سالهاست که ما در کشور با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم می کنیم و همواره دغدغهمندان این حوزه با طرحها و ایدههای خودشان سعی در برطرف نمودن آنها دارند. گویا هر شخص و دولتی با رویکردی که دارد به مسئله نگاه میکند و راه حل مشکلات اقتصادی را در طرح های مختلف میبیند.
لکن هیچگاه به امکان اجرای این طرحها در مسائل مختلف کشور نمیاندیشیم.
حال مسئله قابل تأمل این است که ما نیازمند طرحها و ایدههای قویتر هستیم و یا رویکرد دیگری در مواجهه با مشکلات باید اختیار کنیم؟
مسئلهای که سعی دارم در حد توان در این متن به آن بپردازم، بررسی دو نگاه ایدهمحور و مسئله محور در حوزه اقتصاد دانش بنیان است. جاییکه نقطه نظرات و تفکرات متفاوتی وجود دارد، موضوعی که درحالحاضر در بین اساتید و رسانهها غالب است و مطرح میشود نگاه ایدهمحور و تزریق این نوع رویکرد در بین دانشجویان و جامعه انسانی است، مثلاً میگویند یک ایدهای بدهیم که بهرهوری یک محصول را افزایش دهیم یا یک ایدهای دهیم که آلودگی کشور را حل کنیم و درواقع رویکردی که معتقدند ماحصل حرکت به سمت آن رفع مشکلات کشور است. چنین نگاه و عملکردی موجب سطحینگری جامعه و بهخصوص قشر دانشجو میشود. چرا می گوییم منجر به سطحینگری میشود؟ زیرا تا زمانیکه ما بخواهیم به ایدهها برای حل یک مسئله فکر کنیم خود را از فکر کردن به یک مسئله و موضوع مهمتر بازداشتیم. گویا تفسیر ایده برای افراد این است که ایده نخستین گام برای حل مشکل و برآورده کردن نیازها میباشد به عبارت دیگر ایده را سادهترین راهحلی میدانند که انسان در برابر یک مسأله یا نیاز به آن فکر میکند.
زمانیکه حتی در این دو تعریف ایده نیز بنگریم یک اصطلاح نقش کلیدی دارد و آن یک نیاز است، در تعاریف قید میشود حل یک مشکل یا حل یک نیاز، این مقوله ما را از فهم مسئله و نگاه عمیقتر به نیازها و موضوعات بازمیدارد، زیرا ابعاد کامل با نگاه تنها به یک نیاز جامعه نمایانگر نمیشود زیرا غالب مشکل ها و نیاز های کشور ما در راستای دیگری هستند.
پس مدل دیگری وجود دارد که با آن بتوان با دیدی جامع و بنیادی به مسئله فکر کنیم و آن نگاه مسئلهمحور به موضوعات و نیازها است. مدلی که بیشتر در فضای تشکیلاتی و کار کردن در مسائل کشور و رشد سطح فکری جوان به کار میآید.
میخواهم نگاه دوم این مرقومه یعنی نگاه مسئله محور را با یک مثال بیان کنم.
برای مثال شما در مسئله آب برای کاهش مصرف در آبیاری درختان میگویید ایدهای دارید و آن این است که از زیر خاک آب را به درختان می رسانیم، اما اگر به مسئله عمیقتر بخواهیم نگاه کنیم میرویم سراغ فهم مسئله یعنی موضوع آب و کاهش مصرف آن شاید اصلاً دلایل بسیار کلانتری برای این موضوع وجود داشته باشد تا اینکه بخواهیم در مورد شیوه آبیاری آن ایده بدهیم برای مثال اینکه اصلاً این منطقه نباید چنین درختی کاشته شود که ما بخواهیم به کاهش مصرف آب در آبیاری این نوع درختان فکر کنیم و ایده بدهیم، این است که ما میگوییم نگاه ایده محور سطحینگری را در پی خواهد داشت که با این مثال این موضوع روشن میشود.
ایده و نوآوری به هیچ وجه اتفاق بدی نیست، بلکه جامعه و کشور نیازمند نوآوری است. منتها مسئله این است که این ایده ها با فهم کامل مسئله طرح میشود؟ یا صرفا ایدههایی در خصوص معلول یکسری مسائل است؟ در این حالت که ایده ها به معلول مسائل میپردازد، نه تنها مسئله و مشکل را حل نمیکند بلکه حل مسئله را نیز پیچیدهتر خواهد کرد.
شاید گاهی اوقات نیاز باشد ما به خود مسئله فکر کنیم، و در عمق مفاهیم و آن قسمتی که رویکردی گفتمانی دارد بیشتر بپردازیم.
در اقتصاد شرکتهای دانش بنیان هم که موضوع ما است بخواهیم بپردازیم همین نحو میباشد یعنی اگر به مسئله دانشبنیان و حوزه فناوری به سبک ایده محوری بخواهیم فکر کنیم ثمره آن یکسری شرکتهای کوچک و از جنس خدمات است که جوابگوی اقتصاد ما نیست و آن صحبت رهبری که میگویند راهحل اصلاح امور اقتصادی کشور و رشد اقتصادی در کشور رفتن به سمت اقتصاد دانش بنیان است را محقق نمیسازد، زیرا اقتصاد کشورمان نیاز بنیان علمی و مسائل فناورانه عمیق دارد که رسیدن به چنین هدفی باعزم راسخ برای فهم مسئله اقتصاد دانشبنیان در تشکلهای دانشجویی امکانپذیر است.