روز یکشنبه ۱۶ آذرماه، دکتر سعید جلیلی، نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت، به مناسبت روز دانشجو به دانشگاه تهران رفت و در نشستی صریح و شفاف به سوالات دانشجویان پاسخ داد.
جلیلی در ابتدا به نقش دانشجویان در تحولات کشور اشاره کرد و گفت: اینکه گفته میشود «دانشجو باید سیاسی باشد»، یک تعارف نیست. من بارها تأکید کردهام که کشور را با تعارف نمیتوان اداره کرد؛ سیاسیبودن دانشجو امری تشریفاتی یا شعاری نیست، بلکه ضرورتی واقعی است. دلیل ماندگاری فریاد آن سه دانشجوی شهید در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ نیز همین است: آنها سهم و جایگاه حقیقی خود را درک کرده بودند.
وی افزود: هنگامی که دانشجو رفتار سیاسی خود را بر پایه فهمی عمیق از شرایط کشور، منطقه و جهان بنا کند، و در زمان مناسب فریاد خود را سر دهد، آن فریاد ماندگار میشود؛ همانگونه که فریاد ۱۶ آذر در همین محوطه دانشگاه تهران ماندگار شد. امروز صبح نیز توفیق دیدار با جمعی از دانشجویان در کنار مزار آن سه شهید را داشتیم.
او با تبیین تقابل تاریخی غربگرایان با منافع ملت تاکید کرد: در دوره مشروطه، هنگامی که ملتی برای عدالت و آزادی قیام کرد، دیدیم افرادی همان زمان شعار میدادند که لازمه آزادی و عدالت این است که «از فرق سر تا نوک پا غربی شویم». نتیجه چه شد؟ همانها تبدیل شدند به جادهصافکنان استبداد رضاخانی؛ به کودتای سوم اسفند و پیامدهای آن. سپس بیست سال استبداد و خفقان رضاخانی بر کشور حاکم شد.
جلیلی از نقش تقیزادهها گفت: همان ملت، بعدتر در سال ۱۳۳۲ برای ملیشدن نفت قیام کرد. اما دشمن آمد و این حرکت را با کودتا سرکوب کرد. چند ماه پس از آن، دانشجوی ایرانی فریاد آزادیخواهی سر داد. روز بعد، همان فردی که در دوره مشروطه میگفت باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم، یعنی تقیزاده، در برابر نیکسون چه گفت؟ او چنان سخن گفت که گویی میخواست حقارت خود را به یک ملت نسبت دهد. شعری خواند که «اگر خانه محقر است و تاریک، در دیده روشنت نشاند…»؛ این شعر را همان تقیزادهای خواند که در دوره مشروطه آن سخنان را میگفت. این در ۱۷ آذر، پس از شهادت سه دانشجو بود؛ سه دانشجویی که نماد فریاد آزادیخواهی ملت شدند.
وی با اشاره به ریشههای عمیق ملت در وقایع تاریخی تصریح کرد: در این ۷۲ سال، ریشههای عمیق فرهنگی این ملت، که آن سه دانشجو نمادش بودند، استمرار یافت و در ۱۵ خرداد ۴۲، در ۲۲ بهمن ۵۷ و تا امروز ادامه پیدا کرد؛ و نشان داد که این حرفها فقط سخن دانشجو نبوده، بلکه پژواک فرهنگ عمیق و باورهای ریشهدار یک ملت بوده است. باوری که توانسته رشد کند، پیش برود و موفقیت بیافریند.
نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت گفت: امروز همان دشمن، همان کینه را چگونه پیاده میکند؟ نه با هدف قراردادن سه دانشجو در صحن دانشگاه تهران؛ بلکه با موشک و جنگندهای که از هزاران کیلومتر آنطرفتر بلند میشود. هدف چیست؟ طبقه سیزدهم خانه یک استاد دانشگاه. چرا؟ چون میفهمد چه قدرتی تولید شده است. میفهمد ملتی که در ۱۶ آذر ۳۲ جوانش چنین نقشی ایفا کرد، امروز این نقش در شکلهای مختلف تجلی پیدا کرده است.
جلیلی با اشاره به شجاعت مردم ایران تصریح کرد: خودِ دشمن میگوید: “ما در ایرانِ سال ۳۲ نفت میخواستیم ملی نشود، کودتا کردیم و تمام شد؛ در خیلی جاهای دیگر هم این کار را کردیم.” اما چرا پس از انقلاب اسلامی، ۴۷ سال است هر کاری میکند، موفق نمیشود؟ پاسخ این است: باورهای عمیق یک ملت که نمیترسد.
وی افزود: اتحاد مقدس باید با آنانی باشد که برای این ملت ایستادهاند، نه با کسانی که همراه فرعونِ شکستخورده هستند. آنها همان کسانیاند که زبان حقارتشان آشکار است. امروز به منتخب ملت میگویند باید مسیر مذاکره را بروید؛ این همان حرفهای گذشته است که در برجام نتیجهاش را نیز دیدهایم.
جلیلی با اشاره به تجربه برجام تاکید کرد: اگر رهبری میفرمایند این تجربه نباید تکرار شود و مذاکرهای که برای ما فایده نداشته، دوباره دنبال نشود، این سخن برآمده از تجربه تاریخی است. اما برخی همان حرفها را تکرار میکنند؛ زبان حقارت خود را دوباره بیان میکنند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر حفظ هوشیاری در مقطع کنونی گفت: همانطور که در مشروطه کسانی که شعار آزادی را با نگاه سر تا پا غربی شدن میدادند و بعدها خروجی نگاهشان رضاخان از آب درآمد؛ همانطور که همان افراد در برابر نیکسون خانه را تاریک و محقر خواندند؛ همانطور که در ۱۶ آذر آن رفتار را دیدیم؛ امروز نیز باید هوشیار بود. اگر شما میبینید کسانی امروز حرکت و حرفهایی میزنند، بدانید که اینها حلقههای جداگانه نیستند. اینها یک زنجیرند.
جلیلی با طرح پرسش چرا ما نزدیک قله هستیم؟ اینگونه به این سوال پاسخ داد: چون دشمن آنچه را میتوانسته در برابر شما قرار داده است: جنگ ۸ ساله، ترور ۱۷ هزار نفر، تحریم، فشار حداکثری. خودِ او میگوید: «من همهٔ این کارها را انجام دادم و امروز چه شد؟» مثال میزند که: «میخواستم شما هستهای نشوید؛ اما شدید.» چرا؟ عباسیها و شهریاریها ایستادند. او حجم عظیمی از تبلیغات را با میلیاردها هزینه بهکار گرفت تا اثر بگذارد، اما اشتباه از آب درآمد. چه کسی این را میگوید؟ خودِ او.
او با اشاره به انتشار سند امنیت ملی آمریکا تصریح کرد: دولت در همین سند امنیت ملی آمریکا که پریروز منتشر شد صریح مینویسد که اینها یک ایدئولوژی استوار نیست؛ مبنای آن فقط یک چیز است: America First؛ یعنی «ما دنبال منافع خودمان هستیم».
وی تاکید کرد: دراین سند آمده است: اگر روند کنونی جهان ادامه یابد، ۲۰ سال دیگر اروپا کمتر قابل تشخیص خواهد بود؛ حتی ممکن است موضوعیت نداشته باشد و معلوم نیست بتواند شریک قابل اعتماد آمریکا باشد یا اساساً محلی از اعراب داشته باشد.
او با اشاره به خطای محاسباتی دشمنان به فرصتهای امروز جهان اشاره کرد و افزود: به یاد بیاورید زمانی که فوکویاما با پایان جنگ سرد اعلام کرد: «به پایان تاریخ رسیدهایم؛ لیبرالدموکراسی حاکم جهان است.» اما رئیسجمهور فعلی فنلاند که تحصیلکردهٔ آمریکا در رشتهٔ روابط بینالملل است اکنون میگوید: «جهان نهتنها به پایان تاریخ نرسید، بلکه نظم لیبرال اکنون در مقاله ای مینویسد در حال مرگ است.» او میگوید در پنج تا ده سال آینده نظم جدیدی شکل میگیرد و ایران را از مولفه های مهم یک ضلع این نظم میداند.
عضو شورای راهبردی روابط خارجه از بزنگاه تاریخی امروز جهان گفت: بعد میبینید در این بزنگاه تاریخی برخی در داخل میگویند کورتکس مغز ایرانیان ضعیف است و کورتکس اروپاییها ضخیم است پس ما نمیتوانیم در برابر آنها موفق شویم! این سخنان را در جلسه طنز نمیگویند؛ بلکه در مراسم رونمایی از کتابِ توسعه بهعنوان یک نظریه بیان میکنند. همینها در جای دیگر میگویند مستضعفین نباید مسئولیت وزارت خارجه یا وزارت اقتصاد را بر عهده بگیرند.
جلیلی به مهملات برخی شبهروشنفکران داخلی اشاره کرد و گفت: با پررویی و وقاحت، حرکت عظیم مستضعفان را تحقیر میکنند، در حالی که به تعبیر حضرت امام، حرکت انقلاب «حرکت بزرگ مستضعفان» و نشانهای از آغاز یک تمدن و اندیشه جدید است.
نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت از نقش دانشجو در این بزنگاه گفت: در این شرایط است که میگوییم «دانشجو مؤذن جامعه است»، یعنی باید تشخیص دهد، وارد صحنه شود و مسائل را به میان جامعه بیاورد. تصور نکنید اینها دعواهای لفظی است؛ نه! اگر عدهای اینگونه شمشیر به روی مردم و مستضعفان میکشند، به این دلیل است که اساساً درکی از واقعیت ندارند. همانها هستند که میگویند چون مستضعفان فقیر بودهاند، نمیتوانند کشور را توسعه دهند.
او با تبیین تعارض منافع محافل با ملت افزود: همین محافل هستند که نمیگذارند موضوعات اصلی در جامعه مطرح شود و نمیگذارند «رشد و پیشرفت کشور» مسئله اصلی شود. دهههاست شعار توسعه میدهند، اما اکنون میگویند رشد 8 درصد ممکن نیست چون میدانند رشد هشت درصد و پیشرفت واقعی کشور بدون عدالت و بدون سامانیافتگی عرصههای مختلف ممکن نیست. آبادانی از مسیر «داد» میگذرد؛ یعنی منافع برخی باید محدود شود. اما اینها چه میخواهند؟ هرچقدر «ول بودن» بیشتر باشد، بهتر است. اما نامش را «بازار آزاد» میگذارند؛ در حالیکه این، «ول بازار» است، نه بازار آزاد.
وی با بیان تاثیرات تصمیمات بر تحولات کشور تاکید کرد: گاهی یک تصمیم غلط میتواند آثار جدی داشته باشد. سال ۱۳۸۴ وقتی برخی مسئولیتها را تحویل دادند، بسیاری فعالیتهای هستهای کشور تعطیل یا در حالت تعلیق بود. اما در سال ۱۳۹۲، زمانی که تحویل گرفتند، ۱۹ هزار سانتریفیوژ فعال بود، ده هزار کیلو مواد با غلظت سه درصد بود، حدود ۵۰۰ کیلو مواد ۲۰ درصد بود.
او در ادامه گفت: در حوزه مفاسد اقتصادی نیز، یکی از پروندههای مهم، فساد ۳ هزار میلیاردی بود که پس از پیگیریهای متعدد، تمامی مبلغ بازگردانده شد و فرد مسئول نیز مجازات شد. این حاصل چندین جلسه پیدرپی و پیگیری مستمر بود و نه اکتفا به یک جلسه.
سعید جلیلی در پاسخ دانشجویی گفت: فرمودید «زن، زندگی، آزادی». به عنوان مثال، اشاره کردید به خانمی در ایران که مرحوم شد. در آن زمان، آقای بایدن و آقای مکرون برای یک خانم اشک تمساح ریختند اما من میپرسم: چرا وقتی در جنگ غزه دهها هزار زن کشته میشوند اعتراضی نمیکنند؟ از نظر شما اینها آزادی ندارند؟
وی در تبیین عدالت آموزشی بیان کرد: دانشجو باید آرمان داشته باشد، هدف داشته باشد و به حداقلها قانع نباشد. انقلاب اسلامی به سمت قلهها حرکت کرد، نه به سمت حداقلها. در مسیر عدالت آموزشی، نمونههای برجستهای داریم؛ شهدای هستهای از قشر اشرافزاده نبودند. شهید شهریاری و شهید عباسی نمونههایی هستند که الگوی عدالت آموزشی را نشان میدهند.
نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت با اشاره به توطئههای دشمن تاکید کرد: توجه کنید چه کسانی زنها را در همین کشور به خاک و خون کشیدند و امروز شعار «زن، زندگی، آزادی» میدهند. اگر نتوانیم تصویر صحیحی از واقعیت داشته باشیم، گرفتار مغالطه میشویم. این شعارها را کسانی مطرح میکنند که در برابر ملت ایران ایستاده و بدترین فشارها را اعمال میکنند.
وی در پایان گفت: مثال بارز آن، شهادت علی وردی است. چه کسی او را به شهادت رساند؟ چرا دغدغه آرمان علی وردی وجود ندارد؟ روحالله عجمیان نمونه دیگری است. اگر کسی با شعار «زن، زندگی، آزادی» میآید و آرمان علیوردی و عجمیان را به شهادت میرساند، این همان رویکردی است که باید مورد نقد قرار گیرد.

