خانه‌ی آزادی با در های بسته؛ وقتی آزادی بیان، تابع منافع است!

در روزگاری که شعار «وفاق ملی» بر زبان بسیاری از مسئولان جاری است، پرسش بنیادین آن است که وفاق با چه کسی و بر محور چه چیزی؟ آیا وفاق به معنای خاموشی صداهای مستقل است یا به معنای پیوستگی ملت و دولت در مسیر حق‌طلبی و عدالت‌خواهی؟
متأسفانه در گفتمان رسمی برخی نهادها، مفهوم وفاق ملی به‌جای آنکه بر مدار فهم متقابل و احترام به تضارب آراء استوار باشد، به ابزاری برای تک‌صدایی مدیریتی و کنترل سیاسی جامعه دانشگاهی بدل شده است.
این نوع وفاق، در عمل چیزی جز وفاق مردم با مسئولان نیست، نه وفاق مسئولان با مردم. به‌عبارتی، مطالبه‌ی «هم‌صدایی» بیشتر به معنای «هم‌فرمانی» است تا هم‌فکری. چنین قرائتی از وفاق، با روح جمهوریت و مردم‌محوری نظام ناسازگار است و بوی «نفاق سیاسی» می‌دهد، چرا که در پشت نقاب وحدت، حذف و سکوت را پنهان کرده است.
سیاست‌زدایی به مثابه راهبرد، نه خطا
در فضای کنونی دانشگاه‌ها، روند سیاست‌زدایی دیگر تصادفی یا مقطعی نیست، بلکه به‌وضوح به راهبردی ساختاری تبدیل شده است. مسئولانی که از «خانه‌ی آزادی» سخن می‌گویند، همان‌هایی هستند که درهای آن را قفل کرده‌اند.
وقتی برنامه‌ی پرسش و پاسخ با یکی از چهره‌های سیاسی کشور – همچون دکتر سعید جلیلی – با عنوان «غیرسیاسی بودن محیط دانشگاه و حفظ وحدت» متوقف می‌شود، باید پرسید این «غیرسیاسی بودن» به نفع چه کسی و به ضرر چه گفتمانی است؟
در واقع، سیاست‌زدایی از دانشگاه‌ها، به تعبیر دقیق‌تر، حذف سیاست از متن آگاهی است. زیرا دانشگاه سیاسی، دانشگاهی آگاه است؛ و حذف سیاست از دانشگاه یعنی خاموش کردن چراغ آگاهی جامعه. نتیجه‌ی طبیعی این فرایند، تربیت نسلی است که یا در قبال مسائل کشور بی‌تفاوت است یا در بزنگاه‌های تاریخی منفعل.
آزادیِ گزینشی و مطالبه‌ی مقطعی
یکی از جلوه‌های بارز نفاق سیاسی، آزادی بیان گزینشی است. در روزهایی که منافع اقتضا می‌کند، تریبون‌ها باز و فضاها آزاد است، اما همان آزادی در روز دیگر به جرم «ایجاد تفرقه» یا «اخلال در نظم» محدود می‌شود.
این رفتار متناقض نشان می‌دهد که آزادی برای مدعیانش نه ارزش ذاتی، بلکه ابزار مصلحتی است؛ ابزاری برای کسب مشروعیت در مواقع لازم و سرکوب مشروعیت در مواقع خطر.
دانشگاه، اما، به تعبیر رهبر انقلاب، باید سیاسی باشد؛ یعنی بداند چه می‌گذرد، دشمن را بشناسد و نقشه‌ی او را تحلیل کند. سیاست‌زدایی از دانشگاه یعنی بریدن ریشه‌ی فهم ملی و بستن چشم جامعه به روی واقعیت‌ها.
به همین دلیل است که آزادی بیان در دانشگاه نه لطف حاکمیت، بلکه ضرورت بقاء نظام مردمی است.
وقتی دانشگاه از سیاست تهی شود، جامعه از تفکر تهی می‌شود. وفاق واقعی، در پذیرش تنوع آراء و تقویت عقلانیت جمعی معنا دارد، نه در ایجاد سکوت اجباری.
امروز بیش از هر زمان دیگر باید میان وفاق واقعی و وفاق تصنعی تمایز قائل شد. وفاق واقعی از گفت‌وگو می‌روید، نه از سانسور. از فهم مشترک زاده می‌شود، نه از اجبار اداری.
و این رسالت تاریخی بر دوش دانشجو است که اجازه ندهد سیاست‌زدایی به نهادینه‌سازی انفعال بینجامد.
دانشگاه اگر قرار است «خانه‌ی آزادی» باشد، باید درهایش نه به روی قدرت، بلکه به روی اندیشه گشوده بماند.

مقالات مرتبط

فوتبال بی‌برنامه؛ سیاست بی‌قطب‌نما، اقتصاد بی‌پناه

تیم ملی فوتبال ایران در ماه‌های اخیر، نه تاکتیک داشت، نه هماهنگی،…

چرخش های ایدئولوژیک؛ تا کجا؟

انقلاب اسلامی ایران با مجموعه ایدئولوژیک خود به وقوع پیوست و حال…

حراج ثروت ملی برای دستاوردسازی دروغین برای برجام

افشاگری بی‌سابقه رئیس بانک مرکزی روحانی از خیانت‌های او ولی الله سیف،…

دیدگاهتان را بنویسید