پس از اعلام آمادگی مناظره سعید با روحانی، رسانههای وفاقی و اصولگرا به یکباره سکوت خود را شکستند، خواستار سکوت و عدم جنجال در برابر تبعات فاجعهآمیز برای حفظ اتحاد و وفاق شدند!
در حالی که همین رسانههای حامیان سابق برجام و منتقدان امروز، پیشتر تلویحاً حامی تخریب سعید جلیلی بودند و حتی مدعی بودند او برای مذاکرات طرحی نداشت و تفکر او بنبست است!
اما چه کسانی چنین ادعایی دارند؟ همانها که سالهاست نتیجه مذاکرهشان تحریم جدید و قطعنامه و این اواخر حمله نظامی بود!
در دوره مسئولیت حسن روحانی بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶، ۶ قطعنامه شورای حکام آژانس علیه ایران صادر شد، فعالیتهای نطنز و اراک با خیانت یا حماقت به دست غربیها رسید و زمینه ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت فراهم شد، مهمترین قطعنامه نیز ۱۷۳۷ (اولین تحریمهای الزامآور علیه برنامه هستهای، مالی و تجاری) بود که آن هم در زمان علی لاریجانی اتفاق افتاد. بهانههای تمامی این قطعنامهها همانطور که اشاره شد مربوط به فعالیتهای هستهای در دوران اصلاحات است و غربیها و آژانس خواستار شفافسازی پیرامون مسائل قبلی بودند!
البته دولت وقت و سعید جلیلی این مسئله را جناحی نکرد و علیرغم اشتباهات دولت گذشته، مسئولیت مذاکرات جدید را به عهده گرفت.
همهی موارد در حالی رخ داد که دولت خاتمی طبق توافق سعدآباد و پاریس برای اعتمادسازی! تمامی فعالیتهای غنیسازی را موقتاً تعلیق کرده بود و حتی بعد آن که اروپاییها زیر حرفشان زدند و تیر ۸۴ با فشار آمریکا مطالبه عدم غنیسازی دائمی را مطرح کردند باز هم این تعلیق را تا شروع دولت احمدینژاد یکطرفه ادامه دادند!
در برجام نیز بعد از رفع قطعنامهها شورای امنیت تحریمهای آمریکا بیشتر از قبل شد و با خروج ترامپ از آن هم فشار حداکثری علیه ایران شروع شد.
در تمامی این مذاکرات امتیازات و همکاری حداکثری از سوی جناح اصلاحات و اعتدالیون انجام شد اما هیچ نتیجهای موثری برای کشور نداشت!
اساتید تعهد یکطرفه به توافق که از سعدآباد تا پاریس و مذاکرات با ترامپ همه چیز را دادند و آخر هم نه تنها هیچ چیز نگرفتند بلکه نهایتا تحریم و جنگ هم به خانه آوردند، دردشان این است چرا جلیلی مثل ما توافق زیر بار زیادهخواهی نرفت و توافق خفتبار امضا نکرد!
توافقی که هیچ عایدی برای کشور در ازای اهدای دسترسیها و امتیازات متعدد به طرف مقابل نداشته باشد چه افتخاری دارد؟ که آن را مبنای قیاس عملکرد جلیلی و بقیه نامیدید؟
بنبست تفکری است که ابزارهای فشار و چانهزنی کشور در یک دو دهه محدود کردید و البته در ازای آن هیچ نفع و امتیاز اقتصادی برای کشور نگرفتید
طرز فکری که میگوید «توافق بد بهتر از توافق نکردن» است
حاکمان قاجار با همین نگاه شرق و غرب کشور را اهدا کردند و تنها نکته مثبت ماجرا این است که امروز حتی یک بچه دبستانی هم متوجه عمق فاجعه این نگاه برای کشور میشود!
با وجود تمامی این اشتباهات امروز به جای محاکمه این افراد در افکار عمومی، ژست طلبکاری گرفتند و نسخه تغییر پارادایم و مذاکره جدید برای کشور میچینند و با توجه به اینکه در مذاکرات قبلی و حمله نظامی بسیاری ابزارهای مذاکراتی کشور را گرفتند، دیگر امروز ابایی از طرح نسخه تسلیم برای کشور ندارند. تسلیمی که تبعات آن هزاران برابر از مقاومت بیشتر است و نسخه آزمایشی آن را در سوریه میبینیم که با وجود همکاریهای فراوان با رژیم صهیونیستی، روزانه و هفتگی تحت حملات سنگین صهیونیستها است.
خطر «برجام زمانه» و امروز این بار بیشتر از تمامی اشتباهات قبلی آنهاست و افکار عمومی باید بداند این بار بحث فقط هستهای و موشکی نیست و ایران و تمامیت ارضی آن در میان است.