی شود که جلوتر کمی از آن خواهم گفت….
نکات دیگری مانند مواد مخدر، مستی و مشروبات الکی، قاچاق، قمار و شرط بندی بی اعتقادی حجابی مخصوصا صحنه بی هوش شدن آبان در قسمت ۱۴ که عملا شبه روسری هم دیده نمی شود. ترویج سوادگری و درآمد های نامشروع و دیگر نکات و شاخصه های ادبیات و هنر منتقل موجود در سریال از خرده پیرنگ ها و ابتدال ها که بگذریم فیلمنامه در نگاه فنی هم ضعیف است. نمی تواند شخصیت بسازد و تنها یک سری تیپ با الگوی زمان های بود و هشتیا تحویل مخاطب می دهد به عنوان نمونه اگر بخواهیم یکی دو شخصیت را بیان کنیم.
آبان شخصیت اصلی داستان که دادویی ادعا می کند. می خواهد به محوریت اورانان جامعه امروز را روایت کنند.
همانطور که پیش تر اشاره آبان به عنوان شخصیت اصلی هیچ مادرانگی به فرزندش ندارد و جز بیهوش شدن آنان در هنگام فهمیدن دزدیده شدن فرزندش اساسا در اکثر سکانس ها فراموش می کنید. آبان یک مادر است انشاید.
بتوان گفت دوست خیانتکار آبان برای فرزند او ما در تر بوده تا دیگری
آبان نمی تواند نخبه باشد. الگوی کنفرانس های زرد است، تصمیماتش بیشتر بدرد فیلم های تحیلی می خورد تا حقیقی، سخنان فنی اش فنی نیست . ریاست اش در داستان که می شود. ایده می دهد که هتل بسازیم اما از مهمانان هتل پول نگیریم ماجرای حل و فصل دعوای ساختمان نیمه کاره هم که اوج فاجعه در چشم مخاطب زل می زند و می گوید سرتان کلاه گذاشته ایم و همین است حالا بیایید تا کمی همراهی کنید و سال تان برگرد و همه برایش دست می زنند و در کمال تعجب شخصیت کلاه بردار در طبقه بالایی ساختمان است.
ادعا می شود آبان از خانواده اصیل و داراست اما خوف زدگی های آنان مانند میز صبحانه نشایی از اصالت و ثروت بیشین ندارد شکه چهره یک تازه به دوران رسیده را به نمایش میگذارد و با ثروت و مقام نقابش را پرت می کند و چهره واقعی این رو می شود. این زن به ظاهر باهوش وقتی ثابت شاهزاده پولدار، قدرت را به او تقدیم می کنند. پوست می اندازد و ذات فرصت طلبش بیرون می زند. او خوب می داند دل ثابت برایش می تید اما بین او و امیر که یک مرد ساده و بی پول است. بازی موش و گربه راه می اندازد ا ثابت گرگ باران دیده، دستش را می خواند و وقتی آبان ادای رفتن در می آورد، در کاخش را به رویش می بندد. اما آبان با یک بهانه عاطفی که از امیر می گیرد. عزت نفسش را لگدمال می کند و مثل همیشه به آغوش ثروت ثابت بر می گردد. انگار از اول دنبال بهانه ای بود تا امیر و بچه اش را دور بیندازد در سکانس های سواری آبان هر لحظه بیشتر عاشق زرال و برای ثابت می شود. اما امیر، که بهار را فقط برای پر کردن جای خالی ایان تحمل می کنند. هیچ علاقه واقعی به او ندارد. آنان با خود خواهی امیر را در آب نمک نگه می دارد و از همه به عنوان مهره های بازی اش استفاده می کند. این زن به مادر است نه با اصالت و نه نحبها
شخصیت امیر شوهر آنان هم بسیار به نوشته شده و عملا یک قهرمان بی بال و دم است.
دادویی ادعا می کند خیانت از آن جهت که ما در جامعه شاهد آن هستیم پرداخته شده و ما نمی توانستیم بی تفاوت باشیم اما باید گفت این داستان بی جان اگر خیانت مضحک امیر نبود. چگونه می توانست ادامه پیدا کند؟ امیر از دوری آبان گریه میکند از در خانه آبان تازه آمده است و رسب همان لحظه آبان از خانه ثابت بیرون می آید و حالا وقت آن است که شخصیتی که برای الان ارجان خود می گذشته خیانت کندا حقیقت که دادویی نمی گوید آن است که خیانت به زور در
داستان گنجانده شده تا تنه ضعیف داستان کمی در تر شد و چند قسمتی اضافه کند. شخصیت امیر یعنی پدر و شوهر سابق آبان که نماد یک فرد عاشق پیش که با پیشنهاد بی شرمانه زن و فرزندش را از دست داده آن چنان حقیر و مشمئز کننده است که مخاطب اساسا هیچ علاقه ای به موفقیت او نداشته و نخواهد داشت میر سعید مولویان در این نقش فقط گریه می کنند، التماس می کند و رجه می زند.
زنش را از دست می دهد گریه می کند.
بچه اش را می دردند گریه می کنند.
خیانت می کند گریه می کنند.
خیانت می بیند گریه می کند.
شک می کنند گریه می کنند.
ای پول می شود گریه می کند.
کارگر می شود گریه می کند.
امیر تنها می تواند گریه کندا
دیگر شخصیت ها هم به همین درد مبتلا اند.
ثابت قهرمان قصه قاتل است. سیگاری است. اهل مهمانی های شبانه است. پوکر باز است. کارت چاق کن دارد، بزن بهادر دارد که می کشد. الهدید می کند و می داد.
از شخصیت ها که بگذریم از فاجعه های اخلاقی و داستان هم بگذریم سریال در دیگر بخش ها هم صعیف است از بازی بازیگران که به شدت بد است. گرفته تا گریم و قایندی کات های بی جا و…..
ابتذال؟ دستپخت لقمه قاچاقچیان
اما فراتر از خود سریال سرمایه گذار و مالک آن پلتفرم شیدا جای تامل دارد. شیدا یک پلتفرم تازه تاسیس متعلق به بانک گردشگری است و آبان اولین محصول تولیدی آنهاست.
این سریال با هزینه های هنگفت، از حضور بازیگران مطرح تا موسیقی های گران قیمت توسط دو هنرمند شناخته شده ساخته شده است. سؤال اینجاست که چرا بانکی که ادعای فعالیت در حوزه گردشگری دارد، در چنین پروژه ای سرمایه گذاری کرده است؟ مهدی جهانگیری رئیس گروه مالی گردشگری و مؤسس بانک گردشگری که در سال ۱۳۹۶ به حضور این افراد است که هنر را به چنین سرنوشتی دچار می اتهام قاچای حرفه ای ارز به ارزش ۱۰۷ هزار و ۱۰۰ یورو و ۱۰۸ هزار دلار معادل ۲۶ میلیارد و ۸۳۱ میلیون و ۲۸۰ هزار ریال و تحصیل مال نامشروع به مبلغ ۴۵۶ میلیارد و ۲۱۶ میلیون و ۱۷۵۰ هزار ریال به دو فقره حبس دوساله، ضبط از قاچاق جزای نقدی ورد مال محکوم شده است به نحوی نفر اول مالکیت پلتفرم شیدا به حساب می آید جهانگیری در این ایام به دنبال قراردادهای عجیب و غریب رفته و از تلاش برای تصاحب هتل های بنیاد مستضعفان با قیمتی بسیار پایین گرفته تا قرارداد با وزارت میراث فرهنگی و گردشگری سعی در گسترش فعالیت های خود دارد. هنگامی که فیلم را می دیدم با خود گفتم در هلدینگ تابت چه می گذرد ا کدام کارموند در حال اجر است و هنگامی که کمی بیشتر تامل کردم سوالم را پس گرفتم و سوال دیگری جایش را گرفت در بانک گردشگری با مدیریت یک قاچاقچی ارز چه می گذرد که توقع از محصولات ساخته شده توسط پلتفرم ذیل این بانک را دارم؟ معتقدم ایرادات آنان و هر نمونه دیگری از هنر ابتدال معمولان بازگشتی به فساد و مفسدین و قاچاقچیان واقعی دارد که تصویری رویایی برای جوانان ساخته است و جوانان امیدوار به آینده ای روشن از لحاظ مالی با قاچاق و شهود های غیر قانونی توامان بابی اخلاقی می کند.
حضور این افراد است که هنر را به چنین سرنوشتی دچار می کند و نهایتا آنچه آوار می شود فرهنگ کشور است. در تعمیم یک قاچاقچی از چگونه می تواند چنین بلایی را سر فرهنگ مملکت نیاید و بعد سر سفره توافق با یکی از فرهنگی ترین وزارتخانه های کشور بنشنید؟ فارغ از قاچاقچی از که نام بردیم یعنی مهدی جهانگیری دیگر افراد مفسد و مجرم اقتصادی در بسیاری از موارد ورودشان در فرهنگ نتیجه ای جز خلق هنر و ادبیات انتقال نخواهد داشت و در سیاست هم با الگوگیری از داستان های فرهنگی شان به دنبال لایی گردی برای منفعت طلبی های خویش هستند.
تاثیر گذاری این افراد بر روی رسانه ها به نحوی اعمال می شود که کسی از خود نمی پرسد افرادی که تا سه چهار دهه پیش بیکار و علاف و کارمند بودن امروز این دارایی از کجا به دست آورده اند مخصوصا با توجه به آنکه سابقه های محرومیت شان نشان می دهد اهل سرمایه گذاری مثبت هم نبوده اند و یا قاچاقچی ارز بوده اند و با اختلاس گران اقتصادی
هدف این متن صحبت کردن در خصوص چنین چهره هایی نیست اما از انجایی که مفسدان اقتصادی عامل فساد فرهنگی هم هستند چند نکته ای بیان شد. در آخر از پلتفرم های بی هدفی ماننده آن که دست به دعوت دادویی و زمینه دادن برای توجیه های او و یا فرهیختگان برای ارائه تصویر وارونه از سریال که از کارگردان نقل شده است می خواهم به جای دغدغه و بو و بازدید گرفتن با این گفتگوها کمی دغدغه فرهنگ را دنبال کنند و نگذارند مفسدان اقتصادی و قاچاقچیان ارزی برای هنر و ادبیات این سرزمین تصمیم گیری کنند.