تاراج روحانی نگر

روایت سیف از تاراج ذخایر طلا به اصرار روحانی و تعیین گعده‌ای و غیرکارشناسی نرخ ارز رانتی 4200 تومانی
سیف، رئیس‌کل بانک مرکزی دوره روحانی در سال‌های 92 تا 97، در اظهاراتی افشاگرانه، پنجره‌ای دیگر به عمق فجایع مدیریتی در دولت تدبیر و امید گشود؛ از تصمیم‌گیری گعده‌ای و غیرکارشناسی برای تعیین نرخ ارز 4200تومانی تا حراج ذخایر طلای بانک مرکزی به اصرار روحانی که در پاسخ به انتقادات درباره پیامدهای این تصمیم خطرناک برای سال‌های آینده کشور گفت: «دوسال دیگر که من نیستم! مگر چقدر از دوره من مانده؟ من مال دوره خودم هستم!» و این‌گونه ذخایر راهبردی کشور به آتش کشیده شد تا چند صباحی نرخ ارز و تورم به شکل مصنوعی پایین نگه داشته شود و چهره دولتی که عایدی تنها پروژه‌اش یعنی برجام برای کشور (به اعتراف سیف در سال 95) «تقریبا هیچ» بود، بزک شود و آینده ده‌ها میلیون ایرانی به مذبح رای‌آوری محافل غربگرا در انتخابات 96 برود.
سیف در این اظهارات تازه که موج بزرگی از حیرت و خشم را در افکار عمومی مردم نسبت به عملکرد دولت روحانی را عامل شده، می‌گوید: «من به روحانی گفتم چون نمی‌توانم این تصمیم (ارز دستوری 4200تومانی) را اجرا کنم، نرخ ۴۲۰۰ را در مصاحبه اعلام نمی‌کنم؛ روحانی گفت تصمیم مهمی است و معاون اول باید اعلام کند. به جهانگیری گفتم حداقل بگو ۴۸۰۰؛ او به روحانی گفت بگویم ۴۵۰۰؟ روحانی گفت نه من که نظرم ۳۸۰۰ بود اما چون تصمیم جمع ۴۲۰۰ بود، گفتم همان! ببینید نرخ ارز چطور تعیین می‌شد!» سیاستی که بنا بود مانع از افزایش قیمت‌ها شود اما در عمل هم قیمت‌ها جهش شدید پیدا کردند و هم ارز 4200تومانی به یکی از بزرگ‌ترین کانون‌های فساد اقتصادی در تاریخ ایران تبدیل شد و دروازه جدیدی از رانت و سوءاستفاده از بیت‌المال را به روی سودجویان گشود.
سیف ادامه می‌دهد: « یک روزکسی در دولت به من گفت فلانی تو که طلا هم وارد کردی چرا سکه نمی‌فروشی؟ و این را به اقای روحانی هم گفت؛ من عکس العمل تندی نشان دادم که آقا این چه حرفی است که می‌زنید؟ سکه را که نباید برای کاهش قیمت دلار استفاده کنیم؛ گفت حالا چه اشکالی دارد؟ گفتم ما که سکه نامحدود نداریم و ذخایر طلای بانک مرکزی را که نباید خالی کنیم. اما اقای روحانی اصرار پشت اصرار کرد که سکه بفروش؛ ما هم برای اینکه از کنار این قضیه بگذریم آمدیم یک مدل گذاشتیم و اعلام عمومی کردیم که ما سکه پیش‌فروش می‌کنیم؛ قیمتش را الان یک چیزی علی‌الحساب می‌گیریم و در زمان سررسید، قیمت بازار منهای سود این پولی که شما پیش دادید را دریافت می‌کنیم؛ خب آمار فروش معمولی بود چون ما سعی کرده بودیم در فروش رانت زیادی ایجاد نکنیم. بعد آقای روحانی گفت چه کار کردید پس شماها؟ چرا کسی نمی‌خرد؟ بعد که ما توضیح دادیم گفت معلوم است که کسی نمی‌خرد؛ بعد گفت این فلانی (آقای سیف) مثل اینکه طلاها مال خودش است و حیفش می‌آید بفروشد! و گفت بابا مال بانک مرکزی است من هم دارم دستور می‌دهم، عمل کن. گفتم اقای روحانی می‌دانی که بعدش چه می‌شود؟ دوسال دیگر چه کار کنیم وقتی که این ذخایر ته کشید؟ گفت: من با دوسال دیگر چه کار دارم؟ مگر من چقدر دیگر از دوره‌ام مانده؟! أَنَا رَبُّ اَلْإِبِلِ؛ یعنی من مال دوره خودم هستم!»
و این گونه شد که با این خودخواهی و ترجیح منافع موقت حزبی و محفلی بر منافع بلندمدت ملی، بر اساس گزارش رسمی دادستان تهران در اردیبهشت 1400، در فاصله سال‌های ۹۵ تا ۹۷ بیش از ۳۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار منابع ارزی و ۶۰ تن ذخایر طلا به‌دلیل تصمیم‌های خلاف ضابطه و ترک فعل‌های مدیران وقت، تضییع شد. همان سال‌هایی که دولت روحانی با شعار «گشایش برجامی» در رسانه‌ها جشن می‌گرفت، در عمل ذخایر کشور به تاراج برده شد تا برجام ضعیف و بدون تضمینی که ظرفیت‌های کشور را در اسارت غربِ بدعهد و فریبکار معطل نگه داشته بود، بزک شود و پایه‌های ناترازی در بخش‌های مختلف انرژی و بودجه‌ای ریخته شده و امروز گریبان کشور را بگیرد.
به جای پاسخگویی در دادگاه بابت این فجایع اما، روحانی که روزی می‌گفت «برجام را خدا آورد» و مدعی بود «مسئولیتش تماما با من است»، حالا و خصوصا پس از فعال شدن مکانیزم ماشه، دست به فرار به جلو می‌زند و منتقدانی مانند جلیلی که درباره پیامدهای آن توافق ضعیف هشدار داده بودند را متهم و دعوت به مناظره می‌کند! و با گذشت بیش از دو هفته از پاسخ مثبت جلیلی به مناظره، صدایی از او حتی در آخرین اظهاراتش نیز بلند نمی‌شود؛ جایی که با ادامه راهبرد ایجاد هیاهو برای در امان ماندن از محکمه افکار عمومی، ایده‌های مهلک، شکست‌خورده و منقضی شده خود را تکرار کرد و دقیقا پس از اظهارات ترامپ درباره ضرورت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط ایران برای مذاکره، پژواک صدای او در داخل شد و گفت: «می‌توانیم هم نجنگیم هم تسلیم نشویم و راه دیگری را پیدا کنیم، یعنی راه تعامل؛ امکان‌پذیر است که با دنیا مذاکره و مسائل‌مان را حل کنیم البته کمی پیچیده و سخت است!» سیاستی که سال‌ها با بازیگردانی او که تمام اختیارات را داشت و حتی خطوط قرمز رهبر انقلاب را هم زیر پا گذاشت، جز بن‌بست و خسارت محضی که در جهش‌های بی‌سابقه دلار و طلا و ناترازی‌های مختلف نمود پیدا کرد، چیزی عاید کشور نکرد و ظرفیت‌های ایران را معطل عده‌های واهی غرب نگه داشت.
خسارات آبان 98، برجام و مکانیزم ماشه‌اش، مستهلک کردن و عدم توسعه زیرساخت‌های حیاتی کشور و پس زدن سرمایه‌گذاری چینی‌ها با خوش‌خیالی و اعتماد افراطی به غرب که باعث قطعی‌ها و ناترازی‌های متعدد شد، تاراج ذخایر ارز و طلا، واگذاری‌های پر از فساد بنگاه‌های خوش‌نام تولیدی که در کنار هزاران واحد تولیدی دیگر به تعطیلی کشیده شدند و موارد متعدد دیگر که همگی حکایت از مدیریت فاجعه روحانی که مسبب دهه سوخته نود شد، دارند هم باعث نشده او در هیچ دادگاهی پاسخگوی ترک فعل‌ها و سوءمدیریت‌های متعدد خود باشد؛ نتیجتا این که این روزها در جایگاه مدعی نشسته و در کنار بازخواست جریان سیاسی رقیب، ایده‌های شکست‌خورده خود را برای حل مشکلات کشور حتی با تندروی بیشتری تکرار می‌کند!

مقالات مرتبط

ایران و توافقنامه شرم‌الشیخ

به گزارش العربی الجدید در 12 اکتبر 2025 «20 مهر 1404» :…

چرا حوثی‌ها سقوط نخواهند کرد ؟

به گزارش اندیشکده امریکن اینترپرایز در 6 اکتبر 2025 «14 مهر 1404»…

آیا تهران آخرین برگ برنده خود را در صحنه بین‌الملل به کار خواهد برد؟

به گزارش ایندیپندنت در 12 اکتبر 2025 «20 مهر 1404» اعلام غافلگیر…

دیدگاهتان را بنویسید