استعفا از مقام «مصرف‌کننده»

چرا باید به کتاب و مطالعه برگردیم؟

در روزگاری نفس می‌کشیم که صدای اعلان‌های گوشی‌های هوشمند بلندترین و تکراری‌ترین موسیقی متن زندگی ما شده است. ما ساکنان عصر حیرت‌انگیز تکنولوژی هستیم. دورانی که دسترسی به اطلاعات در آن به سادگی یک اشاره انگشت است و اقیانوسی از داده‌ها هر لحظه پیش چشمانمان موج می‌زند. اما تراژدی بزرگ درست در همین نقطه نهفته است. ما در این اقیانوس بی‌کران اطلاعات، در حال غرق شدن در کم‌عمق‌ترین آب‌ها هستیم.
فضای مجازی با تمام زرق‌ و برق و وعده‌هایش برای اتصال آدم‌ها، ناخواسته ما را به جزایری دورافتاده از تفکر عمیق تبدیل کرده است. این ابزارهای هوشمند که قرار بود خادمان ما برای توسعه‌ی دانش باشند، اکنون به اربابانی بدل شده‌اند که چگونگی فکر کردن، چیستیِ سلیقه و حتی نوع احساساتمان را دیکته می‌کنند.
بزرگترین بحرانی که در سایه‌ی این پیشرفت تکنولوژیک مغفول مانده، تبدیل شدن تدریجی و نامحسوسِ انسانِ خلاق به انسانِ مصرف‌کننده است. اگر با خودمان صادق باشیم، می‌بینیم که بخش اعظمی از بیداری ما صرف بلعیدن محتوایی می‌شود که دیگران تولید کرده‌اند؛ ویدیوهای کوتاه چند ثانیه‌ای، تیترهای جنجالیِ بدون متن، و عکس‌های روتوش‌شده‌ای که واقعیتی دروغین را فریاد می‌زنند. ذهن ما عادت کرده است به لقمه‌های کوچک و جویده شده. ما صبر و حوصله‌ی خود را برای مواجهه با متون طولانی و مفاهیم پیچیده از دست داده‌ایم و دچار نوعی تنبلیِ شناختی شده‌ایم. این مصرف‌گراییِ صرف، قدرت تحلیل را از ما می‌گیرد و ما را به تماشاگرانی منفعل در صحنه‌ی زندگی تبدیل می‌کند که تنها واکنششان، فشردن دکمه‌ی لایک یا نوشتن یک کامنتِ هیجانی است.
در چنین فضایی، بازگشت به کتاب و مطالعه، نه یک سرگرمی باکلاس برای پر کردن اوقات فراغت، بلکه یک اقدام تحول‌خواهانه و یک ضرورت برای حفظ اصالت است. مطالعه، ترمز دستی قطار پرسرعت و بی‌توقف دنیای دیجیتال است. وقتی کتابی را باز می‌کنید، زمان می‌ایستد. شما از سطح لغزنده‌ی فضای مجازی جدا می‌شوید و به عمق معنا شیرجه می‌زنید. کتاب خواندن، تمرین تأمل و اندیشیدن است؛ تمرین اینکه بتوانیم روی یک موضوع متمرکز بمانیم و اجازه ندهیم افکارمان با هر نوتیفیکیشنی به سویی پرتاب شود. این فرآیند عمیق شدن، همان چیزی است که جامعه‌ی امروز بیش از نان شب به آن محتاج است. کسی که مطالعه می‌کند جهان را سیاه و سفید نمی‌بیند، اسیر هیجانات زودگذر توده‌ها نمی‌شود و در برابر سیل اخبار جعلی و دستکاری‌شده مصونیت پیدا می‌کند. مطالعه به ما یادآوری می‌کند که حقیقت پیچیده‌تر از یک توییت دو خطی است و انسان بودن، عمیق‌تر از پروفایل‌های اینستاگرام.
لذا در این هیاهوی سرسام‌آور، وظیفه‌ی هر انسانی که دغدغه‌ی رشد دارد این است که آگاهانه از جایگاه مصرف‌کننده‌ی صرف فاصله بگیرد و به سمت متفکر شدن حرکت کند. شاید دراین‌باره ما مسئولیتی هم در قبال عزیزانمان داشته باشیم. اگر واقعاً کسی را دوست داریم، اگر نگران آینده‌ی ذهنی و روحی او هستیم و می‌خواهیم او را از گرداب ابتذال و سطحی‌نگری نجات دهیم بزرگترین کمک ما به او می‌تواند توصیه به کتاب خواندن باشد.
ما به افراد توصیه می‌کنیم کتاب مطالعه کنند تا نگذاریم ذهن‌شان در مرداب روزمرگی و محتواهای پوچ بپوسد. به آنان کتاب هدیه می‌دهیم و از آنان می‌خواهیم که آن را بخوانند. در واقع دعوت کردن یک دوست به دنیای کتاب‌ها، دعوت او به آزادی، به تفکر مستقل و به تجربه‌ی زیستنی عمیق‌تر و معنادارتر است. ما به یکدیگر هدیه می‌دهیم چرا که شاید تنها راه نجات ما از این سرگشتگی دیجیتال، پناه بردن به کلمات عمیق و اندیشه‌های مکتوب باشد.

مقالات مرتبط

تقابل دو دیدگاه در خصوص زنان

یکی از پرسش‌های مهم در اندیشه سیاسی، به‌ویژه در اندیشه سیاسی اسلام،…

از حمله به شرق و غرب عالم؛ تا محافظت از حیاط خلوت خود

در چند روز گذشته، شاید یکی از مهم‌ترین اسناد تاریخ غرب منتشر…

مناظره‌ای که ادعای احتمال را با سند در هم شکست

جایی که پاسخ‌های کاشانی سنگین‌تر از پرسش‌ها بود: مناظره اخیر میان کاشانی…

دیدگاهتان را بنویسید