خودکفایی اقتصادی یعنی رفتن به سمت اقتصاد دانش‌بنیان

در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که اگر به فکر خودکفایی نباشیم، آسایش و امنیت نخواهیم داشت. شاید بگویید این یک امر مسلم است که اگر می‌خواهیم آسوده در کشورمان زیست کنیم باید به فکر خودکفایی نظامی در کشور باشیم و اصلاً برای همین مسئله بود که انقلاب کردیم.
اگر کمی متفاوت‌تر به قضیه نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که خودکفایی نظامی یک کشور لازم و شاید آرمان همه کشورهای منطقه و جهان نیز است. پس نقطه افتراق قضیه در کدام رکن است؟ وقتی حرف از خودکفایی می‌زنیم نباید بگوییم خودکفایی در مناسبات نظامی فقط هدف ما است؛ بلکه باید با نگاهی آرمان‌گرا به اعماق خودکفایی بنگریم، اگر به این نحو نگاه کنیم خودکفایی اقتصادی، خودکفایی فرهنگی و اقسام شاخه‌های خودکفایی یک کشور درحال‌توسعه را مشاهده خواهیم کرد.
حال بیشتر درک خواهیم کرد که ریشه تهاجمات فرهنگی و نفوذ اقتصادهای لیبرال و غربی کدام قسمت از سیاست‌های ما است؛ اگر سیاست‌های اقتصادی‌مان را بر پایه خودکفایی ملی و رهنمودهای مقام معظم رهبری در زمینه استقلال اقتصادی و فرهنگی تدبیر می‌کردیم و می‌نوشتیم قصه اقتصاد ما در منطقه متفاوت‌تر رقم می‌خورد. حال چاره چیست؟ بنشینیم و روند روزگار را تماشا کنیم و خود را به جریان سیاست‌گذاری غربی در تمام کشورهای منطقه و جهان تسلیم کنیم یا نه جور دیگری فکر و عمل کنیم؟
مسئله‌ای که سعی دارم در این یادداشت به آن بپردازم معرفی یکی از راه‌های رسیدن به خودکفایی در زمینه اقتصادی است؛ جایی که اهمیت آن اگر از زمینه نظامی بیشتر نباشد کمتر نیست. اقتصاد دانش‌بنیان رفتن به سمت آن راهی است که معادلات را تغییر می‌دهد؛ یعنی با توجه به این تحریم‌ها و سختی‌های معاملات با دنیای بیرون این مرزها اگر بخواهیم معادلات اقتصادی کشور را با احتساب این موارد بررسی کنیم به همین تورم‌های سرسام‌آور و رشدهای ناچیز اقتصادی و وضعیت نابسامان معیشتی مردم خواهیم رسید.
چاره برای بیرون‌رفت از این مشکلات تغییر دیدگاه مردم و مسئولان نسبت به اقتصاد دانش‌بنیان است، این تغییر نگاه به این معنا است که به اقتصاد دانش‌بنیان به‌عنوان فرع در علم اقتصاد نگاه نکنند و مردم مطالبه رفتن به سمت اقتصاد دانش‌بنیان کنند. اگر بخواهیم ابتدا به ماهیت اقتصاد دانش‌بنیان بپردازیم باید بگوییم گویا نوع و روش جدیدی است که کسب ثروت از علم و فناوری حاصل می‌شود و زمانی تبدیل به اقتصاد اصلی کشور می‌شود که کشور موردنظر دانش‌پایه باشد.
گویا این پرسش با توجه به این صحبت ایجاد می‌شود که کشور ما که اقتصاد دانش‌محور در آن حاکم نیست و گویی اقتصاد دانش‌بنیان نقش اصلی را در فیلمنامه اقتصادی ایران بازی نمی‌کند. آیا دانش‌پایه نیست و قدرت تولید علم و تبدیل آن به فناوری را ندارد یا مباحث دیگری در میان است؟ همان‌طور که در زمانه‌ای اقتصاد با کشاورزی، دامداری و صنعت معنا پیدا می‌کرد اکنون زمان آن رسیده که در دنیا اقتصاد با علم و فناوری معنا پیدا می‌کند.
وقتی از اقتصاد دانش‌بنیان صحبت می‌کنیم از یک فرهنگ و یک عالم و مجموعه‌ای از مناسبات صحبت می‌کنیم که در این عالم رکن‌های مختلفی وجود دارد؛ اما اگر بخواهیم به مهم‌ترین این‌ها اشاره کنیم رکن نیروی انسانی است؛ جایی که مسئله پیشرفت و توسعه کشور دیگر وابسته به این قطعات و دستگاه‌های صنعتی نیست بلکه وابسته به هوش و خرد و نیروی انسانی توانمند در کشور است و زمانی که این وابستگی تغییر کند دیگر کشور اقتصادش و پیشرفتش معطوف به تحریم و استکبار جهانی نخواهد شد. گام‌هایی در کشور در قالب ایجاد شرکت‌های دانش‌بنیان برداشته شده که در جای خود دارای اهمیت است، هرچند که هنوز تا نقطه مطلوب فاصله داریم، اما حرکت دانشگاه‌ها به این سمت را نمی‌توان کتمان کرد. شرکت‌هایی که از دل دانشگاه‌ها بیرون آمده و تلاش دارند تا بتوانند از علم در عرصه‌های مختلف برای کشور ثروت‌آفرینی کنند.

مقالات مرتبط

از روستا بیاموزید

درس‌های روستا برای مدعیان توسعه روستا درسهایی برای توسعۀ ایران دارد. روستاهای…

روستاهای ایران؛ خاستگاه قهرمانان و نوابغ

در نگاه اول، نقشه ایران را که می‌گشایی، بسیاری از روستاها همچون…

تحقیر روستا؛ تحقیر ایران است

نوعی تفکر در میان بخشی از مدیران کشور جا افتاده که روستا…

دیدگاهتان را بنویسید