اگر توافق را امضا نمی‌کردیم؛ مزایایی که نادیده گرفته شد:

سال‌هاست که بحث توافق هسته‌ای به یکی از اصلی‌ترین موضوعات کشور تبدیل شده است، بسیاری از تحلیل‌ها راجب به این موضوع تنها بر این محور متمرکز بود که «اگر توافق نکنیم، چه می‌شود؟» اما کمتر کسی پرسید که اگر توافق را امضا نمی‌کردیم، چه مزایایی برای کشور و ملت داشت؟ اما امروز، با گذشت زمان و روشن‌تر شدن نتایج، این پرسش بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است.
نخستین و مهم‌ترین مزیت عدم امضای توافق، حفظ قدرت ملی است. هر کشوری که بخشی از توان راهبردی خود را محدود کند، در واقع بخشی از استقلالش را واگذار کرده است. اگر توافقی امضا نمی‌شد، ایران می‌توانست بدون محدودیت‌های تحمیلی، مسیر پیشرفت فناوری‌های بومی را ادامه دهد؛ مسیری که نه‌تنها قدرت بازدارندگی کشور را افزایش می‌داد، بلکه طرف مقابل را وادار می‌کرد با احترام بیشتری پای میز مذاکره بیاید. تجربه سال‌های بعد نشان داد که هرگاه ایران قوی‌تر ظاهر شد، طرف مقابل نیز ناچار به عقب‌نشینی شد.
مزیت دوم، جلوگیری از وابستگی به وعده‌های غیرقابل‌اعتماد غرب است. تاریخ روابط ایران و آمریکا پر است از بدعهدی، فشار و تحریم. تکیه بر وعده‌هایی که هیچ ضمانت اجرایی ندارند، کشور را در موقعیت انتظار قرار می‌دهد؛ انتظاری که نه اقتصاد را تقویت می‌کند و نه معیشت مردم را بهبود می‌بخشد. اگر توافقی امضا نمی‌شد، سیاست‌گذاری اقتصادی از ابتدا بر پایه ظرفیت‌های داخلی شکل می‌گرفت و اقتصاد کشور به جای «چشم‌دوختن به لغو تحریم»، بر «تقویت تولید، توسعه فناوری و گسترش همکاری‌های منطقه‌ای» متمرکز می‌شد.
مزیت سوم، حفظ عزت و استقلال سیاسی است. مذاکره با قدرت‌هایی که سال‌ها علیه ملت ایران فشار اعمال کرده‌اند، اگر بدون تضمین‌های واقعی انجام شود، می‌تواند پیام اشتباهی به جامعه منتقل کند؛ پیامی مبنی بر اینکه پیشرفت کشور وابسته به رضایت همان قدرت‌هاست. عدم امضای توافق می‌توانست این پیام را تقویت کند که مسیر پیشرفت از توان داخلی، جوانان کشور و ظرفیت‌های بومی می‌گذرد، نه از میز مذاکره‌ای که نتیجه‌اش به تصمیمات یک‌جانبه طرف مقابل وابسته است.
مزیت چهارم، جلوگیری از شکل‌گیری تعهدات بلندمدتی بود که بعدها ابزار فشار شدند. هر توافقی که با قدرت‌های بزرگ بسته می‌شود، مجموعه‌ای از محدودیت‌ها را به همراه دارد؛ محدودیت‌هایی که ممکن است در ظاهر فنی باشند، اما در عمل می‌توانند بر سیاست‌گذاری داخلی اثر بگذارند. عدم امضای توافق، به معنای جلوگیری از ایجاد چنین اهرم‌هایی است.
و در نهایت، مزیت پنجم، تقویت مسیر خوداتکایی و اقتصاد مقاومتی است. اگر توافق امضا نمی‌شد، کشور از همان ابتدا ناچار بود مسیر توسعه را بر پایه توان داخلی طراحی کند؛ مسیری دشوارتر اما پایدارتر. تجربه سال‌های اخیر نشان داد که هرگاه کشور بر ظرفیت‌های خود تکیه کرد، نتایج ملموس‌تری به دست آمد.
در مجموع،عدم امضای توافق می‌توانست ایران را در مسیر عزت ملی، استقلال واقعی و پیشرفت بومی قرار دهد؛ مسیری که به جای وابستگی به تصمیمات قدرت‌های خارجی، بر توان ملت و ظرفیت‌های داخلی تکیه دارد.
محمدجواد ظریف در مصاحبه‌ای که بازتاب گسترده‌ای یافت، ادعا کرد جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل «به دلیل مرگ برجام» رخ داد و اگر توافق حفظ می‌شد، امکان جلوگیری از این جنگ وجود داشت. او تأکید کرد برجام توانسته بود سال‌ها سایه جنگ را عقب براند و فروپاشی آن مسیر تقابل را هموار کرد.
اما نقد های جدی بر این حرف وارد است
۱ جنگ ۱۲ روزه نتیجه محاسبات امنیتی اسرائیل بود، نه سرنوشت یک توافق سیاسی
اسرائیل حمله را بر اساس ارزیابی‌های اطلاعاتی، تحرکات منطقه‌ای و تصورش از توان ایران انجام داد.
هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد تصمیم تل‌آویو وابسته به «بودن یا نبودن برجام» بوده.
جنگ‌ها از دل میدان شکل می‌گیرند، نه از دل توافقات دیپلماتیک.
۲ حتی در دوران اجرای برجام هم اسرائیل حملات سنگین انجام داد
اگر برجام بازدارنده بود، باید در سال‌های اجرای آن هم تنش‌ها کاهش می‌یافت.اما در همان دوره:
دانشمندان هسته‌ای ترور شدند
تأسیسات نطنز خرابکاری شد
حملات سایبری افزایش یافت
این‌ها نشان می‌دهد برجام بازدارندگی واقعی ایجاد نکرد.
۳ برجام هیچ سازوکار امنیتی یا دفاعی نداشت
برجام فقط یک توافق فنی هسته‌ای بود.نه پیمان دفاعی بود، نه تضمین امنیتی داشت، نه تعهدی برای جلوگیری از جنگ.پس منطقی نیست ادعا شود «مرگ یک توافق فنی» باعث «شروع یک جنگ نظامی» شده.
۴ اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه، در یک کنفرانس بین‌المللی تأکید کرد که ایران در حال مذاکره با آمریکا بود که مورد حمله قرار گرفت و این اقدام را «خیانت به دیپلماسی» و نقض آشکار حقوق بین‌الملل دانست.
این سخن بقایی یک نکته کلیدی را روشن می‌کند:
اگر در زمان مذاکره هم به ایران حمله شده، پس ادعای ظریف مبنی بر اینکه «اگر برجام زنده می‌ماند یا مذاکره ادامه داشت، جنگ رخ نمی‌داد» با واقعیت نمی‌خواند.
وقتی این مطالب را کنار هم قرار می‌دهیم و با دقت بررسی می‌کنیم، به یک نتیجه روشن می‌رسیم؛ همان سخن سنجیده‌ای که رهبر انقلاب بارها بر آن تأکید کرده‌اند. ایشان در یکی از دیدارهای خود فرمودند:
«مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد. این را باید درست بفهمیم؛ نباید چنین وانمود کنند که اگر پشت میز مذاکره با آن دولت بنشینیم، این مشکل یا آن مشکل حل می‌شود. نخیر؛ از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمی‌شود. دلیلش هم روشن است: تجربه.»

مقالات مرتبط

غارت فرهنگی!

اگر گمان می کنید که محافل قدرت و ثروت تنها به دنبال…

«وفاق شوم» علیه «اتحاد مقدس»

امروز شاهدِ تولدِ یک «وفاقِ شوم» علیه «اتحاد مقدس» هستیم؛ پیوندِ نامبارکِ…

اوکراین و تنهاییِ استراتژیک اروپا

دست و پا برای استقلال؛ وام 90 میلیارد دلاری اروپا و تقلا…

دیدگاهتان را بنویسید