در جلسه سهشنبه گذشته حکمت سیاسی اسلام در قرآنِ دکتر سعید جلیلی، با محوریت مدیریت شهری در ایران، اظهاراتی گفته شد که به مذاق برخی خوش نیامد. از خراسان و تابناک اصولگرا گرفته تا انتخاب، ایسنا، هم میهن و دنیای اقتصادِ اصلاحطلب. این بار با کلیدواژه کافه به مصاف سعید جلیلی رفتند و در جهت تخریب همیشگی او کوشیدند. اما این اظهارات چه بود و چرا نقدها تحریف شده و جناح زده است؟
در صد و بیست و پنجمین جلسه حکمت سیاسی اسلام در قرآن با موضوع مدیریت شهری در ایران، دکتر سعید جلیلی در بخشی از سخنان خود، حول نظم شهری و نقش زن و نهاد خانواده در زندگی اجتماعی سخن گفتند و در مثالی هم گریزی به وضعیت فرهنگی برخی از کافهها زدند. همین بهانهای شد تا با رویکرد همیشگی محفلهای خاص رسانهای اصولگرا و اصلاحطلب، با پررنگکردن فقط بخشی از حرفهای او و بدون توجه به همه سخن بهصورت کامل، سعی در حمله با تفسیر و تحریف و دگمنمایی و امثالهم کردند. در این یادداشت با بررسی نوشته برخی از این رسانهها و با تمرکز بر بخشهایی که توسط اینها بازتاب داده نشد و سعی در تحریف آنها شد، تلاشی در جهت روشن ساختن حقیقت خواهیم داشت.
از روزنامه اصولگرای خراسان که ید طولایی در تخریب سعید جلیلی با رویکرد ضد وحدت خود دارد، آغاز میکنیم.
این روزنامه که علاقه زیادی به گذاشتن عکس سعید جلیلی در کنار حسن روحانی در صفحه اول خود دارد، همواره درصدد است که سعید جلیلی و بخش بزرگی از جبهه انقلاب را در کنار حسن روحانی، دو لبه یک قیچی قلمداد کند و از هیچ تلاش و بهانهای برای تخریب آن جهت مطرح ساختن هرچند اندک خود فروگذار نکند. البته این رویکردهای ضد وحدت مسبوق به سابقه است و نگارنده این یادداشت، قبلتر هم به این موضوع پرداخته است.
روزنامه خراسان در یک نافهمی عجیب، از سخنان سعید جلیلی برداشت کرده که او صرف کافه و بهاصطلاح مکان سوم را تخریبگر خانواده میداند. اما نگاهی به سخنان سعید جلیلی موضوع را روشنتر خواهد کرد.
جلیلی در اظهارات خود به خانواده بهعنوان واحد و سنگ بنای جامعه ایرانی اشاره میکند و خاطرنشان میدارد که اگر شما میخواهید جامعهای با سنگ بنای خانواده داشته باشید، دشمن شما هم اتفاقاً با همین نگاه میگوید که باید همین خانواده را بر هم بزنم و [سراغ خانواده میآید!] جلیلی توضیح میدهد که آن چیزی که در غرب میبینیم و وجود دارد، این است که میگویند شما یک محل زندگی دارید که خوابگاه است، با این نگاه که لازم نیست آنجا یک محیط اجتماعی و محل رشد باشد، یک محیط کار دارید که آن هم در اختیار سرمایهداران است، و برای نیازهایی هم که دارید و جهت اینکه تنهاییِ [ناشی از این نوع فرهنگ] شما را آزار ندهد، مکان سوم مانند کافهها را خواهید داشت که دو سه ساعت بنشینید و آنجا چیزی هم بخورید که تازه این جنبه مثبت کار است… اما این نقطه مقابلش این است که فرد در خانواده باشد [ و فضایل و اجتماعیات را در کانون خانواده کسب کند.]
این یعنی ایشان بر این تأکید دارند که کارکرد خانواده در فرهنگ اصیل ایرانی، نباید جایگزین نمونه غربی آن در عصر حاضر، مانند مکان سوم شود که ممکن است باعث انهدام اصل آن شود. در این فرهنگ غربی، مکان سوم مانند کافه، جایگزینی است برای انسان فردگرای غربی تا اثرات آنکه این تنهایی بیش از اندازه او، که ناشی از فردگرایی این فرهنگ است، تا حدی جبران گردد. اما مسلماً در فرهنگ غنی ایرانی – اسلامی که خانواده مامن و پناهگاه و مبدأ بسیاری از فعالیتهای اجتماعی انسان ایرانی است، مکان سوم فاقد این کارکرد است و کارکرد آن متفاوتتر تلقی میشود. از همین روست که دکتر جلیلی اشاره میکند که باید پرسید با چه نگاههایی اینها شکل میگیرند و یا چه چیزی دنبال میشود و آثارش چیست؟ ایشان همچنین میگوید: بعضی چیزها که انسان از گفتنش شرم دارد، در حال شکلگیری است که اینها همش به اسم حقوق کذا و کذاست که بنیان خانواده را برهم میریزد.
در حقیقت مسئله مطرح شده توسط دکتر جلیلی، وجود کافه نیست، بلکه سبک زندگی است که تحت این لوا تبلیغ و ترویج میشود. به بیان دیگر، واضح است که مکان سوم، مانند کافه، به خودی خود بد نیست؛ بلکه آنچه در مقابل فرهنگ خانواده بهعنوان سنگ بنا و واحد فرهنگ ایرانی علم میشود و کارکرد آن را از آن خود میکند، و بهعلاوه، فرهنگ خارج از چهارچوبی را هم ترویج میکند، مذموم است. اشاره صریح دکتر جلیلی به برخی از رفتارهای مذموم مشاهده شده در این محیطها شاهدی بر این مدعاست. لازم به ذکر است که ماجرا فقط به ادعای دکتر جلیلی ختم و خلاصه نمیشود؛ بلکه گزارشها و یادداشتهای متعدد رسانههای غربی در این باره هم مویدی بر این امر است.
برای نمونه مجله امریکایی نیو لاینز در گزارشی با تیترِ «چگونه فرهنگ کافه نشینی در حال تغییر شکل تهران است»؛ نوشته: «در پسزمینهای از تغییرات اجتماعی سریع و انزوای سیاسی ایران، انقلاب آرام دیگری در پایتخت تهران در حال وقوع است، رنسانسی در قهوه به رهبری جوانهای ایرانی… کافیشاپهای پایتخت جایی است که مصرف قهوه اکنون به یک نشانگر جایگاه برای جوانان فردگرا که به دنبال راههای جدید ابراز وجود هستند، تبدیل شده است.»
روزنامه خراسان در ادامه، در رد صحبت جلیلی که گفته بود: «غرب سیاستهایی را برای تقویت فردگرایی دنبال میکند تا انسان حتی از خانوادهاش دور بماند. آنها سه محیط تعریف کردهاند: خوابگاه، محل کار و مکانی سوم، مانند کافه، برای بیرون آمدن از تنهایی. در این پارادایم، دیگر خانواده معنا ندارد.» حتی نخواسته این را هم درست و کامل متوجه شود و با یک رویه خود علامه پندار، مدعی شده که جلیلی تصویر درستی از نظریه مکان سوم ندارد و مکان سوم جهت افزایش ارتباطات اجتماعی و در مقابل فردگرایی میباشد.
حال آنکه مقصود جلیلی دقیقاً همین است که نهادی که در فرهنگ فردگرای غربی، کارکرد اصلاحی کوچکی برای تبعات آن دارد، دیگر در فرهنگ غنی ایرانی که بر محور فردگرایی سوار نیست، فاقد همان کارکرد میباشد چرا که کارکردهای هر کدام از نهادهای فرهنگی غنی و ریشهدار ما باید بر سر جای خود محفوظ باشد، نه اینکه با کپی از مدل غربی که فردگراست و اساساً برای جبران تبعات آن به میان آمده، ما هم عیناً همان کارکرد را برای مکان سوم بهعنوان جایگزینی برای نهاد ریشهدار خانواده در فرهنگ ایرانی متصور شویم و از اساس کارکرد نهاد خانواده خودمان را از یاد ببریم! بلکه باید گفت مکان سوم از اساس در فرهنگ ما کارکرد دیگری داشته است که به عنوان نقش مکمل جهت تثبیت و ترویج نشاط خانوادگی و اجتماعی میتوان به آن نگریست. اضافهکردن این نهاد با همان کارکرد غربیاش و انتقال آن دقیقاً به همان شکل به درون فرهنگ، یا حتی در قالبی بدتر، نتیجهاش واضح است که چه میشود.
همین گزارش مجله نیو لاینز در ادامه مثالهایی را ذکر میکند از آنچه که در کافههای ایرانی به سبک دیسکوها و بارهای غربی کپیبرداری شده، و همینطور از آن بهعنوان محلی برای روابط خارج از چهارچوب ازدواج و خانواده برای جوانان ایرانی پردهبرداری میکند. همچنین این گزارش صریحاً تأکید زیادی دارد بر اینکه این کافهها پناهی است برای افرادی که یا خانوادهها را مزاحم میدانند و یا فضای خوابگاهی خانه را ناکافی.
نکته دکتر جلیلی که روزنامه خراسان و امثالهم سعی کردند آن را متوجه نشوند، دقیقاً همینجاست. ایشان بارها تأکید کرده که در فرهنگ ایرانی، خانه و مسکن نباید صرفاً خوابگاه باشد؛ بلکه محل آرامش و آسایش و دارای ابعاد فرهنگی بسیار است. به همین جهت هم است که دکتر جلیلی، زندگی خوابگاهی را مختص فرهنگ غربی و غیرقابلمقایسه با زندگی خانوادهمحور ایرانی در خانهای با ابعاد فرهنگی آن میداند.
در ادامهٔ همین کژفهمی، روزنامه خراسان اشاره میکند که ایران همیشه مکان سوم داشته است! گویی کشف جدیدی کرده!
او اصلاً متوجه نشده که مثال کافه و آنچه جلیلی بیان میدارد ناظر به کارکرد فعلی کافه و فرهنگ خاص تحت لوای آن در ایران است نه نفی هرگونه مکان سوم یا حتی نفی وجود کافه! جلیلی صراحتاً ذیل توضیحاتش میگوید: بعضی حرکتهایی که امروز او انجام میدهد برای چیست؟ همهاش هم به اسم حقوق کذا و کذا، هدف این است که بنیاد خانواده را به هم بریزد، تا آنجا که فرد، از خانوادهاش به دور باشد»
جالب است بدانید که مطابق بررسیهایی میدانی از سوی جامعهشناسان پژوهشگر ایرانی، امروزه این شکل از فرهنگ کافه در ایران، بهعنوان سبک جدید فرهنگی برای فرار از خانه و خانواده و اتخاذ هویت فردگرایی، مصرفگرایی، رقابتجویی و گزینش زیست پنهان، خصوصاً از سوی دختران دانسته میشود.
همچنین تصریح شده که این عوامل با دیدگاههای فمینیستی همسو هستند تا هنجارهای به قول خودشان مردسالارانه را به چالش بکشند. این استراتژیها میتوانند به دگرگونی ارزشها و فاصلهگرفتن از کانون خانواده منجر شوند. (عنایتی، ۱۴۰۳: ۱)
این دقیقاً همان چیزی است که جلیلی به آن اشاره میکند که برای مثال به بهانه حقوق زنان و حقوق دیگر کذایی، این رویکردها و این نوع سبک زندگی بهدور از منش ایرانی را در جامعه با اسم فمینیسم و… ضریب میدهند.
اما روزنامه خراسان در فراز آخر یادداشت خود، حرف دل خود را زده و با تهمتی آشکار هدف چنین نوشتههایی را اعلام میداند. طبق ادعای این روزنامه مسئله جلیلی و برادرش وحید جلیلی، تکثر دیدگاه جامعه است نه چیز دیگر و آنها هر که را شیوه زیست متفاوتی داشت، مسئلهدار تلقی میکنند! حالا مشخص شد که هدف، فقط یک نقد منصفانه نیست، بلکه مورد هدف قراردادن هر آن چیزی است که به نحوی به سعید جلیلی مرتبط میشود!
البته از روزنامهای که با داعیه وفاق بارها با تهمت و رویههای ضد وحدت تلاشهای وافری در جهت تخریب قشر بزرگی از جامعه و مسئولان سازمان صداوسیما و نماینده رهبری در شعام داشته، جز این انتظار نمیرود، ولی باید گفت که اتفاقاً امثال این نگاه هستند که هیچ رویکرد و نگاه متفاوتی را حتی در درون جبهه خود بر نمیتابند و با تحریفها و تخریبها و تهمتهای مکرر، سعی در ترور شخصیت این افراد دارند و خود را و جناح خود را و کشور را دائماً در انتخابات تصویر میکنند!
اگر مسئولان روزنامه خراسان همچون احدیان، واقعاً به دور از مسائل جناحی، به دنبال حقیقت بودند و سندروم یقهگیری بیقرار نداشتند، خواندن کامل سخنان سعید جلیلی و یک جستجوی نهچندان ماهرانه کافی بود تا با روش اصلاحطلبان رادیکال به یقهگیری خود ادامه ندهند و راهی میانه را در پیش بگیرند.
خوب است اشاره شود که روزنامه خراسان بدون توجه به اینکه چه افرادی در رأس قوا قرار دارند و طبیعتاً باید مشکلات اقتصادی را از یکی از آنها مطالبه کنند، با نهایت اعتمادبهنفس از جلیلی مطالبه معیشت میکنند و میپرسند که چرا در حالی که میلیونهایی ایرانی با دغدغه معاش زندگی میکنند جلیلی به سراغ این موضوع رفته است!
دقیقاً همانند خبرگزاری اصلاحطلب انتخاب که تیتر زده است: دغدغه جلیلی همزمان با رکوردشکنی دلار!
اولاً؛ کسی نیست که به این آقایان بهاصطلاح اصلاحطلب و اصولگرا بگوید لااقل وقتی سردمداران شما در رأس امور هستند، یا اول از آنها مطالبه معیشت کنید یا لااقل زبان در کام بگیرید و مردم را بازی ندهید.
ثانیاً؛ اگر کسی ذرهای انصاف داشته باشد، خواهد دید که این روزها سعید جلیلی بارها دغدغه مردم در گرانیها و مسکن و لوازم معیشت را فریاد زده و فریاد رسای مردم در این جهت بوده، اما از شما چه خبر؟
در پایان، در یککلام باید گفت که سعید جلیلی برخلاف مدعیان، دغدغهمند راستین معیشت مردم و فرهنگ خانوادهمحور ایرانی، به دور از جناح زدگیهای افراطیِ با ژستهای کافهای است!

