یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴ روز متفاوتی بود. ساعت سه و سی دقیقه بامداد اطلاعیه شورای امنیت سازمان ملل درباره بازگشت قطعنامهها علیه ایران صادر شد. الجزیره در خبر فوری خودش آن را پوشش داد. ذهنم درگیر این موضوع بود و سفر شیراز که در پیش داشتیم. قرار بود بعد از شیراز به شهر استهبان برویم. شهر انجیر ایران و یا بزرگترین انجیرستان دیم جهان.
برنامه دکتر جلیلی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز پرحاشیه بود. آنجا بود که دکتر جلیلی اعلام آمادگی برای مناظره با روحانی را اعلام کرد. در شبکههای اجتماعی و گروههای پیامرسان طوفانی به پا شد. تقریبا کسی انتظار نداشت دکتر جلیلی به این صراحت و شدت پاسخ بدهد. در روزهای آینده درباره دلایلش مینویسم. به هر حال بعد از برنامه دانشگاه به سمت استهبان به راه افتادیم.
حدود دو ساعت و اندی فاصله بود. از چند کیلومتری مانده به شهر درختهای کاشته شده انجیر در اطراف جاده چشمنوازی میکرد. تا چشم کار میکرد درختهای انجیر دیده میشد. حتی روی کوهها که در دو طرف جاده با فاصله دیده میشدند، درختهای انجیر مثل فرشی گسترده شده بود. عکسهای هوایی اینجا را قبلا دیده بودم که هر درخت انجیر نقطهای سبز دیده میشد و در تمام منطقه این نقاط سبز تقریبا منظم، حضور داشتند. همین تصویر حکایت از عزم و انگیزه مردم این منطقه داشت.
به استهبان رسیدیم و بعد از توقفی کوتاه در دفتر امام جمعه جوان و پرانگیزه شهر به مسجد جامع استهبان رفتیم. قرار بود برنامهای متفاوت اما مهم در مسجد برگزار شود. ما با ادبیات خودمان میگفتیم جلسه کارگروه تخصصی انجیر دولت سایه؛ یعنی قرار بود درباره مسایل و راهکارهای افزایش تولید و تجارت انجیر استهبان صحبت شود. اساسا حضور دکتر جلیلی در استهبان برای همین بود. برگزاری چنین جلسهای که مسایل تاحدی تخصصی در آن مطرح میشود در حضور عموم مردم استهبان و در مسجد جامع شهر، ابتکار نویی بود. همین نو بودن سبب شده بود برخی با این ایده مخالفت کنند. استدلال این بود که مردم حوصله این بحثها را ندارند. اما انجیر مساله همه مردم استهبان است. مسالهای ریشهدار در تاریخ و فرهنگ استهبان و گفتگو درباره این مساله هرچند تخصصی برای همه مردم استهبان جذابیت داشت.
ابتدا امام جمعه خیر مقدمی گفت و درباره اهمیت مساله انجیر برای شهر و مردم صحبت کرد. فهمیدم انجیر برای مردم استهبان فقط اقتصاد نیست، هویت و فرهنگ و تاریخ آنهاست. بعدش چند نفر از تاجران و باغداران و فعالان این حوزه صحبت کردند. بیشتر از مشکلاتشان گفتند و تقاضای یاری برای حل آنها داشتند. پیشنهادهایی هم داشتند که گفتند. قرار بود چند نفر دیگر هم صحبت کنند اما گویا از وفاق حاکم بر کشور کمی نگرانی داشتند و نمیخواستند هزینهای برایشان ایجاد شود.
دکتر جلیلی بعد از صحبت آنها، سخنانش را شروع کرد. مانند همیشه به ظرفیتهای فراوان ایران و یک جهان فرصت اشاره کرد و انجیر استهبان را مصداق آن دانست. ظرفیتی که از سوی مردم استهبان به خوبی درک شده و مورد استفاده قرار گرفته است. با استفاده بهینه از آب و خاک که نوعی شکرگذاری نعمتهای خداوند است. دکتر جلیلی بعد از تبیین مولفههای اصلی از آقای عزیزی دبیر کارگروههای دولت سایه خواست تا نتایج بررسیها و راهکارهای موجود برای حل مشکلات بیان شده که مانع افزایش تولید و تجارت انجیر را برای مردم تشریح کند.
ارایه راهکار برای مشکلاتی که در ذهن مردم پیچیده و یا بدون راه حل باشد، فضای فکری مردم را تحت تاثیر قرار میدهد. مردم عمیقا درک میکنند که بنبستی در کار نیست. جوانی در میانه صحبت مشکلات از سوی فعالان شهر به دکتر جلیلی گفته بود «واقعا این مشکلات راه حل دارد؟» احتمالا او نیز در فضای شبکههای اجتماعی مطالبی که ناامیدی را به بهانههای مختلف رواج میدهند، زیاد دیده بود و ذهنش از وجود راه حل ناامید شده بود. وقتی جو عمومی کشور نمیشود و نمیتوانیم باشد، یک جوان در استهبان هم ذهنش مسموم میشود. صحبتهای آقای عزیزی همان راهحلهایی بود که گمشده ذهن آن جوان و شاید خیلی از مردم استهبان بود. همه حاضران در مسجد جامع استهبان دیدند که مشکلاتشان بدون راه حل نیست. بنبست نیست. این از ثمرات برگزاری جلسات دولت سایه در میان مردم است. مردم باید ببینند مشکلات؛ کوچک یا بزرگ راه حل دارد. بنبستی در کار پیشرفت کشور وجود ندارد. چند وقت پیش هم تجربهای شبیه به این در موضوع چالش آب داشتیم.
متفاوت بودن روز یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴ تضاد جالبی بود که در ذهن من نقش بست. روزی که غربگرایان ایران عزادار مرگ برجام بودند و در ذهنشان همه چیز به بنبست رسیده بود، در شهر استهبان مردم از نزدیک مشکلات و راهکارهای حل آن را شنیدند و در ذهنشان مسیرهای پیشرفت ترسیم شد. طبیعی است، وقتی روی توهم گلابی برجام سرمایهگذاری کنی، اسیر بنبستهای موهومی خواهی شد، اما اگر روی حقیقت انجیر استهبان بایستی، در مسیر پیشرفت قرار خواهی گرفت.