توافق اخیر ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که در ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ در قاهره امضا شد، بیش از آنکه امیدی برای کاهش تنش باشد، زنگ خطری برای امنیت ملی ایران است. روایتهای متناقض گروسی و عراقچی، همراه با پنهانکاری شرمآور در انتشار متن توافق، بوی تکرار فاجعه فکت شیت و برجام را میدهد. گروسی با گستاخی از “دسترسی به تمام تأسیسات هستهای”، حتی سایتهای جنگزده، دم میزند، در حالی که عراقچی با ادعای “عدم دسترسی جدید”، ملت را در ابهام نگه داشته. این تناقض، بازی خطرناکی است که بوی خیانت دیپلماتیک میدهد.
توافق در سایه تهدید مکانیسم ماشه امضا شده است که فرانسه، آلمان و بریتانیا آن را برای بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت فعال کردهاند. اگر روایت گروسی درست باشد، این توافق عملاً شرط “همکاری کامل با آژانس” را برای اروپاییها برآورده میکند و راه را برای مذاکرات مستقیم با آمریکا باز میکند – مذاکراتی که نه فقط هستهای، بلکه موشکهای بالستیک و نفوذ منطقهای ایران را هدف گرفته است. این یعنی ایران با دست خود، اهرمهای قدرت ملیاش را به پای میز مذاکرهای میبرد که دشمنانش قواعدش را نوشتهاند. این تسلیم تدریجی، ننگ ملی است!
دسترسیهای احتمالی به تأسیسات هستهای، بهویژه سایتهای جنگزده مانند نطنز و فردو، اطلاعات حیاتی ایران را در اختیار آژانس قرار میدهد که در جنگ ۱۲ روزه نشان دادند برای تخریب برنامه هستهای ایران لحظهای درنگ نمیکنند. گروسی با طلب گزارش درباره مواد هستهای، عملاً از ایران میخواهد نقشه ضعفهایش را تقدیم کند. این یعنی افزایش اشراف عملیاتی دشمن و تشدید خطر حملات نظامی جدید – چیزی که اسرائیل با لابیگری برای تحریمها و حملات سایبری مانند استاکسنت (۲۰۱۰) بارها اثبات کرده است.
این توافق، با ایجاد ابهام و تناقض، فضای داخلی ایران را در حالت تعلیق فلاکتبار نگه داشته است. عدم شفافیت درباره بندهای توافق – که با پنهانکاری شرمآور همراه است – اعتماد عمومی را نابود کرده و اقتصاد را به ورطه نوسانات ارزی و تورم کشانده. وقتی گروسی از “اجرای فوری” بازرسیها میگوید و عراقچی با وعدههای توخالی از “مذاکره در آینده”، ملت در برزخ اضطراب گرفتار شده است. چرا متن توافق با آژانس از دید ملت مخفی مانده؟ آیا این پنهانکاری، پوششی برای امتیازدهی به دشمنان قسمخورده ایران است؟ این محرمانگی جز تضعیف ایران و روحیه ملی و تشدید بحران های اقتصادی، چه سودی دارد؟ تجربه تلخ فکت شیت ۲۰۱۵ نشان داد که اسرار آژانس، ابزاری برای فشار و اتهامزنی است. پنهانکاری کنونی، نه تنها بیاعتمادی عمومی را دامن میزند، بلکه اقتصاد و روان ملت را در حالت تعلیق فلاکتبار نگه میدارد.
نکته تکاندهندهتر، سکوت نمایندگان مجلس است که بهرغم آگاهی از متن توافق، از شفافسازی با ملت خودداری میکنند. بر اساس گزارشهای پراکنده، برخی اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، متن توافق را بررسی کردهاند، اما هیچیک حاضر به اظهارنظر علنی نیستند. این سکوت، که بوی همدستی یا بیلیاقتی میدهد، اعتماد ملت به نهاد قانونگذاری را زیر سؤال برده است. آیا این سکوت، نشانه رضایت از امتیازدهی پنهان است یا ترس از افشای حقیقتی که ملت را خشمگین میکند؟ در هر صورت، این پنهانکاری نمایندگان، خیانت به امانتی است که مردم به آنها سپردهاند.
این توافق، با دادن دسترسیهای احتمالی و بدون تضمین ملموس، ایران را در برابر دشمنانش خلع سلاح میکند. ادامه این مسیر، جز تحقیر ملی و تقویت تهدیدات نظامی، نتیجهای ندارد. مسئولین محترم! پیش از آنکه دیر شود، از این دام دیپلماتیک خارج شوید و منافع ملت را به بازی نگیرید. ملت ایران، که در جنگ ۱۲ روزه امتحان مقاومت خود را پس داد، شایسته این بیلیاقتی و خیانت نیست. نگذارید فاجعهای دیگر، چون فکت شیت و برجام، آینده کشور را به گروگان بگیرد! راه برونرفت از این وضعیت، بازنگری جدی در رویکرد دیپلماتیک فعلی است. ایران باید با اتکا به توانمندیهای داخلی و قدرت بازدارندگی خود، به جای مذاکره از موضع ضعف و تسلیم، از موضع قدرت و عزت وارد شود. تقویت جبهه مقاومت، توسعه علمی و فناورانه هستهای برای اهداف صلحآمیز و شفافسازی کامل برای افکار عمومی داخلی، از جمله گامهای ضروری برای تضمین امنیت ملی و جلوگیری از تکرار تجربههای تلخ گذشته است. این ملت شایسته صداقت و شفافیت است، نه پنهانکاری و امتیازدهی پنهان.