خروج از NPT به بیان ساده؛ انتخاب یا ضرورت؟

بیش از نیم‌قرن از تولد معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، موسوم به NPT، می‌گذرد. این معاهده در سال ۱۹۶۸ میلادی، پس از لرزه‌های سهمگین جنگ جهانی دوم و خاطره تلخ هیروشیما و ناکازاکی، شکل گرفت. قرار بود «پیمان» باشد؛ پیمانی برای صلح، امنیت و پیشرفت علمی. اما امروز، پس از دهه‌ها تجربه تلخ، بیش از آنکه ابزار صلح باشد، به ابزاری برای سلطه و تبعیض بدل شده است. ایران در سال ۱۹۷۰ با قصد بهره‌مندی از حقوق مسلم خویش به آن پیوست؛ اما حالا باید پرسید: ماندن در چنین پیمانی عقلانیت است یا اسارت؟
ستون‌های کج معاهده
NPT بر سه اصل بنا شد: عدم اشاعه، خلع سلاح، و حق استفادهٔ صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای.
اصل نخست می‌گفت:
کشورهای فاقد سلاح هسته‌ای نباید به سمت ساخت آن بروند. ایران پذیرفت و هرگز به دنبال سلاح نرفت.
اصل دوم ادعا می‌کرد:
قدرت‌های هسته‌ای باید برای نابودی زرادخانه‌های خود تلاش کنند. اما امروز آمریکا، انگلیس، فرانسه و سایر اعضا نه‌تنها این تعهد را اجرا نکردند، بلکه زرادخانه‌هایشان را مدرن‌تر ساختند و مسابقه تسلیحاتی را شعله‌ورتر کردند.
اصل سوم وعده داد:
همه کشورها حق دارند از انرژی هسته‌ای برای توسعه و پیشرفت صلح‌آمیز بهره‌مند شوند. اما این حق برای ایران، تنها روی کاغذ ماند و در عمل، به گروگان سیاست‌های استکباری تبدیل شد.
آژانس؛ داور یا بازوی سلطه؟
بر اساس معاهده، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار بود ناظر بی‌طرف باشد. اما تاریخ و تجربه نشان می‌دهد که این نهاد، به‌جای دفاع از حقیقت، در عمل به بازوی اطلاعاتی قدرت‌های غربی بدل شده است. ایران در طول سال‌ها، با شفافیت کامل، اطلاعات هسته‌ای خود را در اختیار آژانس گذاشت. دست‌کم ۱۵ گزارش رسمی آژانس در دوران برجام پایبندی ایران را تأیید کرد. اما همین داده‌ها، در اختیار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفت و به ابزار خرابکاری علیه تأسیسات صلح‌آمیز ایران تبدیل شد. این خیانت آشکار، مشروعیت آژانس و حتی بنیان NPT را به چالش کشیده است.
تاریخچه‌ای از تبعیض
از همان آغاز، معاهده NPT به طور ذاتی تبعیض‌آمیز طراحی شد. پنج قدرت هسته‌ایِ پیروز جنگ جهانی دوم (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین) خود را به‌عنوان «باشگاه هسته‌ای مشروع» تعریف کردند و دیگر کشورها را به تبعیت واداشتند. این یعنی رسمیت‌بخشی به «نابرابری هسته‌ای» در سطح جهان. امروز نیز همین کشورها، با هزاران کلاهک آماده شلیک، دیگران را از حق توسعه فناوری صلح‌آمیز محروم می‌کنند و دم از «امنیت جهانی» می‌زنند. آیا این چیزی جز ریاکاری و دیکتاتوری بین‌المللی است؟
پرسش ملت ایران
ایران با چه منطقی باید در پیمانی بماند که وفاداری‌اش را بارهاوبارها ثابت کرده، اما در مقابل، تحریم، تهدید و ترور دانشمندان و مردم نصیبش شده است؟ چرا باید بپذیرد که رژیم تروریست آمریکا و متحدانش – با هزاران سلاح هسته‌ای در زرادخانه‌هایشان – معلم اخلاق باشند و برای ایران، حتی سانتریفیوژهای صلح‌آمیز را تهدید تلقی کنند؟
خروج؛ نه یک انتخاب که یک ضرورت
ایران امروز در برابر یک دوراهی تاریخی قرار گرفته است. ماندن در NPT یعنی استمرار وابستگی به مکانیزمی تبعیض‌آمیز و فریبنده. خروج از آن، یعنی ایستادن بر قله عزت و استقلال، یعنی اعلام اینکه ملت ایران نه اسیر وعده‌های دروغین می‌شود و نه حاضر است ابزار سلطه دیگران باشد. این خروج نه از سر ماجراجویی، بلکه بر پایه منطق انقلابی «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» است.
پیام روشن به جهان
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» استوار است. امروز، خروج از NPT می‌تواند معنایی جز ایستادگی در برابر ظلم و تبعیض نداشته باشد. این اقدام پیامی روشن برای جهانیان خواهد بود: ملت ایران ملتی نیست که در برابر قدرت‌های زورگو سر خم کند. پیمانی که از اساس تبعیض‌آمیز و تهدید زا است، پیمانی است که باید در برابرش ایستاد.
اکنون زمان آن رسیده است که ایران با صدایی رسا بگوید: NPT پایان راهش را در برابر ملت ایران یافته است.

«پست قبلی

پست بعدی»

مقالات مرتبط

تاریخ زیاده خواهی؛ نگاهی به تراژدی داکوتا

حدود ۱۷۰ سال پیش، یعنی اواسط قرن نوزدهم، قبیله ای به نام…

بت‌وارگی قیمت

تحلیل‌های اقتصادی به‌ویژه زمانی که از قلمرو توصیف پا را فراتر می‌گذارند…

30 شهریور 1404

یک بزنگاه تاریخی، افول آمریکا و پیشروی شرق

امروز جهان در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفته است؛ تحولی که اثرش…

دیدگاهتان را بنویسید