در روزهایی که برجام رسماً به تاریخ پیوسته و مکانیزم ماشه مهر پایانی بر یک دهه خسارت و بنبست زده، جریان غربگرا که طراح و مدافع اصلی این توافق بود، تلاش میکند با عملیات رسانهای و تحریف تاریخی از زیر بار پاسخگویی فرار کند. تازهترین نمونه، تقطیع هدفمند گفتوگوی حمید بعیدینژاد با رنجبران است؛ مصاحبهای که در آن هیچ اشارهای به «ارائه اطلاعات دانشمندان هستهای در دوره جلیلی» نشده، اما رسانههای وابسته به همین جریان، با تقطیع و تحریف بخشی از سخنان او، چنین دروغی را به افکار عمومی القا کردند تا چهره سعید جلیلی (از معدود سیاستمدارانی که از آغاز نسبت به بیحاصلی برجام هشدار داده بود) را مخدوش کنند. جلیلی همانکسی است که در اوج موج تبلیغاتی سالهای ۹۲ تا ۹۴، در برابر هیاهوی «توافق بزرگ» ایستاد. امروز که حقانیت آن موضع روشن شده و برجام به شکست انجامیده، طراحان دیروز به جای پاسخگویی، با فرار به جلو و سناریوی تحریف، میکوشند خطاهای خود را پنهان کنند.
طنز تلخ ماجرا آنکه بعیدینژاد (همان کسی که طبق اعتراف خودش و گفته ظریف، فریب فرانچسکو را خورد و واژه «تعلیق» را در متن برجام گنجاند) نهتنها بازخواست نشد بلکه با ۵۰ سکه تمام بهار آزادی و نشان درجه سه «لیاقت و مدیریت» تشویق هم شد. ظریف، که تا مدتی پیش از فعال شدن مکانیزم ماشه مدعی بود چنین بندی اصلاً در برجام وجود ندارد، بالاخره ماجرای فرانچسکو و گول خوردن بعیدینژاد را بازگو کرد و با وجود این اعتراف تلخ، از او با عناوینی چون «مذاکرهکننده بسیار برجسته و بسیار قوی» یاد کرد؛ تناقضی که عمق وارونگی معیارها و فقدان پاسخگویی واقعی را بیش از پیش آشکار میسازد. این پاداشها و تجلیلها نه به شایستگی، بلکه به اشتباهی داده شد که عملاً ساختار تحریمها را دائمی کرد و اقتصاد کشور را در بنبست نگه داشت. در حالیکه چنین فردی باید در جایگاه پاسخگویی و محاکمه قرار میگرفت، اکنون به ابزاری برای عملیات تبلیغاتی جریان تحریف بدل شده است. بحران اقتصادی مستمر، سقوط ارزش پول ملی و تورم فزاینده نیز نشان میدهد دولت معتاد به مذاکره هیچ آلترناتیو مدیریتی قابلاعتمادی ندارد و این ناکامی، بهنوبه خود، محرکی برای ادامه پروژه رسانهای علیه منتقدان واقعبین شده است.
در واقع، جریان غربگرا پس از یک دهه خسارت و فرصتسوزی، اکنون در تلاش است تا با فرافکنی و عملیات رسانهای، تصویر معکوسی از واقعیت ارائه دهد. سخنگوی دولت، مهاجرانی، اخیراً اعلام کرده که ایران در نیویورک برای مذاکره با نماینده آمریکا (ویتکاف) درخواست داده، اما طرف آمریکایی سر قرار نیامده است؛ اقدامی که علناً بر خلاف منویات صریح رهبر انقلاب است. این تناقض آشکار و بیتوجهی به خطوط قرمز، علاوه بر اینکه سوالات جدی در ذهن افکار عمومی ایجاد میکند، بخشی از علت شدت عملیات رسانهای و حملات علیه منتقدان برجام (از جمله جلیلی) را هم روشن میسازد:عشق یکطرفه این جریان نسبت به آمریکا که پاسخی نگرفت و حالا تبدیل به عقده شده است.
امروز مطالبه مردم روشن است: بازگرداندن سکهها و نشانها، محاکمه عاملان خسارت برجام و پایان دادن به مصونیت جریان تحریف. کسانی که کشور را سالها در مدار توهم مذاکره معطل کردند، اکنون نمیتوانند با تقطیع، تحریف و دروغ، از پاسخگویی و محاکمه تاریخی بگریزند. ملت ایران امروز به روشنی میداند چه کسانی با شجاعت و بصیرت از منافع ملی پاسداری کردند و چه کسانی با سادهانگاری، وابستگی به غرب و سوءمدیریت، فرصتهای بزرگ کشور را به باد دادند. قضاوت تاریخ در این نقطه، بیرحم و عادلانه خواهد بود و هیچ ترفند رسانهای، تیترسازی یا تحریف واقعیت نمیتواند حقیقت شکست برجام و عاملان آن را پنهان کند.