از 500 تا 500؛ روایت جلیلی از یک «تدبیر دیر»

یکی پانصد هزار میلیارد تومان میخورد و سیر هم نمی‌شود، اما آن روستای محروم 500 میلیون تومان از خود برای فلسطین و لبنان فداکاری میکند. به خلق پول از پوچ که می‌رسد منابع نامحدود است. به رشد عادلانۀ روستایی که می‌رسد ناگهان نگران «منابع محدود برای نیازهای نامحدود» می‌شوند. اینجاست که نشان می‌دهد چگونه پیش‌فرض‌های پنهان بنیانی به نفع سیاستهای خاصی میتواند جهتگیری داشته باشد. این سخن جلیلی در جلسۀ اخیر حکمت سیاسی است. جلسۀ رشد و عدالت.
جلیلی از پیشفرضهای بنیانی مواجهه با مسئلۀ رشد گفت. هنگام پرسش از رشد، به تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود می‌نگرند. هم پیشفرض «منابع محدود» از هستی‌شناسی خاصی می‌آید، هم پیشفرض «نیاز نامحدود» تنها به انسان‌شناسی حرص می‌نگرد. حال آن که «ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها». حال آن که درست است که «خلق الانسان هلوعا»، اما انسان به جز ویژگی‌های طبیعی، ویژگی‌هایی فطری نیز دارد که قرآن می‌گوید «الا المصلین». همین است که برای سخن از رشد ابتدای باید در تعاریف بنیانی بازنگریست تا درست نگریست.
جلیلی از تکلیفی گفت که در پی این شناخت بنیانی می‌آید. منابع رشد را خدا فراهم کرده است، اما همیشه در دسترس نیست، بلکه گاهی موضوع امتحان است تا انسان را با آن بیازماید. درست است که خدا آسمان و زمین و دریا را به دست انسان داده: « اللَّهُ الَّذي سَخَّرَ لَكُمُ البَحرَ لِتَجرِيَ الفُلكُ فيهِ بِأَمرِهِ »، اما برای آن که انسان برود تا از فضل او به دست آورد: «لتبتغوا من فضله». تا وارد امتحان شکر شود: «هذا من فضل ربی لیبلونی ااشکر ام اکفر». تا ببیند چه کسی با شکر این نعمت برای عدالت قیام می‌کند.
جلیلی گفت هر مناسباتی رشد نمی‌آورد « وَما أَمرُ فِرعَونَ بِرَشيدٍ». لازمۀ رشد عدالت است. به قول پیامبر (ص) مردم خود معادن طلا و نقره‌اند. وقتی از معادن طبیعی می‌توان بهره برد که در مناسباتی عادلانه به معادن انسانی پر و بال داد. بحث بحث دو مناسبات است. «سبیل الغی» یا «سبیل الرشد». مناسباتی که با انحصار و ویژه خواری عده‌ای معدود را بهره‌مند کند و نهایتا موهبتش را بر سر دیگران سرریز کند، یا مناسباتی که با مشارکت جمهور رشد را رقم بزند. مدعیان توسعه از رشد هشت درصد مردم نالان اند، چون لازمۀ آن دست کشیدن از سود انحصاری و تن دادن به رشد جمهور است.
به بانک آینده و خرماکلا بنگرید. به قول جلیلی، برای بانک تدبیر شد، اما دیر: «تدبیر دیر». در همین چند سال تدبیر دیر، چند صد هزار میلیارد ضرر به مملکت آمد. دقیقا در همین چند سال، روستای هزارنفری خرماکلا به درآمد هزار میلیاردی رسید. آن صدها هزار میلیارد ضرر آینده اگر به سلولهای جهش ایران یعنی روستاها رسیده بود، آن وقت رشد با داد محق شده بود. با همان الگوی فرزند شهید در خرماکلا که رشد را نه فقط برای خود، که «با همۀ» مردم خواست و شد. همان که امام علی گفت فی العدل سعة. همان که فردوسی حکیم از حکمت شادکامی با رشد پایدار گفت: اگر کشور آباد داری به داد، بمانی تو آباد وز داد شاد.

مقالات مرتبط

اگر بانک آینده نبود…

میثم ظهوریان، نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس، در صد و…

6 آبان 1404

هم میهن؛ جریده رضاخانی علیه امنیت ملی

روز گذشته روزنامه‌ی به اصطلاح هم‌میهن عکس اول خود را به تصویرسازی…

پسران شیکاگو

شیکاگو، پسران خود را به اقصی نقاط جهان گسیل داشته است، همان…

دیدگاهتان را بنویسید