حولات اخیر در دریای کارائیب بار دیگر روابط پرتنش میان ایالات متحده و ونزوئلا را به صدر اخبار بینالمللی آورده است. استقرار ناوهای جنگی و یورش نیروهای دریایی آمریکا به قایقهای ونزوئلایی، در کنار عملیات روانی و تبلیغاتی گسترده واشنگتن، فضایی را رقم زده که «بازگشت دزدان دریایی کارائیب در لباس مدرن» را یادآوری میکند. آمریکا با توجیهاتی چون مبارزه با کارتلهای مواد مخدر در حال نمایش قدرت نظامی در اطراف سواحل ونزوئلاست، اما واقعیتهای میدانی نشان میدهد که هدف اصلی، منابع عظیم نفتی و موقعیت ژئوپلیتیک این کشور آمریکای لاتین است.
تحولات اخیر در دریای کارائیب بار دیگر روابط پرتنش میان ایالات متحده و ونزوئلا را به صدر اخبار بینالمللی آورده است. استقرار ناوهای جنگی و یورش نیروهای دریایی آمریکا به قایقهای ونزوئلایی، در کنار عملیات روانی و تبلیغاتی گسترده واشنگتن، فضایی را رقم زده که «بازگشت دزدان دریایی کارائیب در لباس مدرن» را یادآوری میکند. آمریکا با توجیهاتی چون مبارزه با کارتلهای مواد مخدر در حال نمایش قدرت نظامی در اطراف سواحل ونزوئلاست، اما واقعیتهای میدانی نشان میدهد که هدف اصلی، منابع عظیم نفتی و موقعیت ژئوپلیتیک این کشور آمریکای لاتین است.
ایالات متحده همواره ونزوئلا را به سرکردگی باندهای قاچاق متهم کرده است. تعیین جایزه ۵۰ میلیون دلاری برای بازداشت نیکلاس مادورو و اتهام او به رهبری «کارتل خورشیدها» بخشی از همین پروژه تبلیغاتی است. با این حال، تناقض آشکار آنجاست که آمریکا خود بزرگترین بازار مصرف مواد مخدر در جهان است و کارتلهای مکزیک و کلمبیا سالهاست فعالتر از ونزوئلا عمل میکنند، اما هیچ ناو جنگی به سواحل آن کشورها اعزام نشده است. این نشان میدهد که موضوع مواد مخدر صرفاً پوششی برای پروژه بزرگتر واشنگتن یعنی تغییر رژیم در کاراکاس است.
ونزوئلا با بیش از ۳۰۳ میلیارد بشکه ذخایر نفتی، بزرگترین دارنده منابع نفت جهان محسوب میشود. علاوه بر آن، معادن طلا و مس این کشور نیز در زمره غنیترین منابع قاره آمریکاست. چنین ثروتی در کنار سیاستهای ضدآمریکایی و استقلالطلبانه دولت بولیواری، ونزوئلا را به چالش راهبردی واشنگتن بدل کرده است. کاهش تولید نفت این کشور در دوره تحریمها فرصتی برای گسترش نفت شیل آمریکا ایجاد کرد، اما همکاری تهران و کاراکاس در سالهای اخیر ورق را برگرداند و تولید نفت ونزوئلا دوباره رو به افزایش گذاشت. این روند، آمریکا را به سمت سیاستهای سختتر و حتی تحرکات نظامی سوق داده است.
ناوچهها و موشکاندازهای آمریکایی در دریای کارائیب و جنگندههای مستقر در پورتوریکو بخشی از صحنهآرایی جدید واشنگتن است. اما به گفته مقامهای ونزوئلایی، این اقدام نه نشانه عزم واقعی برای مقابله با قاچاق، بلکه تلاشی برای ایجاد هراس، ناامنی روانی و بیثباتسازی دولت مادوروست. در همین راستا، آسوشیتدپرس گزارش داد که پرسنل ناوشکن آمریکایی به یک قایق ماهیگیری ونزوئلایی یورش بردند؛ اقدامی که کاراکاس آن را مصداق آشکار دزدی دریایی و نقض قوانین بینالمللی دانست.
در برابر این تحرکات، نیکلاس مادورو و وزیر دفاعش ولادیمیر پادرینو بارها اعلام کردهاند که کشور در بالاترین سطح آمادگی دفاعی قرار دارد. بسیج نیروهای مردمی، حضور میلیونها شهروند در مانورهای دفاعی و استقرار ۲۵ هزار نیروی جدید در سواحل، بیانگر انسجام داخلی در برابر تهدیدهای آمریکا است.
از سوی دیگر، متحدانی چون ایران و چین آشکارا از ونزوئلا حمایت کردهاند. تهران تأکید کرده که هرگونه تعرض به تمامیت ارضی این کشور را محکوم میکند و پکن نیز دخالتهای آمریکا را نقض قوانین بینالمللی دانسته است. چنین حمایتهایی پروژه ایزولهسازی کاراکاس توسط واشنگتن را دشوارتر کرده، هرچند برای اثرگذاری واقعی باید به سطح اقدامات عملی نیز ارتقا یابد.
شرایط کنونی اما مبهم و نگرانکننده است. آمریکا که خود را بازنده نظم سلطهگر قدیمی میبیند، ممکن است بیش از پیش به اقدامات غیرقانونی و کودتاهای مرسومش متوسل شود. تجربههای تاریخی نیز این الگو را تأیید میکند. از دخالت در انتخابات ایتالیا در ۱۹۴۸، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران، سرنگونی ژوائو گولارت در برزیل ۱۹۶۴ تا دخالتهای مستقیم در دهها کشور دیگر، همه نشانگر سنت دیرینه مداخلهجویی واشنگتن است. طبق گزارش اسپوتنیک، تاکنون اسناد نزدیک به ۵۰ مورد دخالت مستقیم آمریکا در انتخابات کشورهای خارجی منتشر شده است.
نمونه بارز این الگو، ماجرای پاناما در سال ۱۹۸۹ است. ژنرال مانوئل نوریهگا، سالها همکار نزدیک سیا و فرمانده گارد ملی پاناما، در ابتدا شریک قابل اعتماد واشنگتن بود. او اطلاعات حیاتی درباره کوبا و نیکاراگوئه در اختیار آمریکا میگذاشت و یکی از مهرههای مهم ایالات متحده در منطقه محسوب میشد. اما از زمانی که سیاستهای مستقلتری در پیش گرفت و خواست پاناما را بهعنوان کشوری مستقل تثبیت کند، به دشمن تبدیل شد. پس از اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی بینتیجه، آمریکا با اعزام ۲۶ هزار سرباز به پاناما و اجرای عملیات «هدف موجه»، این کشور کوچک را اشغال و نوریهگا را دستگیر و به آمریکا منتقل کرد. او که سالها شریک امنیتی واشنگتن بود، در مدت کوتاهی به دشمن شماره یک بدل شد.
پرونده نوریهگا نشان میدهد که مشکل اصلی واشنگتن نه فساد و نه اتهامات تبلیغاتی، بلکه عدم تحمل استقلال سیاسی در «حیاط خلوت» خود است. همین سناریو اکنون در ونزوئلا تکرار میشود: ابتدا برچسبزنی و تبلیغات، سپس تحریم و فشار، و در صورت امکان، تغییر رژیم. با این تفاوت که ونزوئلا برخلاف پاناما، کشوری بزرگتر، غنیتر و دارای متحدان راهبردی است؛ از اینرو اجرای همان طرح برای آمریکا بسیار پرهزینهتر خواهد بود.
امروز در دریای کارائیب صحنهای شکل گرفته که یادآور دزدان دریایی قرنهای گذشته است؛ با این تفاوت که این بار نه گروههای پراکنده، بلکه نیروی دریایی ایالات متحده در قامت «دزدان دریایی مدرن» ظاهر شده است. توقیف قایقهای ماهیگیری، تهدید مستقیم به تغییر رژیم و استفاده از روایتهای ساختگی، همگی مؤید آن است که سیاست واشنگتن نه بر مبنای قانون بینالملل، بلکه بر اساس منطق زور و غارتگری پیش میرود.
با این حال، انسجام داخلی ونزوئلا، حمایت متحدان و تجربه تاریخی مقاومت در برابر فشار خارجی، این کشور را در موقعیتی قرار داده است که بتواند همانند گذشته در برابر «دزدان دریایی کارائیب» ایستادگی کند ولی این اتفاقات در ونزوئلا یک هشدار و زنگ خطر است!