به گزارش رای الیوم:
اجلاس عربی اسلامی که در دوحه برگزار شد صرفاً یک نشست گذرا در دوران پرآشوب اعراب نبود بلکه در بحبوحه یک زلزله یعنی حمله جسورانه اسرائیل به رهبران حماس در داخل پایتخت قطر رخ داد که کل منطقه را لرزاند .این عملیات صرفاً در بردارنده یک پیام نظامی نبود بلکه یک شوک سیاسی و امنیتی به شمار میرود که شکننده بودن چتر حمایتی آمریکا را نمایان کرد که کشورهای خلیج فارس همواره آن را تضمین کننده ثبات خود میدانستند .
آنچه در قلب دوحه اتفاق افتاد صرفاً نقض حاکمیت قطر نبود بلکه دربردارنده پیامی تحقیرآمیز برای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بود که به اتحادهای سنتی و حمایت واشنگتن متکی بودند .واشنگتن ثابت کرده که نه از اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل جلوگیری میکند و نه برای حاکمیت کشورها احترام قائل است .
عملیات اسرائیل باعث ایجاد شوک در خلیج خلیج فارس شد .قطر خشم شدید خود را ابراز کرد و این حادثه را توهین به حاکمیت خود دانست .هم اکنون عربستان و امارات خود را با یک معضله راهبردی روبرو دیدهاند زیرا اتکای آنها به مسیر عادیسازی روابط عمیقاً زیر سوال رفت . اگر اسرائیل جرات کند به قلب خلیج فارس حمله کند پس هدف از برقراری یک صلح رسمی چیست ؟ یک توافق سیاسی چه ثباتی میتواند ایجاد کند در حالی که دولت عبری به قلدر مآبی خود در غزه سوریه لبنان و یمن ادامه میدهد؟ همین حادثه به تنهایی برای تضعیف پایهای که ادعاهای عادیسازی بر آن بنا شده بود کافیست .
بزرگترین بازنده این تحولات تصویر آمریکا است که مدتهاست خود را به عنوان حافظ امنیت خلیج فارس معرفی میکرد. واشنگتن در ازای اتحاد سیاسی و اقتصادی به شرکای خود قول حفاظت داده بود اما در حمله اسرائیل به دوحه درمانده یا همدست شد.
رهبران کشورهای خلیج فارس متوجه شدهاند چتر حمایتی آمریکا دیگر آنطور که تبلیغ میشد امن نیست .و حفاظت وعده داده شده چیزی جز یک توهم پرهزینه نیست .بنابراین برخی از سران کشورهای اسلامی در اجلاس دوحه خواستار ایجاد یک سامانه امنیتی مستقل عربی اسلامی و بررسی گزینههای جایگزین از طریق مشارکت با قدرتهای منطقهای مانند ترکیه و ایران شدند
در این زمینه مواضع متفاوتی در خلیج فارس پدیدار شد .قطر این موضوع را نقض آشکار حامیت حاکمیت خود دانست و عربستان و امارات میان شرط بندی روی عادیسازی روابط و مواجهه با واقعیتهای جدید دچار سردرگمی شدند.در همین حال کویت و عمان از این اجلاس برای تاکید مجدد بر ملاحظات سنتی خود در مورد روند عادیسازی استفاده کرده و تاکید نمودند که اسرائیل یک شریک قابل اعتمادی نبوده و نخواهد بود .
این واگرایی نشان دهنده این واقعیت است که خلیج فارس در یک دوراهی بحرانی قرار دارد و نیازمند بازسازی معادلات امنیتی به دور از وابستگی کورکورانه است .این اجلاس همچنین به وضوح نشان داد که ایران و ترکیه از فرصت استفاده کردند تا خود را به عنوان جایگزینهای بالقوه برای رهبری رو به زوال آمریکا معرفی کنند .
ایران با شدت بخشیدن به لحن خود تاکید کرد که عادیسازی روابط چیزی جز ضعف و شکنندگی به همراه ندارد و تنها گزینه پیش رو مقاومت و دفاع از آرمان فلسطین است .در همین حال ترکیه خود را به عنوان متحدی معرفی کرده قادر به دستیابی به تفاهم با اعراب خارج از دایره هژمونی آمریکا یعنی اسرائیل است .لحن این دو کشور در میان کشورهایی که به دنبال یک معادله جدید و کاهش وابستگی به آمریکا هستند طنین انداز شد .
در اینجا باید تاکید کرد که اعراب و مسلمانان نباید بیش از حد به قوانین بینالمللی یا به اصطلاح جامعه بینالمللی تکیه کنند زیرا این نهادها بارها ناتوانی و همدستی خود را ثابت کردهاند .شرط بندی روی توهم صلح چیزی جز خودکشی تدریجی نیست و اسرائیل در حال پیشبرد طرحهای که همه را بدون استثنا هدف قرار میدهد .
اظهارات تهدید آمیز نتانیاهو علیه رهبران حماس در سراسر جهان به این معنی است که آنچه در دوحه اتفاق افتاده ممکن است در سایر کشورهای عربی و اسلامی رخ دهد .که این نقطه تحول در سرپیچی از قوانین بینالمللی و تهدیدی مستقیم علیه صلح و امنیت بینالمللی به شمار میرود .خطر قریب الوقوع است و خشم عمومی در جهان عرب و اسلام در حال افزایش است .زیرا تودهها احساس خیانت و تحقیر میکنند و رژیمهای حاکم بر خود را به خیانت و همدست شدن با دشمن متهم میکنند مگر آنکه بتوانند اسرائیل را با استفاده از تمام ابزارهای موجود منصرف و مهار نمایند .
پیام عمیق این اجلاس آن است که اعراب و مسلمانان دارای سرنوشت مشترکی هستند و ادامه سهل انگاری باعث میشود این کشورها بیش از پیش دچار ضرر و زیان شوند .تجاوز اسرائیل هیچ حد و مرزی نمیشناسد و قلدر مآبی صهیونیستی در غزه لبنان سوریه یا یمن پایانی ندارد .بلکه این یک سیاست سیستماتیک است که با همدستی آشکار آمریکا دامن زده میشود زیرا به نظر میرسد واشنگتن شریک همراه و همگام در تمامی اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل است و همواره اسرائیل را مورد حمایتهای سیاسی و تسلیحاتی خود قرار داده است .اگر اعراب به سرعت از خواب غفلت بیدار نشوند در میان جنگهای دیگران بیهیچ وزن و قدرت تصمیمگیری از بین خواهند رفت؟ یا اینکه به مسیر سهل انگاری ادامه خواهند داد تا تاریخ پایان زندگی آنها را توسط سایر کشورها رقم بزنند ؟لحظهای که ما در آن زندگی میکنیم صرفاً یک لحظه سیاسی گذرا نیست بلکه یک آزمون اساسی برای سرنوشت یک ملت است .