نقدی بر مستند «کدهای سیاه» :

در جهان معاصر، حافظه جمعی دیگر صرفا در ذهن‌ها نیست. مستند آرشیوی، هنری است که از دل این حافظه تصویری، حقیقت تاریخی را دوباره زنده می‌کند. در این نوع سینما، دوربین دیگر ثبت‌کننده‌ لحظه‌های حال نیست، بلکه کاوشگری است که در میان انبوه داده‌ها، فیلم‌ها و گزارش‌ها به دنبال معنای پنهان گذشته می‌گردد.
در مستند آرشیوی، تماشاگر نه صرفاً شنونده تحلیل فیلم‌ساز، بلکه شاهدی است بر مدارک واقعی. او می‌تواند اسناد را ببیند، بخواند و خود درباره حقیقت قضاوت کند. این ویژگی، مستند آرشیوی را به یکی از دموکراتیک‌ترین گونه‌های مستندسازی تبدیل می‌کند. آرشیو همیشه خنثی نیست؛ بلکه محل جدال روایت‌هاست. فیلم‌ساز آرشیوی می‌تواند با کنار هم گذاشتن تصاویر و اسنادی که زمانی در اختیار قدرت‌ها بوده، معانی تازه‌ای تولید کند و روایت‌های پنهان‌شده را آشکار سازد.
جهان مدرن، با سیل بی‌پایان اخبار و تصاویر، به سرعت حافظه تاریخی را فرسوده می‌کند. مستند آرشیوی با بازیابی اسناد و تصاویر فراموش‌شده، به نوعی عمل بازسازی حافظه‌ ملی دست می‌زند؛ همان چیزی که در آثاری مانند کدهای سیاه، درباره تسخیر لانه جاسوسی، به‌وضوح دیده می‌شود.
مستند «کدهای سیاه» به کارگردانی مجید رستگار و تهیه‌کنندگی مسعود ملکی مشهور و امید نعیمی‌خرد در سال ۱۴۰۲ ساخته شده است. این اثر، با مدت‌زمانی حدود ۶۷ دقیقه، از جمله تولیدات شاخص درباره تسخیر لانه جاسوسی است.
رستگار در این فیلم با بهره‌گیری از تصاویر آرشیوی، اسناد واقعی و روایت‌های رسانه‌ای غرب، به بازخوانی یکی از مهم‌ترین وقایع پس از انقلاب اسلامی، یعنی تسخیر سفارت آمریکا در۱۳ آبان ۱۳۵۸ می‌پردازد. عنوان «کدهای سیاه» اشاره‌ای نمادین به همان شبکه‌ی پیچیده‌ی رمزها، اسناد و روایت‌هایی دارد که طی دهه‌ها در پسِ چهره‌ دیپلماسی آمریکا پنهان مانده بودند.
این مستند ضمن بررسی ابعاد سیاسی و رسانه‌ای ماجرا، تلاش می‌کند نشان دهد چگونه قدرت‌های جهانی از طریق مهندسی روایت و کنترل رسانه، درک افکار عمومی از واقعیت را شکل می‌دهند. از همین رو، «کدهای سیاه» را می‌توان اثری دانست که میان تاریخ و رسانه، و میان سند و تفسیر، پلی تازه می‌زند.
از جمله آثار شاخص مجید رستگار می‌توان به مستند عابدان کهنز، لاتارینو و مردی با کیف قرمز اشاره کرد. رستگار عمدتاً در حیطه مستند و تولید محتوای اجتماعی ـ فرهنگی فعال است و در قالب مستندها و فیلم‌های کوتاه، به بازنمایی موضوعات تاریخی، سیاسی، اجتماعی می‌پردازد.
از نقاط قوت این مستند استفاده ارشیوهای بین‌المللی است. آرشیوهایی که کمتر در دسترس مخاطب ایرانی بوده است و همین موضوع مخاطب را با اثر همراه می‌کند. از طرفی «کدهای سیاه» از زاویه جدیدی به موضوع تسخیر لانه جاسوسی پرداخته است. برخلاف عمده آثار ساخته شده که از زاویه ایران و رسانه‌ها و افراد داخلی به این موضوع پرداخته است، در کدهای سیاه با روایت رسانه‌های غربی از تسخیر لانه جاسوسی طرف هستیم.
در هر واقعه‌ی تاریخی، به ‌ویژه آن‌هایی که بار سیاسی و بین‌المللی دارند مانند تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸)، همزمان دو میدان شکل می‌گیرد: اول میدانِ رخداد واقعی یعنی آنچه در جهان عینی اتفاق می‌افتد و
و دوم میدانِ روایت یعنی آنچه در رسانه‌ها و ذهن مردم بازنمایی می‌شود. کنترل روایت یعنی کنترل معنا. به تعبیر نظریه‌پردازان رسانه، کسی که روایت را در اختیار دارد، واقعیت را شکل می‌دهد. قدرت‌ها معمولاً سعی می‌کنند دومی را در اختیار بگیرند.
«کدهای سیاه» به اهمیت «روایت» و «کنترل روایت» در فضای تاریخی و رسانه‌ای تأکید دارد؛ این موضوع در فضای امروز رسانه‌ها بسیار ضروری است و مستند با ورود به این بحث، کارکردی اجتماعی ـ فرهنگی دارد.
مجید رستگار در مستند خود نشان می‌دهد که پس از تسخیر لانه جاسوسی، دولت آمریکا و رسانه‌هایش چگونه با مدیریت خبر، گزینش تصاویر، و تنظیم لحن واژگان، روایت خاصی از واقعه ساختند. در این روایت، دانشجویان ایرانی «تروریست» معرفی شدند. سفارت آمریکا نه «مرکز جاسوسی» بلکه «قلمرو دیپلماتیک نقض‌شده» نام گرفت و کل ماجرا در قالب یک درام عاطفی – گروگان‌گیری ۴۴۴ روزه – برای افکار عمومی غربی بازسازی شد.
در حالی‌که اسناد واقعی (از جمله اسناد منتشرشده از سفارت) نشان می‌دادند که فعالیت‌های جاسوسی درون سفارت گسترده بوده است. این تضاد میان «رخداد واقعی» و «روایت رسانه‌ای» همان چیزی است که فیلم با عنوان نمادین «کدهای سیاه» به آن اشاره دارد: کدهایی که حقیقت را در تاریکی پنهان می‌کنند.
آرشیو همیشه خنثی نیست؛ بلکه محل جدال روایت‌هاست. فیلم‌ساز آرشیوی می‌تواند با کنار هم گذاشتن تصاویر و اسنادی که زمانی در اختیار قدرت‌ها بوده، معانی تازه‌ای تولید کند و روایت‌های پنهان‌شده را آشکار سازد. مستند آرشیوی نه صرفاً فیلمی درباره گذشته، بلکه بیانیه‌ای درباره زمان «حال» است. دعوتی به تفکر دوباره در باب اینکه چه کسی تاریخ را می‌نویسد و چه کسی آن را روایت می‌کند.
همین نگاه است که در مستند «کدهای سیاه» به کار گرفته شده؛ مجید رستگار با کاوش در اسناد و تصاویر رسانه‌های آمریکایی، می‌کوشد گذشته‌ای را که در بایگانی‌ها دفن شده، از نو روایت کند. «کدهای سیاه» نشان می‌دهد که در میدان نبرد روایت‌ها، آرشیو خود یک سلاح است.

مقالات مرتبط

از محتشم تا آهنگران

استکتبار ستیزی در مداحی به بهانۀ 13 آبان: عاشورای 1358 مقابل ساختمان…

مترسک ترامپ

گفتگو اختصاصی با مصطفی مژدهی فر؛ تهیه کننده برنامه صبح بخیر ایران:…

باید روایت اول را بسازیم

گزارش از محمد محبوبی نویسنده کتاب ایستگاه خیابان روزولت: یکی از واقعیت‌های…

دیدگاهتان را بنویسید