در روزهای اخیر، یک ادعای مشخص درباره هزینههای شخصی یکی از چهرههای شناخته شده سیاسی کشور، بار دیگر فضای مجازی و رسانهای را ملتهب کرد. جلال رشیدی کوچی، نماینده سابق مجلس، در اظهارنظری مدعی شد که هزینه ضدگلوله کردن خودروی سعید جلیلی معادل قیمت دو دستگاه بنز S500 لوکس بوده است. این ادعا به سرعت دست به دست شد و واکنشهای متفاوتی را برانگیخت.
اما وقتی به بررسی دقیقتر این ماجرا و واکنش طرفین میپردازیم، به نظر میرسد این موضوع، تنها نوک یک کوه یخ بزرگتر است. هدف از این گزارش، تحلیل ابعاد پیدا و پنهان این ادعا و قراردادن آن در بستر وسیعتر تحولات سیاسی و اقتصادی کنونی است.
واکنش رسمی: از تکذیب تا ضدحمله
در پی این ادعا، دفتر سعید جلیلی در یک اقدام بیسابقه نسبت به شفافسازی این موضوع اقدام کرد. در بیانیه رسمی که در خبرگزاریهایی مانند فارس و روزنامه خراسان منتشر شد، نکات کلیدی زیر مورد تأکید قرار گرفت:
این اقدام مربوط به سال ۱۳۸۹ و در اوج بحران امنیتی ناشی از ترورهای زنجیرهای علیه دانشمندان کشور بوده است.
ضدگلوله کردن خودرو به درخواست و تحت فشار نهادهای نظارتی امنیتی انجام شده و یک ضرورت حفاظتی برای شخصی با جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبری در آن شورا محسوب میشده است.
هزینه انجام این کار در آن زمان حدود ۲ میلیون تومان بوده که با ارقام نجومی مطرح شده فاصله بسیاری دارد.
پاسخ شخص سعید جلیلی اما فراتر از یک توضیح اداری بود. او در یک موضعگیری صریح گفت: «بعضی دوستان این حرفها را میزنند تا بنزسواری خودشان را توجیه کنند». این جمله در واقع پاسخی تهاجمی بود که بحث را از یک موضوع حاشیهای شخصی به یک مباحثه سیاسی گستردهتر کشاند.
تحلیل یک ضرورت امنیتی در بستر تاریخی
برای درک رست این موضوع باید به شرایط امنیتی سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ بازگردیم. در آن دوران، کشور شاهد اوج گیری ترورهای هدفمند علیه دانشمندان هستهای و شخصیتهای علمی بود. در چنین فضایی، تأمین امنیت فیزیکی مقامات ارشد امنیتی و هستهای کشور نه یک انتخاب، که یک ضرورت اجتناب ناپذیر بود.
سعید جلیلی در آن زمان در یکی از حساسترین موقعیتهای امنیتی کشور قرار داشت. سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی و به ویژه نمایندگی رهبری در این شورا، او را در کانون تصمیمگیریهای حساس امنیتی و هستهای قرار داده بود. در چنین شرایطی، دستور نهادهای امنیتی برای ارتقای سطح حفاظت از وی، کاملاً منطقی و متناسب با تهدیدات آن دوره به نظر میرسد.
ایا ضد گلوله شدن ماشین یک مقام امنیتی توجیهی بر کارهایشان است؟ حواشی شخصی در برابر مسائل ملی
اما پرسش اصلی اینجاست که چرا پس از گذشت بیش از یک دهه، این موضوع خاص مجدداً بر سر زبانها افتاده است؟ تحلیلگران سیاسی معتقدند طرح چنین موضوعاتی در شرایط کنونی، بیشتر نشانهای از یک استراتژی سیاسی است تا دغدغهای برای شفافیت.
در شرایطی که کشور با چالشهای اقتصادی بزرگی مانند رشد بیسابقه نرخ ارز، تورم فزاینده، و فشارهای معیشتی بر مردم روبروست، تمرکز رسانهای بر حواشی زندگی شخصی سیاستمداران میتواند به انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی بیانجامد. این دقیقاً همان نقطهای است که جلیلی در پاسخ خود به آن اشاره کرد.
از حواشی شخصی تا عملکرد عمومی
برخی از تحلیلگران معتقدند که تمرکز بر حواشی زندگی شخصی چهرههای سیاسی، گاهی تلاشی است برای پوشاندن کاستیها و گندکاریهای خود در عرصه عمومی. وقتی منتقدان در پاسخگویی برای مسائل کلان مانند مدیریت نرخ ارز، کنترل تورم، یا ایجاد اشتغال تحت فشار هستند، تغییر کانون بحث به موضوعات حاشیهای میتواند راهبرد مناسبی برای کاهش این فشارها باشد.
این الگو را میتوان در فضای سیاسی کنونی به وضوح مشاهده کرد. به جای تمرکز بر ارزیابی عملکرد نهادهای مسئول در حل معضلات اقتصادی و اجتماعی، شاهد گسترش بحثهای حاشیهای درباره زندگی شخصی این یا آن چهره سیاسی هستیم.
اولویتبندی در مباحث ملی
ماجرای خودروی جلیلی بیش از آنکه یک مسئله مالی یا امنیتی صرف باشد، به نمادی از شیوههای مباحثه سیاسی در فضای کنونی تبدیل شده است. از یک سو، ضرورتهای امنیتی در دورههای بحرانی را نمیتوان نادیده گرفت. از سوی دیگر، استفاده ابزاری از چنین موضوعاتی برای انحراف افکار عمومی از مسائل حیاتی کشور نیز قابل تأمل است.
آنچه در شرایط فعلی ضروری به نظر میرسد، اولویتبندی مباحث ملی است. به جای غرق شدن در حواشی و موضوعات شخصی، تمرکز اصلی باید بر بررسی راهکارهای عملی برای حل مشکلات اقتصادی، کاهش فشارهای معیشتی بر مردم، و ارتقای کارایی نظام اداری و اقتصادی کشور باشد.
حال سوال بزرگی مطرح میشود که گویا جلیلی رئیس جمهور است و پزشکیان هیچکاره که این طور به ضد گلوله شدن یک مقام مهم امنیتی میتازند در صورتی که تمام امکانات دست اصلاح طلب های گوساله پرست هست که نه یک بلکه سی ساله دولت در اختیار خودشان بوده که با نسخه های اقتصادی شان مردم را بدبخت و جیب خودشان را بزرگ تر و گردن شان کلفت تر شده و با بنزهایشان در خیابان ها ویراژ میروند
در نهایت، هوشیاری افکار عمومی و رسانههای مسئول در تشخیص اولویتهای واقعی ملی و پرهیز از گرفتار شدن در دام حواشی زودگذر، میتواند مسیر گفتگوهای ملی را به سوی موضوعاتی سازنده و راهگشا هدایت کند.

