«نگاهی منتقدانه به بیانیه سیدمحمدخاتمی در روز ۱۶ آذر۱۴۰۴»
آقای خاتمی در بیانیهاش به مناسبت ۱۶ آذر، از «دانشگاه دلمرده» گفت و از «علمی که در زمین مرده نمیروید».بیاید تا ببینیم که آنچه در این بیانیه غایب است، پاسخ به این پرسش کلیدیست: چه کسانی این زمین را خشک کردند؟ چه کسانی دانشگاه را از نفس انداختند؟ چه کسی از دانشگاه و دانشگاهیان جهت منافع سیاسی استفاده کرد؟
آقای خاتمی از «مداخلههای امنیتی و منفعتی» گلایه میکند، اما نمیگوید در دولت خودش، چند دانشجو ستارهدار شدند؟ گویی اصلا از ماجرای کوی دانشگاه خبر ندارد.
نمیگوید در دولت روحانی، که او حامی اصلیاش بود، چند استاد منتقد بازنشسته اجباری شد؟ حتما خبر ندارد ۳۳۰۰ استاد دانشگاههای کشور در دولت روحانی اخراج، قطع همکاری، بازنشسته، عدم تمدید قرارداد و… شدهاند.
نمیگوید چرا در همان دوران، بودجه دانشگاهها آب رفت، اما بودجه نهادهای رانتی رشد کرد؟
او از «دانشگاه منتقد و افقگشا» میگوید، اما فراموش میکند که دانشگاه در دولتهای اصلاحطلب، به حیاط خلوت بوروکراسی و ویترین انتخاباتی تبدیل شد.
دانشگاه را نه با سرکوب مستقیم، بلکه با بیعملی، بیبرنامگی و رهاسازی تدریجی به این حال و روز انداختند.
آقای خاتمی از «حرمت استاد و امنیت دانشجو» میگوید، اما نمیگوید چرا در دولتهای مورد حمایت او، دانشگاه به بنگاه مدرکسازی و کارخانهی بیکاری تبدیل شد.
چرا در همان سالها، نظام آموزش عالی بهجای تولید علم، به تولید مدرک و مهاجرت نخبگان دامن زد؟رشد ۱۶ درصدی نخبگان در دولت روحانی گویا از ذهنشان فراموش شده.
و مهمتر از همه، آقای خاتمی از «استقلال و آزادی» میگوید، اما نمیگوید چرا اصلاحطلبان، هر بار که به قدرت رسیدند، ساختارها استبدادیتر و جناحیتر شدند و شعارشان نیز سیاست زده شد.
دانشگاه امروز دلمرده نیست؛ دانشگاه زخمیست. زخمی از خیانت همانهایی که با شعار آزادی آمدند، اما در بزنگاهها سکوت کردند یا از دانشجویان برای اهداف سیاسی خود استفاده کردند ورفتند.
دانشگاه هنوز زنده است، چون هنوز دانشجویی هست که فریب حافظهسازیهای سیاسی را نمیخورد.
علم در زمین مرده نمیروید، درست؛ اما این زمین را همانهایی خشک کردند که حالا با ژست روشنفکری، برایش مرثیه میخوانند.

