برجام باج میگیرد. برجام را ننوشتهاند تا ختم قضیه را اعلام کنند. برجام را نوشتهاند تا آن را گسترش دهند؛ همین است که جایجای آن باجگیرها را برافراشتهاند. برجام متنی باجگیرانه است که ملت را گروگان میگیرد تا وادار شود گام بعدی را بپذیرد. کافیست به جملۀ مرموزانۀ دیباچۀ برجام بنگرید تا به اهداف توسعهطلبانۀ آن پی ببرید، آن جا که برجام را به مسئلۀ «امنیت منطقهای» گره میزند تا برای آینده زمینهسازی کند؛ نیمجملهای که بهگفتۀ موگرینی، با اصرار طرف ایرانی در برجام گنجید.
کافی است سازوکار شگفتانگیز تنبیه ایران یا سازوکار دسترسی بیگانگان به مراکز حساس یا سازوکار اغماض موقت از فرمانهای اجرایی تحریم یا سازوکار راستیآزمایی اقدامات ایران را ببینید تا باجگیرانگی برجام دستتان بیاید. برجام با اغماضِ موقت باج میگرفت. آمریکا قولی نداده بود تحریمی را بردارد. آمریکا در برجام تنها گفته بود از «اغماض» استفاده خواهد کرد؛ یعنی موقتا برای چهار یا شش ماه از اجرای تنها برخی از فرمانهای اجرایی صرف نظر خواهد کرد. بعد از شش ماه خواهد گفت که آیا باز هم اغماض خواهد کرد یا نه. همین بود که هنگام تصویب برجام فریاد میزدند این توافق مملکت را در خمار تعلیق معطل میگذارد، وقتی تولید و بازار نداند مشمول لطف و رحمت اغماض کدخدا باز قرار خواهد گرفت یا نه.
ترامپ نیز که پیش از انتخابات 96 رأی آورد این اغماض را تمدید کرد. پس از انتخابات نیز یک بار دیگر در آبان اغماض کرد. بار سوم نیز میپنداشتند اغماض میکند، نکرد، بلکه بالکل خارج شد و شد آنچه شد. برجام با آژانس باج میگیرد. آژانس مبصر برجام است. برجام آژانس را بالای سر ایران گماشت بایستد ببیند چه میکند. این نقش آژانس را برجام به شورای امنیت نیز پاس داده تا مهر بزند. خط و نشان برجام و قطعنامۀ پشتیبانش ترکیب عجیبی شده که بهشکلی استثنایی فضولی آژانس را بر جیکوپوک مملکت روا میدارد تا هر جا که خواست سرک بکشد و اگر هم ایران سرپیچید، به حساب ایران برسد.
سازوکار دخالت و نفوذ آژانس در برجام و قطعنامه فرسنگها فراتر از پادمان و پروتکل رفته و آنقدر ترسناک شده که خود قعطنامه نیز ترسیده؛ تا جایی که در بند 27 تصریح میکند این سازوکار منحصراً بهشکل استثنایی برای ایران طراحی شده و دیگران نگران نباشند قرار نیست هرگز مبنایی حقوقی برای دیگران شود! برجام با تنبیه باج میگیرد. سازوکار شگفتانگیز حل اختلاف در برجام، یک ته بیشتر ندارد: تنبیه ایران! چه ایران شکایت کند، چه طرف دیگر، فرایندی کلید میخورد که ایران را تنبیه میکند.
اینگونه که پس از چند جلسه کمیتۀ مشترک اگر با زبان خوش قضیه فیصله نیافت، خودبهخود قطعنامهای روی میز سازمان ملل میرود تا طی 30 روز دربارۀ «ادامۀ» لغو تحریمها (و نه بازگشت تحریمها) رأی بگیرد! پس ایران برای «تداوم این لغو» باید دنبال پنج کشور صاحب وتو بیفتد تا مباد وتو کنند، بلکه آنها را برای تصویب قطعنامه راضی کند. حالا فرض کنید یکی از همین وتودارها از ایران شکایت کرده باشد، یا ایران از او شکایت کرده باشد! قطعنامه از محکمکاری مضایقه نکرده و پیشبینی کرده بدون رأیگیری نیز بعد از 30 روز خودبهخود آن تنبیه فعال شود.
ده سال باج، برای هیچ: این چکیدۀ یک دهه تجربه است. برجام فقط بهخاطر نابودسازی ده تُن مواد ارزشمند هستهای یا بتن در منافذ قلب رآکتور اراک یا برچیدن هزاران سانتریفیوژ یا تحریمهایی که برنمیدارد نیست که ننگین است. برجام یک زنجیر باجگیری است تا ملت ایران را مهار کند. چماق باج برجام، بخشی از وجه توسعهطلبانۀ برنامۀ جامع است که از همان ابتدا با این هدف نوشته شده بود که برای مسئلۀ «امنیت منطقهای» زمینهچینی کند. مگر برنامۀ صلحآمیز هستهای ایران تهدیدی برای امنیت منطقه بود؟
این زنجیر باج برجام بود که دست ایران را بست، جلوی واکنش ایران به خروج آمریکا از برجام را گرفت، فراتر از تکالیف و برخلاف حقوق ایران، راهبهراه بیجهت و بیراه به آژانس راه میداد، گروسی را به گردش فردو برد، بازرسان را به تورقوزآباد رساند، تا مبنای ادعاهای واهی و قعطنامههای آژانس و حملۀ اسرائیل به ایران شود تا بعد از بمباران، نتانیاهو از «پنجرهای که به صلح منطقهای باز شد» بگوید و به ترامپ بگوید: «این فرصتی شد برای پایداری، امنیت و صلح»!