به گزارش اوراسیا ریویو:
برای هند بندر چابهار بیش از یک پروژه سرمایهگذاری محسوب میشود .همانطور که مجله خبری طرفدار دولت سواراجیا نوشته است این مجله متعلق به جناح راست توضیح میدهد که از آنجایی که این بندر پاکستان را دور میزند یک نقطه دسترسی حیاتی به افغانستان و آسیای مرکزی است .و با کریدور حمل و نقل بین المللی شمال جنوب که به روسیه و اروپا میرسد یکپارچه شده است هند قبلاً از آن برای ارسال کمکهای غذایی و تدارکات به افغانستان استفاده کرده است .
این بندر همچنین در رقابت هند با چین نقش دارد .چابهار به سختی ۱۴۰ کیلومتر از گوادر بندر پاکستان که توسط پکن توسعه یافته است فاصله دارد دسترسی محدود به اینجا میتواند توانایی هند را برای ایجاد تعادل در نفوذ چین در منطقه دریای عرب کاهش دهد .با لغو این معافیت در حال حاضر ایالات متحده هند را با وظیفه دشوار محافظت از سهم مالی خود در عین مدیریت روابط با واشنگتن تهران و سایر شرکای منطقهای مواجه کرده است .
با این حال آنچه در اینجا مطرح است عقب نشینی ترامپ تصمیم در نوامبر سال ۲۰۱۸ برای اعطای معافیت از تحریمها به عملیات هند در بندر استراتژیک چابهار ایران یک تغییر اساسی به حساب میآید .اگرچه واشنگتن آن را به عنوان یک استراتژی فشار حداکثری علیه ایران معرفی میکند اما نکته این است که ترامپ دو موزه آشکارا غیر دوستانه دیگری از تحریمهای ثانوی علیه هند اتخاذ کرده است .
شاید محوریت افغانستان در استراتژی منطقه ایالات متحده در مقایسه با سال ۲۰۱۸ کاهش یافته باشد .این کشور دیگر کشور دست نشانده نیست که در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود به دسترسی بازار جهانی نیاز داشت از قضا فرماندهان پنتاگون بی سر و صدا ایده حفظ ارتباط هند با افغانستان از طریق چابهار را ترویج کردند و حتی یک مجمع مشاوره سه جانبه بین جمهوری اسلامی ایران افغانستان و هند را ترویج دادند .
امروز برعکس گذشته معادله به طور بنیادین تغییر کرده است .ایالات متحده از افغانستان بیرون رانده شده و اکنون تنها از دور ناظر اوضاع اوضاع است .دهلی نه تنها روابطی با طالبان برقرار ساخته بلکه در سطحی کلانتر گرایش پیشین خود به ایالات متحده در قبال افغانستان را کنار گذاشته است .همزمان این کشور در شرایطی که روابط ایران و روسیه به سطح بیسابقه از اهمیت استراتژیک رسیده همکاریهای خود با این دو کشور را از سر گرفته است .در این چهارچوب میتوان به روشنی انتظار داشت که بندر چابهار به حلقه کلیدی در روند همگرایی اوراسیایی هند بدل گردد .
بی تردید بندر چابهار یکی از محورهای اصلی در دستور کار سفر آتی علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به دهلی خواهد بود .این وضعیت میتواند نشانههایی از شکلگیری ترتیبات سه جانبه میان روسیه هند و ایران باشد .
در پس توافق عظیم اخیر روسیه و چین برای خط لوله گاز معروف به قدرت سیبری ۲ ناظران منطقهای به پیامدهای راهبرد انرژی نگاه به شرق روسیه توجه دادند .آنان سناریویی را تصور نمودند که یک شبکه گسترده خطوط لوله گاز کشورهای منطقه را به یکدیگر متصل ساخته و از رهگذر آسیای مرکزی و جمهوری اسلامی ایران بازار عظیم هند را نیز در بر میگیرد .در واقع تحقق چنین شبکهای میتواند یک رویداد مهم در ژئواستراتژی باشد شبکهای که ابر قدرت انرژی جهان را با دو بازار بزرگ انرژی متصل میکند و وزنهای تعیین کننده برای شکلگیری قرن آسیایی خواهد بود و الگوریتم سیاست جهانی را بازنویسی میکند .
مقاله اخیر در این زمینه به تاریخ ۵ سپتامبر از سوی مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن دی سی منتشر شده که عنوان آن چنین است چگونه توافق خط لوله قدرت سیبری ۲ میتواند انرژی جهانی را باز شکل دهد .
پر واضح است که ایالات متحده روسیه را رقیبی برای صادرات انرژی خود به بازار آسیا میبیند .در گزارشی که از کنگره ایالات متحده به عنوان قدرت سیبری ۲ خط لوله دیگر روسیه چین آمده است با این حال اگر چین عرضه گاز طبیعی از طریق خط لوله را افزایش دهد میتواند قراردادهای بیشتر ال انرژی با شرکتهای نفتی ایالات متحده را محدود کند .هرچند چین تنها حدود ۴ درصد از کل صادرات ال ان جی ایالات متحده را به خود اختصاص میدهد اما پروژه قدرت سیبری ۲ بالقوه موقعیت چانه زنی چین را در مقابل با عرضه کنندگان ال انرژی از جمله ایالات متحده تقویت خواهد نمود .بدین ترتیب تداوم عرضه پایدار گاز طبیعی از طریق خط لوله روسیه انعقاد قراردادهای بلند مدت سودآور برای صادر کنندگان آمریکایی را دشوار خواهد ساخت .
اگر هند را جایگزین چین کنیم سناریوی نوظهور حضور روسیه در بازار رو به رشد انرژی آسیا برای استراتژیستهای کاخ سفید که به تثبیت جایگاه هند در آمریکا امیدوار بودند بسیار نگران کننده میشود .قسمت ریسکهای آمریکایی معتقدند پروژه قدرت سیبری ۲ شاخصی است که نشان میدهد روسیه در حال برنامهریزی برای اولویت دادن به بازار انرژی آسیا اقیانوسیهقسمت ریسکهای آمریکایی معتقدند پروژه قدرت سیبری ۲ شاخصی است که نشان میدهد روسیه در حال برنامهریزی برای اولویت دادن به بازار انرژی آسیا اقیانوسیه است و از اروپاییها که از دهه ۱۹۷۰ از نظر تاریخی تکیهگاه اصلی صادرات انرژی روسیه بودهاند روی برگردانده است .
پروژه قدرت سیبری ۲ آخرین پیروزی پوتین است .زیرا در مرحله نخست سالانه ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز را از شبه جزیره یامال روسیه به شمال چین از طریق شرق مغولستان منتقل خواهد کرد .این میادین گازی در ابتدا برای تامین خطوط خط لوله نورد استریم ۲ به اروپا در نظر گرفته شده بودند .اما در سال ۲۰۲۲ توسط دولت بایدن در یک عملیات مخفیانه با مشارکت عوامل اوکراینی تخریب شدند محور استراتژیک روسیه با آلمان مختل گردد و اتحادیه اروپا به مصرف کننده گاز طبیعی ماهی آمریکا تبدیل شود .
شایان ذکر است که برآورد میشود شرکتهای بزرگ نفتی طی دوره سه ساله جنگ اوکراین با فروش گاز به اروپا سود بادآوردی بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار به دست آوردهاند رقمی که تقریباً سه برابر قیمت فروش گاز مصرف کنندگان داخلی ایالات متحده است.
متاسفانه استراتژیستهای هندی رفتار غیر واقع بینانه و منفعلانهای دارند و غرق در بیتوجهی به واقعیتها و مسئولیتها هستند .با لغو معافیت تحریمها در سال ۲۰۱۸ برای پروژه چابهار هند دولت تراپ قصد دارد روابط هند و ایران را پیچیدهتر کند .و در نهایت چشم انداز مسیر زمین انتقال زمینه انتقال انرژی روسیه ایران به همسایگی گسترده هند را مختل سازد .بنابراین این اقدام بخش حیاتی از راهبرد ترامپ برای تحت فشار قرار دادن هند به منظور خرید بیشتر انرژی از آمریکاست .
ناگفته پیداست که تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه چابهار ظرفیت هند برای حضور موثر در آسیای مرکزی با همکاری روسیه و ایران را فلج خواهد کرد .این اقدام غیر دوستانه است که با ادعاهای گزاف ترامپ مبنی بر دوستی شخصی با نخست وزیر مولی و غیره مغایرت دارد و جالب اینجاست که این اقدام در زمانی صورت میگیرد که طبق گزارشها مذاکره یا تجاری آمریکا و هند به مراحل پایانی خود رسیده است .
آمریکاییها این اقدام را به سختی در عرض یک یا دو ماه پس از پیشنهاد هند در نشست کمیسیون مشترک اقتصادی روسیه و هند در مسکو برای به نتیجه رسیدن سریع مذاکرات جاری برای توافق تجارت آزاد بین هند و اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه انجام دادند .نکته قابل توجه این است که سفر جایشان کار به مسکو در پایان ماه اوت به عنوان یک لحظه مهم در استقلال استراتژیک هند و تعهد به حفظ روابط قوی با روسیه علی رغم فشارهای خارجی مورد توجه قرار گرفت .
با توجه پیمان دفاعی اخیر عربستان سعودی و پاکستان که مورد توجه فرماندهی مرکزی ایالات متحده قرار گرفته است تحریمها علیه مشارکت هند و ایران را تنها میتوان به عنوان گامی حساب شده در یک استراتژی مهار با هدف جلوگیری از دسترسی هند به سرزمینهای وسیع اوراسیا که میتواند عمق استراتژیک برای آن فراهم کند و در عوض منزوی کردن آن در شبه قاره آسیای جنوبی دانست .
ایالات متحده مصمم است که به افغانستان بازگردد و برای احیای حضور اطلاعاتی خود با سازمان ام آی سیکس همکاری نزدیکی دارد نقطه قابل توجه این است که ترامپ پس از مذاکراتش در لندن با استامر نخست وزیر بریتانیا به طور چشمگیری فاش کرد که ایالات متحده خواستار کنترل پایگاه نظامی دوران شوروی در بگرام است .
همین بس که بگوییم داستان واقعی تحریمها علیه پروژه چابهار هند پیامی است که از رویدادهای تاریخی دو هفته پیش در تیانجین و پکن بیرون میآید .رویدادهایی که به نوبه خود تجدید نظر یا تنظیم مجدد سیاستی را که به طور جدی با میزبانی ترامپ از ضیافت شام برای ژنرال آسمانی فرمانده ارتش پاکستان در ماه ژوئن در کاخ سفید آغاز شده بود تسریع کرد.ضمناً ترامپ هفته آینده دوباره در حاشیه مجمع عمومی ملل با جنرال مدیر دیدار خواهد کرد .
ترامپ به این نتیجه رسیده است که پاکستان فقط میتواند در غرب آسیا و خاورمیانه بزرگ از جمله افغانستان برای ایالات متحده چیزهای بسیار مهمی ارائه دهد .یونس در مرکز آسیای جنوبی شورای آتلانتیک در تحلیل درخشان به عنوان ایالات متحده در حال بازنگری مناسبات هند و پاکستان است در مجله دیپلمات مینویسد به همین ترتیب تعامل با پاکستان از دریچه دیگری دیده میشود جایی که همسویی منافع واضحتر از دهههای گذشته است .