وحدت اقوام و مذاهب در آذربایجان غربی نه یک شعار بلکه تجربهای زیسته و یک واقعیت تاریخی است؛ هر چند در طول تاریخ، دخالتهای بیگانه و شرارتهای برخی مزدوران و جنایتکاران منجر به ایجاد فتنههایی شده که همانها نیز با هوشیاری مردم نقش بر آب گشته است.
پس از ظهور و بروز گرایشهای ناسیونالیستی و به تبع آن ناسیونالیسم قومی، دندان طمع دشمنان برای بهرهبرداری از این بستر به منظور گسترش قومگرایی و ایجاد اختلافات وگسلهای قومی و مذهبی فعال شده است.
دشمنان در تلاشاند تا اولا با تبدیل علائق طبیعی قومی به گرایشات قومگرایانه به مثابه ایدهای برای تغییر آیندهی جامعه و حکمرانی و دوما ایجاد تقابل و تزاحم بین این گرایشات در فضای کردی و آذری به امنیت و انسجام ملی ایران ضربه بزنند.
جدا از این که علاقه به وطن و ایراندوستی به اندازهای در میان مردم آذربایجان غربی عمق و ریشه دارد که با طراحیهای دشمن اتفاق عمدهای به وقوع نخواهد پیوست اما حساسیت در برابر نقشهی دشمن و انجام طراحیهای مقتضی در برابر آن، یک ضرورت عقلی و وظیفهای دینی است.
یکی از اصلیترین راهکارهایی که میتواند تلاشها برای ترویج قومگرایی و ایجاد گسل قومی را با شکست مواجه کند، ضریب دادن و برجسته کردن هویت و آرمانهایی است که موارد مذکور را تحتالشعاع قرار دهد.
هویت جهادی و اسلامنابگرایی و مجاهدت برای تداوم پیشرفت کشور و جبران عقبماندگیها در عدالت، اگر به شکل هنرمندانه در مقابل چشم عموم مردم بهویژه نیروهای جوان به عنوان موتور محرک حرکت کشور باشد، تمامی میادین فرعی را تحتالشعاع جاذبهی خود قرار خواهد داد.
جایی که دوگانههای واقعی مبتنی بر فقر و غنا، همچون بحث معادن و مرزهای استان و یا گسترش افقی شهرها و آزادسازی اراضی به نفع مردم و توزیع عادلانهی ثروت و امکانات و مهمتر از همه، تقویت عاملیت مردم در قالب تعاونیها و شورایاریها و اشکال دیگر آن، به شکل ملموس و مشخص، در مقابل چشم همگان باشد، جبههای فعال متشکل از افراد با اقوام، مذاهب و حتی سلائق فکری و سیاسی مختلف را در میدانی اولویتدار گرد هم جمع خواهد کرد و ایجاد گسلهای کاذب را به پروژهای ناممکن برای دشمنان این ملت بدل خواهد نمود.

