جهان در بزنگاه تاریخی؛ نظم آمریکایی در چالش جهانی

وزیر جنگ آمریکا دیروز در سخنانی از نگرانی اصلی خود و ترامپ پرده برداشت. وی با بیان این که “من و رئیس (ترامپ) دائماً دربارهٔ این موضوع صحبت می‌کنیم” تأکید کرد که آمریکا در یک لحظه تاریخی قرار دارد، لحظه‌ای که می‌تواند با بحران‌های بزرگ شبیه سال ۱۹۳۹ روبه‌رو شود یا فرصتی مانند سال ۱۹۸۱ برای بازسازی قدرت ایالات متحده پیشرو داشته باشد.
پیت هگسث با بیان اینکه «این یک لحظه مثل ۱۹۳۹ است یا امیدواریم یک لحظه مثل ۱۹۸۱ باشد»، یکی از صریح‌ترین اعترافات سال‌های اخیر مقامات آمریکایی درباره بحران درونی نظم آمریکایی را مطرح کرد؛ واشنگتن امروز بر سر دو راهی تاریخی ایستاده است؛ فروپاشی یا بازسازی نظم آمریکایی. هگست افول نظم آمریکایی را اینگونه توصیف می‌کند؛ با لحظه‌ای فوریتی رو به‌رو شده‌ایم؛ دشمنان گرد هم می‌آیند، تهدیدها افزایش می‌یابد، شما آن را حس می‌کنید، من هم آن را حس می‌کنم.
کمی جزئی‌تر به اعتراف هگست نگاه کنیم؛ سال ۱۹۳۹، دوره‌ای بود که نظم جهانی تحت رهبری بریتانیا در حال فروپاشی بود و قدرت‌های نوظهور در حال شکل‌گیری بودند؛ لندن از درک زمانه جا ماند و در نهایت نه‌تنها نتوانست نظم را حفظ کند، بلکه خود قربانی جنگ شد. نقطه مقابل این تجربه، سال ۱۹۸۱ است؛ زمانی که رونالد ریگان روی کار آمد، بعد از یک دهه بحران اقتصادی، شکست در ویتنام و ضعف در برابر شوروی. ریگان با سیاست «صلح از موضع قدرت»، افزایش بودجه نظامی و بازسازی اعتماد ملی، توانست آمریکا را دوباره به سمت قدرت‌نمایی جهانی سوق دهد و نهایتاً در روند فروپاشی شوروی مؤثر باشد. وقتی وزیر جنگ آمریکا از «لحظه‌ای مثل ۱۹۸۱» سخن می‌گوید، منظورش این است که: یا باید به افول خود اعتراف کنیم، یا با بسیج دوباره، نظم آمریکایی را از نو بسازیم.
اما واقعیت میدانی نشان می‌دهد که نظم آمریکایی مسیر بسیار سختی در احیای نقش خود در جهان دارد. شکاف‌های سیاسی داخلی، فرسایش اجتماعی، بدهی عظیم و کاهش اعتماد جهانی به دلار، آمریکا را در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار داده است. در صحنه بین‌المللی نیز قدرت‌های نوظهور، از چین و روسیه گرفته تا ایران و حتی برخی متحدان سابق واشنگتن، سیاست‌های مستقلی دنبال می‌کنند و عملاً ساختار یک‌قطبی سابق در حال فروپاشی است.
هم‌راستا با این اعتراف وزیر جنگ آمریکا، سعید جلیلی در سال ۲۰۲۳ و همزمان با طوفان الاقصی در مقاله‌ای با عنوان “طوفان در بزنگاه”، تصویری روشن علل افول نظم آمریکایی ارائه داد و از اهمیت کنشگری فعال گفت. جلیلی در این مقاله تأکید می‌کند که نظم نوین جهانی تنها با کنش فعالانه کشورها شکل می‌گیرد و غفلت تاریخی، زمینه بازسازی نظم تحمیلی توسط آمریکا را فراهم می‌کند. او هشدار می‌دهد که دشمنی که قدرت و حیثیت پیشین خود را از دست داده، اما با همان بنیان فکری و اهداف خود به طراحی نظم جدید ادامه می‌دهد، هرگاه فرصتی بیابد، اقداماتش بدون ملاحظه شدت می‌یابد. این نگاه، دقیقاً با هشدار هگزث همخوان است: جهان در یک لحظه حساس تاریخی قرار دارد و هر غفلت یا انفعال، کشورها را در چارچوب نظم فروپاشیده و تحمیلی آمریکا گرفتار می‌کند.
در این بزنگاه تاریخی، ایران نمی‌تواند صرفاً نظاره‌گر تحولات باشد. تجربه برجام نشان داد که در چارچوب نظم آمریکایی، هیچ تضمینی برای احترام به توافق‌ها وجود ندارد و حتی وعده‌های صریح، به راحتی نقض می‌شوند. بنابراین، تکیه بر مسیر انفعال و مذاکره یک‌طرفه، نه امنیت می‌آورد و نه منافع ملی را حفظ می‌کند بلکه سایه فشار تحریم و تهدید را بر ایران نگاه‌ می‌دارد.
برای ایران، نتیجه روشن است: یا با کنشگری فعال و تقویت محورهای منطقه‌ای و جهانی سهمی در شکل‌دهی نظم چندقطبی داشته باشد، یا همچنان در چارچوب نظم قدیمی و فروپاشیده باقی بماند و هزینه‌های ناشی از اعتماد به وعده‌های غرب و انفعال را متحمل شود. از اعتراف ۲۰۲۵ هگست تا تحلیل ۲۰۲۳ جلیلی، هر دو یک نقطه بزنگاهی را نشان می‌دهند؛ این لحظه تاریخی، نه فرصتی ساده بلکه آزمونی سرنوشت‌ساز برای ایران و جهان تا تصمیم بگیرند که می‌خواهند در ۱۰۰ سال آینده در یک جهان تک‌قطبی زیست کنند یا چند قطبی.

مقالات مرتبط

کارناوال شکست

قسمت اول نگاهی به شکست سریالی برنامه‌‌های نمایش خانگی: امروز و پس…

18 آبان 1404

بدون داستان؛ وقتی بچه مردم در فرم می‌ماند!

بچه مردم فیلمی بود که سال گذشته مورد توجه جشنواره فیلم فجر…

18 آبان 1404

آیا کورها بینا می‌شوند؟

ترامپ به صراحت گفته که در حمله رژیم صهیونیستی به ایران «کنترل…

دیدگاهتان را بنویسید