تحریف و شکست؛ تحریف پیام دیدار بوسان برای بزک راهبرد مذاکره

دیدار 90دقیقه‌ای شی و ترامپ در بوسان کره‌جنوبی، به یک توافق موقت یک‌ساله انجامید که طی آن ترامپ از اقدامات تهاجمی خود علیه چین عقب‌نشینی کرد و تنها چیزی که عایدش شد، صرف نظر کردن پکن از برخی اقدامات تلافی‌جویانه علیه واشنگتن بود؛ این یعنی ظهور یک قطب قدرت هم‌تراز با آمریکایی که این توافق تنها یکی از نشانه‌های افولش است؛ اما پیام شفاف این رویداد در برخی رسانه‌های غربگرای داخلی، جهت بزک دوباره مسیر شکست‌خورده مذاکره با آمریکا، تحریف شد؛ برای مثال سازندگی با تصویری از دیدار شی و ترامپ تیتر زد: «پیروزی دیپلماسی»!؛ که البته پیام مستتر در این تیتر، آشکارا در متن آن نقض شد.
طبق گزارش‌ها، طی این توافق آمریکا متعهد شد نرخ تعرفه بر کالاهای وارداتی از چین را از ۵۷ به ۴۷ درصد برساند، اجرای قانون ۵۰ درصد شرکت‌های تابعه را علیه چین متوقف کند، محدودیت‌های مرتبط با بخش ۳۰۱ قانون تجارت خود درباره کشتی‌های چینی را لغو کند و تعرفه‌های وضع شده به بهانه قاچاق فنتانیل را از بیست به ده درصد کاهش دهد؛ عقب نشینی آشکار در برابر اقدامات تلافی‌جویانه چین؛ اقداماتی که چین در برابر این تعهدات آمریکا از برخی از آن‌ها کوتاه آمد؛ متعهد شد تلاش خود را برای مقابله با قاچاق فنتانیل افزایش دهد، خرید سویا از آمریکا را از سر بگیرد، محدودیت‌های کنترل صادراتی روی پنج مورد از دوازده مورد مواد کمیاب را متوقف کند و از اقدام علیه کشتی‌های آمریکایی دست بکشد.
توافقی که چاک شومر، رهبر اقلیت دموکرات سنای آمریکا آن را تسلیم و خم شدن ترامپ در برابر چین تعبیر کرد و گفت: «ترامپ در برابر رئیس جمهور شی تعظیم کرد. چین بلوف دونالد ترامپ را نادیده گرفت و ترامپ عقب نشینی کرد و اینگونه خانواده‌ها و کسب و کارهای کوچک آمریکایی را در ویرانه‌های ناشی از اشتباهات فاحش خود تنها گذاشت. ترامپ در روزهای آینده تلاش می‌کند تا توافق با چین را به عنوان بٌرد آمریکا تبلیغ کند، در حالی که این ادعا کاملا مزخرف است». اعترافی که نشان می‌دهد این توافق نه یک پیروزی دیپلماسی، بلکه امتداد شکست میدانی واشنگتن در میز مذاکره در برابر استقامت و اقدامات تلافی‌جویانه پکن است.
به بیانی دیگر، آن چیزی که ترامپ را با آن زبان بدن دور از تحقیر و توهین، که از او در جای دیگر سراغ نداریم، به پای میز مذاکره با شی در بوسان کشاند، در سیاست قدرت‌افزایی چین بدون وابستگی به اخم و لبخند غربی‌ها نهفته است؛ پارادایمی درون‌نگر و منافع ملی محور که به دنبال ارمغان صلح و امنیت برای مردمش از طریق افزایش قدرت می‌گردد؛ نه از طریق بهانه‌زدایی‌های بی‌انتها؛ peace through power؛ شعار ترامپ که پکن آن را در واقعیت پیاده کرده؛ شعاری که خود ترامپ نیز تا دقایقی پیش از این دیدار پی گرفت و اعلام کرد آمریکا پس از وقفه‌ای سی ساله، آزمایش سلاح‌های هسته‌ای خود را از سر می‌گیرد؛ قبل‌تر نیز قرارداد فروش موشک به ژاپن را علنی و مجوز ساخت زیردریایی هسته‌ای برای کره‌جنوبی را صادر کرده بود؛ اقداماتی که در کنار تسلیح و آماده‌سازی تایوان برای درگیری احتمالی با چین، نشان از آن دارند که جنگی واقعی به دور از فضای رومانتیکی که جریان تحریف در داخل پیرامون دیپلماسی القا می‌کند، میان این دو قدرت اتمی در جریان است.
این تلاش برای بزک مذاکره با آمریکای ترامپ در حالی است که بیش از دو دهه است که سیاست بهانه‌زدایی در برابر آمریکا پیاده شده؛ به طوری که تعهدات برجامی در قبال وعده‌های نسیه طرف آمریکایی به استناد 15 گزارش آژانس تماما اجرا شد اما عایدی آن برای ایران، به اعتراف رئیس وقت بانک مرکزی «تقریبا هیچ» بود؛ و همین ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود، در اردیبهشت‌ماه 97 از آن خارج شد. این بار و در دور دوم او نیز، علی‌رغم تجربه خباثت و بدعهدی او، جریان غربگرا مذاکرات غیرمستقیمی را با آمریکا ترتیب داد اما حمله مستقیم آمریکا در آستانه ششمین دور از این مذاکرات، تیر خلاص را به ایده‌ی خام و نسنجیده «دنیای فردا دنیای گفتمان‌هاست، نه موشک‌ها» زد. پس از آن و در حالی که موضوع مذاکرات قبلی را بمباران کرده و به خیال خود از بین برده، حالا می‌گوید باید رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسید و وزیر خارجه‌اش لزوم خلع سلاح موشکی ایران را مطرح می‌کند!
در واقع موفقیت در میز مذاکره، رابطه مستقیمی با مولفه‌های قدرت و میزان دستاوردهای کشورها در میادین مختلف دارد؛ دستاوردهایی که در کشور ما توسط دولت‌ها و جریان‌های نزدیک به آرمان‌های اصیل انقلاب به دست آمد و شد اسبابی برای به رسمیت شناختن غربگرایان در میز مذاکره و امتیازی برای آنان جهت چانه‌زنی؛ که البته تجربیاتی چون برجام نشان می‌دهد به خوبی از آن‌ها استفاده نشد؛ تهاجم میانه مذاکرات نشانگر حکم‌فرمایی قانون جنگل بر دنیایی بود که جریان تحریف مبنای آن را گفتگو عنوان می‌کرد؛ اما در عمل وقتی تمام تخم‌مرغ‌ها در سبد مذاکره قرار گرفت و پیام‌های ضعف متعدد به طرف آمریکایی فرستاده شد و در تریبون‌های رسمی برخی مقامات از شرایط کشور بن‌بست‌نمایی محض شد، دشمن هم دچار خطا در محاسبات می‌شود و با بازگشت به اصل خویش، میز مذاکره را بمباران می‌کند.
البته نکته قابل تامل دیگر آن است که صحنه آن قدر روشن است که پیام مستتر در این تیتر آمیخته با غرض‌ورزی در متن گزارش این روزنامه نقض شده است. در گزارش آمده که «ارزیابی‌های مختلف نشان می‌دهد پیشرفت‌های حاصل شده ممکن است با اقدام یک‌جانبه هر یک از طرفین از میان برود و از آنجا که توافق نهایی هنوز امضا نشده، مشخص نیست این آرامش تا چه مدت پایدار خواهد بود؛ توافق‌های انجام ‌شده بیشتر جنبه سیاسی و کوتاه‌مدت دارند و موفقیت آن‌ها به اجرای دقیق و پایبندی هر دو کشور بستگی دارد. بنابراین چنین دیداری بیش از آنکه آغاز آشتی باشد، توقفی موقت در رقابتی طولانی و پرهزینه میان واشنگتن و پکن است.» اعترافی که نشان از اصل نبودن مذاکره و یک نقطه بزنگاهی در تاریخ دارد و بر ضرورت واقع‌بینی و تغییر پارادایم از راهبرد شکست‌خورده غربگرایی افراطی تاکید می‌کند.

مقالات مرتبط

احتضار ملل

هشتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل متحد در روزهایی گذشت که بی‌اعتباری این…

فقط برای مردم پول نداریم!

این روزها، به بهانه نبود اعتبارات کافی، بارها و بارها معیشت مردم…

رژیم صهیونی، پايان یک توهم

جنگ، نبرد، آتش بار، درگیری! مطالب فوق، جملگی کلید واژگانی اند که…

دیدگاهتان را بنویسید