۱- بعد از ناکامی و شکست حمله نظامی مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی که به اعتراف صریح ترامپ و نتانیاهو با هدف براندازی نظام «Regime change» صورت گرفته بود، به ناگاه شاهد صدور بیانیهای از سوی برخی از مدعیان اصلاحات بودیم که با وقاحت بر ضرورت «تغییر پارادایم» در جمهوری اسلامی ایران تاکید داشتند. توضیح آنکه «پارادایم» در یک نظام حکومتی به معنا و مفهوم اصول و مبانی و الگوی حکومتی است و تغییر پارادایم
(Paradigm Shift) که مدعیان اصلاحات خواستار آن شده بودند، ترجمه فارسی همان تغییر نظام «Regime change» بود که ترامپ و نتانیاهو درپی آن بودند. البته بیانیه آمریکا و اسرائيلپسند مدعیان اصلاحات با اعتراض برخی دیگر از اصلاحطلبان نیز روبهرو شد.
۲- صدور این بیانیه و تاکید بر تغییر پارادایم در نظام اسلامی ایران مخصوصاً بعد از پیروزی جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲ روزه، آنهم در مقابل مجموعه آمریکا، رژیم صهیونیستی، ناتو و برخی از کشورهای وابسته عربی، مفهوم خاصی داشت و از وابستگی آشکار و یا غیرمستقیم و ناخودآگاه صادرکنندگان بیانیه به دشمن حکایت میکرد. چرا که نظام در جنگ ۱۲ روزه، از یک آزمون سخت با پیروزی بیرون آمده و شایستگی خود را برای چندمین بار به اثبات رسانده بود. مدعیان اصلاحات پس از این پیروزی خواستار تغییر شده بودند(!) یعنی دقیقاً خواسته آمریکا و اسرائيل را دنبال میکردند. آیا غیر از این است؟!
۳- خطا، اگر یک بار و دو بار و سه بار باشد میتوان آن را ناشی از نادانی، بیدقتی و اشتباه محاسباتی تلقی کرد ولی خطا وقتی پیدرپی تکرار میشود، دیگر «خطا» نیست، «خط» است! و از این روی تکرار ماجرای یاد شده از سوی برخی مدعیان اصلاحات (و البته نه همه آنها)، حاکی از خط مشکوک و سؤالبرانگیزی است که این جماعت پیگیر آن بوده و دنبال میکنند! تازهترین نمونه این حرکت مرموز و دشمنپسند، اظهارات اخیر آقای حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی است که در شماره دیروز روزنامه سازندگی، با تیتر بزرگ و عنوان «ضرورت مصالحه بزرگ»! چاپ شده است. بخوانید!
۴- دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی مینویسد: «در نظامهای موفق دنیا، هر کس که قدرت اصلی را در دست دارد همان شخص مسئول نیز هست؛ رئیس کابینه، نخستوزیر ژاپن، صدراعظم آلمان، رئیسجمهور فرانسه، رئیسجمهور آمریکا، نخستوزیر هند یا پاکستان فرقی نمیکند. اما در ایران قدرت اصلی طبق قانون اساسی به ولایت فقیه واگذار شده است. این قدرت در مواردی به کار کشور آمده مثلا در دوران جنگ یا در بحرانهای نظامی اخیر، وجود یک قدرت مرکزی مفید بوده است. اما این قدرت در سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ و مسائل اجتماعی فعال نیست. در این حوزهها، قدرت در اختیار رهبری است اما مسئولیت اداره کشور بر دوش دولت قرار دارد، در حالی که دولت همه قدرت را در اختیار ندارد»!
۵- این واقعیت تلخ که مدعیان اصلاحات چند دوره ۸ ساله،
زمام امور اجرائي کشور را در اختیار داشتهاند و نتیجه و حاصل آن خسارتهای فراوان و فاجعهبار بوده است، بیرون از موضوع یادداشت پیشروی است و پیش از این بارها
به گونهای مستند به آن پرداختهایم. ماجرای حضور آنها در دولت آقای پزشکیان و مشکلاتی که پدید آورده و این روزها به جای شرمندگی و پوزش از مردم، ادعای طلبکاری میکنند نیز، در گزارش و تیتر اصلی کیهان امروز «نوبت به پاسخگویی که رسید، مدعیان اصلاحات منتقد دولت شدند» آمده است. آنچه در این نوشته مورد نظر است، همسوئی آقای مرعشی و برخی دیگر از مدعیان اصلاحات با دشمنان تابلودار نظام است که به دلیل تکرار نمیتواند بیارتباط با خواسته اعلامشده
(و یا خدای نخواسته دیکتهشده) دشمنان بیرونی باشد!
۶- دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در حالی از کمبود اختیارات دولت سخن میگوید که تاکنون نه ایشان و نه سایر مدعیان اصلاحات به این دو پرسش منطقی کمترین پاسخی ندادهاند که اولاً؛ با انبوه اختیاراتی که داشتهاند کدام اقدام مثبت و قابل توجهی را انجام دادهاند؟! و ثانیاً؛ قرار بود چه اقدامی را برای مردم و نظام انجام بدهند که برای انجام آن از اختیار لازم برخوردار نبودهاند؟! بله، با اختیاراتی که به شما داده شده بود، میخواستید تحریمها را لغو کنید ولی آن را بیش از دو برابر کردید! و یا با این برداشت که امروزه دوران گفتمان است و دوران موشک گذشته است(!) میخواستید صنایع موشکی را متوقف کنید که اختیار آن را نداشتید و اگر اختیار داشتید، امروزه آمریکا و اسرائیل همه ایران را شخم زده و میلیونها نفر را قتلعام کرده بودند! جناب مرعشی یادتان هست که در اوج مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، در حالی که رهبر معظم انقلاب از بیاعتمادی خود به آن خبر داده بودند و آمریکا بعدها اعلام کرد که مذاکره تله جنگ بوده است! جنابعالی از آمادگی آمریکا برای سرمایهگذاری
دو هزار و پانصد میلیارد دلاری در ایران خبر میدادید؟! و از این طریق (البته شاید ناخودآگاه) جاده مذاکره را صاف میکردید؟! آن هم در حالی که همه خبرها از زورگویی آمریکا حکایت میکرد! آن ادعای شما از کجا آمده بود؟! و اگر اختیار داشتید مملکت را دودستی تحویل دشمن نداده بودید؟! و بالاخره به قول آقای سعید لیلاز «اختیاراتی را که به دولت روحانی (و طبعاً به هر دولتی) دادهاند، اگر به چوب خشک هم داده بودند، کارهایی کرده بود»… بگذریم!
۷- و اما، پیرامون سخن سخیف دبیرکل حزب کارگزاران درباره اختیارات رهبر معظم انقلاب تنها به همین نکته بسنده میکنیم که اختیارات حضرت ایشان بود که اجازه ندادند برخی از فتنهانگیزان و همکاران آشکار آمریکا و اسرائيل با حکم قطعی و قانونی که در همه دنیا نیز پذیرفته شده است
به دار مجازات آویخته شوند! و…
کوتاه سخن آنکه جناب آقای مرعشی، این نکته از حضرت امام رضوانالله تعالیعلیه نیز گفتنی و برای جنابعالی و همفکرانتان شنیدنی و عبرت گرفتنی است. امام راحل ما(ره) وقتی میخواستند لاف زدنهای آمریکا را پاسخ بدهند به این بیت از خواجه حافظ استناد کردند که میگوید «ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگه توست … عرض خود میبری و زحمت ما میداری»… اما حضرت امام بیت یاد شده را اینگونه خواندند «ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست … عرض خود میبری و کذا و کذا…» یعنی آقای آمریکا تو فقط عِرض و آبروی خود را میبری وگرنه در حد و اندازهای نیستی که زحمت ما بداری!
حسین شریعتمداری
منبع : کیهان

