توهم فرصت در شرم‌الشیخ

اصرار برخی مقامات دولتی و رسانه‌های غربگرای حامی آن‌ها برای حضور پزشکیان در اجلاسی که به ریاست ترامپ در شرم‌الشیخ مصر برگزار می‌شود، با کلیدواژه «فرصت» تبلیغ شد؛ اما این «توهم فرصت» چیزی جز تکرار سراب مذاکره با غرب نیست. توهمی که ۲۲ سال است از سال ۸۲ تا امروز، مذاکره با آمریکا و اروپا را فرصت دیده، اختیار کامل داشته و حتی از خطوط قرمز رهبری نیز عبور کرده، اما جز خسارت، فریب خوردن و معطل نگه داشتن کشور، هیچ دستاورد واقعی برای ایران نداشته است. اکنون و با این که مکانیزم ماشه فعال شده و ویتکاف درخواست مذاکره مستقیم را نیز رد کرده است، هنوز هم این جهالت و تاختن در مسیری که بارها به بن‌بست محض ختم شده، ادامه دارد.
مشخص نیست توجیه حضور در اجلاسی که ریاست آن به عهده همان کسی است که کم‌تر از 4ماه پیش در هماهنگی کامل با رژیم صهیونیستی و قاتل کودکان غزه به خاک کشور تجاوز نظامی کرد و صراحتا خواستار تسلیم بی‌قید و شرط ایران شد و رهبری را تهدید کرد، چیست؟ تجاوزی که در اثنای مذاکرات رخ داد و طرف مقابل رسما موضوع مذاکره را بمباران کرد.
تجربه تاریخی ثابت کرده که هر بار این جریان غربگرا قدرت را در دست داشته، داشته‌هایمان بدون هیچ آورده‌ای در میز مذاکره آب رفته‌اند و در پی پالس‌های ضعف آنان غربی‌ها جری‌تر و زیاده‌خواه‌تر شده‌اند. این روزها مقامات آمریکایی رسماً اعلام می‌کنند که ایران نباید حتی موشک داشته باشد و ترامپ نیز قبل از سفر به شرم‌الشیخ سه شرط برای مذاکره در کنست رژیم صهیونیستی تعیین می‌کند: توقف تهدید همسایگان، کنار گذاشتن حمایت از محور مقاومت و به رسمیت شناختن حق موجودیت اسرائیل! این یعنی تمام بازوهای بازدارندگی و امنیت‌آفرین ایران که اهمیت‌شان با وقوع جنگ 12روزه برای همگان محرز شد، هدف قرار گرفته‌اند؛ واقعیتی که اما هنوز نتوانسته جریان تحریف و غربگرایی را از خواب خوش مذاکره بیدار کند.
طی دو دهه گذشته، همین جریان با سراب مذاکره، اقتصاد کشور را معطل نگه داشته و ناترازی‌ها و بحران‌های امروز، مستقیم نتیجه همان سیاست‌های منفعلانه است. اما به جای کنار رفتن از صحنه سیاست و عذرخواهی ازمردم هم‌چنان به بهای ذبح توان دفاعی کشور به جسد تئوری‌های شکست‌خورده خود تنفس مصنوعی می‌دهد و میان مردم و موشک دوگانه می‌سازد و با تحریف واقعیات و وعده‌های خیالی باز هم بدون هیچ تضمینی، همان مسیر شکست‌خورده را ادامه می‌دهند. تجربه روشن است: غرب هرگز شریک قابل اعتماد برای ما نبوده و نیست و امید بستن به این به اصطلاح «فرصت» فقط اتلاف منابع و زمان است.
در مقابل، جهان در حال تغییر است و فرصت‌ها چون ابر درگذرند. آمریکا هژمونی خود را از دست می‌دهد. در چنین بزنگاهی، متحدین شرقی و مناسباتی چون بریکس و شانگهای برای ایران سرشار از فرصت‌های واقعی است؛ فرصت‌هایی که می‌تواند اقتصاد و امنیت ملی کشور را به شکل ملموس تقویت کند. اما این نیازمند تمرکز وزارت خارجه و دولت بر ده‌ها وظیفه دیگر خود و پیگیری سیاست‌های مستقل و راهبردی است، نه صرفاً دنبال کردن سراب غرب و برنامه‌ریزی برای شرکت در اجلاسی که تنها نمایش قدرت دشمن و فشار بر ایران است.

مقالات مرتبط

فولاد ایران روی لبه فرصت و تهدید

حمایت هوشمند یا رکود تکراری؟ زنجیره فولاد ایران طی سال‌های ۱۴۰۲ و…

یوآن چین در مسیر جایگزینی دلار جهانی

تحولی در نظم پولی بین‌الملل در هفته‌های اخیر، آمارهای رسمی نشان داد…

22 مهر 1404

سکولارها چه بر سر شهر آوردند؟

مدیریت شهر به جهت ارتباط مستقیم با زندگی مردم می‌تواند تأثیرات مهمی…

دیدگاهتان را بنویسید