به نظر میرسد در سایه شرایط فعلی، توجهی به تهدیداتی که از مراجع و افراد رسمی نظام صادر میشود، نمیشود و افراد یا نهادها، بدون هزینه خاصی، اقدام به تهدیدات بیپشتوانه یا تهدیداتی که قصد جدی برای اجرای آنها وجود ندارد، میکنند. ادامه چنین رویکرد بیضابطهای، میتواند به «از اعتبار ساقط شدن تمامی تهدیدات جمهوری اسلامی ایران» منتهی شود. در این یادداشت، نگاهی به خطر این رویه خواهیم داشت!
مثالی که اخیراً مبتلابه آن بودیم را مرور میکنیم؛ حول اجرای اسنپبک. همان زمان که تهدیدات طرف اروپایی جدی شد و به سمت بیانیه و کلیدزدن اجرای آن رفت، طرف ایرانی نیز بهتناسب آن، شروع به اعلام تهدیداتی کرد. اما پس از قول طرف اروپایی مبنی بر تأثیر توافق با آژانس در عدم اجرای اسنپبک، تفاهم قاهره به امضا رسید که بعد از آن، توسط مقامات رسمی کشور بهصراحت اعلام شد که اجرای اسنپبک، باعث لغو تفاهم قاهره بهصورت یکطرفه خواهد شد. این گفته، بارها توسط مسئولین مختلفی همچون وزیر امور خارجه، معاونین این وزارتخانه، رئیس و سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی بازگو شد و طرف اروپایی تهدید به این امر شد. باتوجهبه اینکه لغو تفاهم قاهره توسط طرف ایرانی صرفاً یک تهدید پایهای تلقی میشد و قرار بر این بود که سلسله اقدامات دیگری هم در پاسخ به فعالشدن ماشه صورت پذیرد، و باتوجهبه اینکه دستکم چند ماه برای طراحی پاسخی دقیق زمان وجود داشت، اما حتی یک هفته پساز فعالشدن آن، هنوز این اقدام اولیه هم انجام نشده و تنها پاسخ دریافتی از وزیر محترم خارجه این بوده که سرنوشت تفاهم قاهره منوط به تصمیم شورایعالی امنیت ملی است!
یا نمونه دیگر اینکه، از سوی بسیاری از مقامات کشور، چه آنها که «باید» مطلع باشند، و چه غیرمطلع، بحث خروج از NPT بهعنوان پاسخی دیگر عنوان میشد و این نمونه نیز، بارها توسط مقامات مختلف، تکرار شد و کار را به آنجا رسانید که حتی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، در مصاحبهای در کنار و در حضور دکتر عراقچی، وزیر امور خارجه، بهروشنی بیان کرد که یکی از گزینههای ایران، در صورت فعالشدن ماشه، خروج از NPT است. متأسفانه همان ایام که امثال این تهدیدات مطرح بود، تلقی اروپاییها چیز دیگری بود. مثلاً، آکسیوس، در گزارشی در همان ایام نوشته بود که: ایرانیان تهدید کردند که در صورت بازگشت تحریمها، از NPT خارج خواهند شد؛ ولی دیپلماتهای اروپایی فکر میکنند ایران تا این حد پیش نخواهد رفت! خبرنگار فرانس ۲۴ نیز به نقل از منابع غربی، باوجود ادامه تهدیدهای ایران، چنین نظری داشت!
نمونه دیگر این صحبتهای بدون پشتوانه و بیاعتبارکننده، برخی مواضع گذشته آقای لاریجانی است. ایشان در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، قبل از حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی، صریح اشاره کرده بودند که اگر این دو کشور به بهانه هستهای ایران را بمباران کنند، ایران مجبور خواهد شد که به سمت تولید بمب اتم برود. توجه کنید که این سخنان، بهعنوان سخنان مشاور رهبر انقلاب اسلامی در جهان مخابره میشد!
معالاسف، نمونههای اینچنینی زیاد است و شاید به دهها مورد نیز برسد. اما تأکید میشود که اصلاً مواردی همچون اینکه چه تهدیدی خوب است یا بد، خروج از NPT لازم است یا مضر، یا اینکه سرنوشت توافق قاهره چه باید باشد، مورد بحث نیست. اساساً محل بحث اینجاست که چرا باید تهدید بیمورد انجام داد؟ چرا حتی مقامات عالی ما، تهدیداتی میکنند که به آنها عمل نمیشود؟ اگر قرار است به تهدیدات عمل نشود و صرفاً در همان سطح باقی بمانند، چرا اصلاً مطرح میشوند؟ آیا غیر از این است که عدم اجرای اینها، نهتنها به اعتبار، بلکه به حیثیت ملی این کشور صدمه میزند و قدمبهقدم، عقبنشینی تلقی میگردد؟
کاش یک متولی واحد و درست برای اقدامات متناسب در هر موضوعی به طور مشخص، وجود داشت که هم خود او، اعلامکننده باشد و هم تصمیمگیرنده. اگر کسی وجاهت تهدیدکردن ندارد، یا حتی مقامی ذیحق در بیان خاصی نیست، از چنین اقدامی جلوگیری شود یا لااقل توسط همان منبع واحد و مرتبط، اصلاحات لازم صورت گیرد تا اینطور چوب حراج به آبروی ملت و مملکت زده نشود! درد اینجاست که گهگاه، حتی بیان مراجع رسمی هم عملی را متعاقبش به دنبال ندارد و یا گاهاً بسیار دیرهنگام به آن عمل میشود!
در همین موارد مورد اشاره، آیا ما آنقدری زمان نداشتیم که طراحی و برنامهریزی مناسب و متناسب را انجام دهیم؟ فکر میکنید چیزی که از ما در جهان بینالملل با چنین رویههای تصویر میشود چه خواهد بود؟
شما را به خدا، اگر قرار نیست کاری کنید، یا اگر برنامه و طرح منسجمی ندارید، لااقل تهدید بیجا نکنید یا اگر میکنید، عمل کنید!