توافق برای ویرانی

(نگاهی به توافق های ماکیاولیستی)
ماکیاولی را احتمالا خیلی ها می شناسند و یا لااقل نامش را شنیده اند. وی پدر اندیشه سیاسی مدرن است. نیکولو ماکیاولی، مورخ، فیلسوف و سیاستمدار ایتالیایی در دوران رنسانس، بویژه در کتاب معروف شهریار، یکی از پایه های تمدن مدرن غرب را در قلمرو حکمرانی و سیاست ورزی پی ریزی می کند: جدایی سیاست از دین، اخلاق و حقیقت.
او در واقع معمار نظم سیاسی مدرن غربی است و کتاب شهریار، مانیفست این نظم کهن است. البته در مقاطعی بویژه بعد از جنگ جهانی دوم، غرب تلاش کرده است تا چهره ماکیاولیستی خود را با نقابی از صلح طلبی و آزادی خواهی بپوشاند، اما در چند سال اخیر و بویژه از عملیات هفت اکتبر بدین سو، این نقاب به طور کامل از چهره تمدن غربی برداشته شد، چرا که تمدن سلطه گر غربی با تهدید وجودی از سوی محور مقاومت و نظم های نوظهور مواجه شد.
بیایید فقط دو پاراگراف از فصل هجدهم کتاب شهریار را بخوانیم تا یکی از مهمترین ویژگی های نظم غربی که بویژه امروز با آن درگیر هستیم، روشن شود.
ماکیاولی می نویسد: “تجربه نشان داده است که پادشاهانی که کارهای بزرگ انجام داده اند، ارزش چندانی برای عمل به تعهدات خود قائل نبوده اند و آنهایی که ذهن ها را فریب می دادند بر کسانی که به تعهداتشان پایبند بوده اند، غلبه کرده اند.”
وی در ادامه دو شیوه سیاست ورزی را از هم متمایز می کند: سیاست ورزی با قانون که آن را انسانی می نامد و سیاست ورزی با زور که آن را حیوانی نام می نهد. از آنجا که به زعم ماکیاولی، سیاست انسانی کارآمدی لازم را در وصول به اهداف مان ندارد لاجرم باید از سیاست حیوانی استفاده کرد. جالب است که وی به دو حیوان اشاره می کند که باید مبنای سیاست ورزی باشد: شیر و روباه.
سیاست فریب روباه و سیاست زور شیر، برای قرن ها دستور کار تمدن مدرن غربی بوده است.
فقط نگاهی کوتاه به توافقات و معاهدات قدرت های غربی در طول تاریخ کافی است تا روشن سازد که سرانجام این توافقات یا نقض عهد بوده است یا ویرانی. از توافقات با بومیان سرخپوست آمریکا گرفته تا توافق با لیبی و برجام خودمان و مذاکرات مسقط، و امروز طرح صلح آمریکایی برای غزه.
توافق های ماکیاولیستی، مظهر سیاست فریب روباه هستند که هر گاه منافع سردمداران نظم استعماری ایجاب کند، نقض می شوند.
این توافق ها هیچ صلح و امنیتی را به دنبال ندارند، بلکه مقدمه ویرانی هستند، چرا که فقط طرف مقابل ملزم به اجرای آن است. دست طرف مقابل را با توافق می بندند، او را خلع سلاح می کنند، و سپس پروژه ویرانی و غارت آغاز می شود.
اما در وضعیت بزنگاهی امروز که چهره عریان و خشن نظم کهن اشکار شده است و حتی در کشورهای غربی نیز مورد اعتراض و چالش قرار گرفته است، در دوران بزنگاهی که نظم استعماری در ضعیف ترین شکل خود قرار دارد، توافق های ماکیاولیستی یک کارکرد خیلی مهم به عهده دارند و آن مشروعیت بخشی و تحکیم و تقویت نظم ناعادلانه حاکم است.
این خطرناک ترین نقشی است که سیاست فریب ماکیاولی در این بزنگاه ایفا می کند. اینکه گفته می شود یا حماس طرح صلح را می پذیرد یا درهای جهنم باز می شود، نشان از نیاز مبرم نظم رو به افول به توافق های ماکیاولیستی ولی مشروعیت بخش دارد.
راه حل مشخص است، باید به سوی نظم ها و تمدن های نوظهور و بدیل رفت که جدایی ماکیاولیستی میان سیاست، اخلاق، دین و حقیقت را از میان بر می دارد. مادامیکه این نظم استعماری کهن بر منطقه حاکم باشد، نه تنها هیچ توافقی، صلحی به دنبال نخواهد داشت، که مقدمه ای برای غارت، ناامنی و ویرانی بیشتر خواهد بود.

مقالات مرتبط

طلای پنهان زیستی؛ فرصت ایران در دل تحریم‌ها

در روزگاری که بحران جهانی مقاومت آنتی‌بیوتیکی، کمبود داروهای مؤثر و فشارهای…

صنعت نساجی ایران؛ صنعتی با ریشه‌های عمیق، اما در پیچ‌ وخم تحول

صنعت نساجی ایران، یکی از کهن‌ترین و ریشه‌دارترین صنایع کشور، از دیرباز…

نخبه‌کشی ظالمانه با الگوریتم‌های هوش مصنوعی

نگاهی به استفاده از هوش مصنوعی و تحلیل داده ها در جنگ…

دیدگاهتان را بنویسید