دکتر ابراهیم کارخانهای
با تشکیل کنفرانس خبری منافقین (۱مرداد ۱۳۸۱) در واشنگتن و اعلام اینکه جمهوری اسلامی ایران در حوالی اراک و نطنز اقدام به احداث تأسیساتی برای ساخت سلاحهای هستهای نموده است، سناریوی فشار برنامهریزیشده علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شد! بهدنبال آن خبر کذب و فضاسازی رسانهای غرب و صهیونیسم علیه جمهوری اسلامی ایران و اجازه دخالت سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در موضوع اتهام ساختگی علیه ایران اسلامی، عملاً جمهوری اسلامی ایران خود را در معرض اهرم فشار غرب قرار داد که توسط آمریکا مدیریت میشد؛ چراکه اگر به فرض، انحرافی در فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته بود، میبایست آژانس بینالمللی انرژی اتمی موضوع را بررسی و اظهارنظر نماید، نه اینکه پای سه کشور کینهتوز اروپایی به برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران باز شود! شکی نیست که اگر جمهوری اسلامی ایران میخواست دست به فعالیتهای هستهای محرمانه بزند، تأسیسات هستهای خود را در حوالی نطنز، آن هم در کنار یک آزادراه، یا تأسیسات هستهای اراک را در کنار روستای خنداب در منظر عمومی بنا نمیکرد! جمهوری اسلامی ایران طبق قوانین آژانس موظف بود شش ماه قبل از تزریق گاز به تأسیسات هستهای، فعالیت خود را به آژانس اطلاعرسانی نماید، این در حالی بود که فعالیتهای هستهای در مکانهای مذکور هنوز در آغاز راه بود و تا مهلت قانونی مقرر فاصلۀ زیادی داشت! به اینترتیب با یک اتهام ساختگی و موافقت با دخالت سه کشور اروپایی در برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران، عملاً دولت وقت، کشور را در معرض توطئۀ برنامهریزیشدۀ غرب قرار داد و طی توافقنامه تهران، و به دنبال آن، بروکسل و پاریس، تمامی فعالیتهای هستهای ایران در فاصله سالهای ۱۳۸۴- ۱۳۸۲ به حالت تعلیق درآمد؛ توافقاتی که توسط آقای روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و آقای ظریف بهعنوان مقام ارشد تیم مذاکرهکننده صورت گرفت! این اولین باری بود که در تاریخ هستهای جهان، یک کشور فعالیتهای هستهای خود را به حالت تعلیق درمیآورد! این اقدام در حالی صورت گرفت که سه کشور اروپایی نهتنها به تعهدات خود عمل نکردند، بلکه پی در پی توسط شورای حکام با همگامی آمریکا، علیه جمهوری اسلامی ایران قطعنامه صادر میکردند! یکی از عواملی که منجر به جسارت و زیادهخواهی سه کشور اروپایی شد، همگامی جمع کثیری از نمایندگان مجلس ششم در توقف فعالیتهای هستهای کشور بود؛ بهطوریکه بیش از یکصد نماینده در نامهای به رهبر معظم انقلاب خواستار توقف برنامههای هستهای شده بودند! بر این اساس، اکثریت مجلس هماهنگ با خواست اروپا حرکت میکرد. بهاینترتیب برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران به میدان تاخت و تاز کشورهای اروپایی تبدیل شده بود! با آغاز فعالیت مجلس هفتم در
۷ خرداد ماه ۱۳۸۳ مذاکرات هستهای این بار با تأکید بر حفظ دستاوردهای هستهای به عنوان حق مسلم ملت ایران، وارد مرحلۀ جدیدی شد و با توجه به انجام یکجانبۀ تعهدات از سوی جمهوری اسلامی ایران و عدم پایبندی طرفهای غربی به تعهدات خود، با دستور رهبر معظم انقلاب
مقرر شد همان دولتی که (دولت اصلاحات) فعالیتهای هستهای را به حالت تعلیق درآورده، آغازگر ازسرگیری مجدد فعالیتهای هستهای باشد که همینطور هم شد.با شروع دولت نهم، به ریاست دکتر محمود احمدینژاد فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران به سرعت یکی پس از دیگری از سر گرفته شد و آقای دکتر لاریجانی نیز به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و پیگیریکننده برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران منصوب شد. علیرغم آنکه ملت ایران یکصدا شعار «انرژی هستهای حق مسلم ماست» سر میدادند، لیکن کسانی نیز در داخل بودند که با برنامۀ هستهای مخالفت میکردند. فشار کشورهای اروپایی و تهدید به حملۀ نظامی از سوی آمریکا فضای ناامنی در کشور به وجود آورده بود.در مجلس هفتم نیز برخی از نمایندگان مدعی بودند که جمهوری اسلامی ایران توانمندی دستیابی به چرخۀ کامل سوخت هستهای را ندارد و با همین بهانه با ازسرگیری فعالیتهای هستهای و تعلیق اقدامات داوطلبانه مخالفت میکردند. در این رابطه در مجلس شورای اسلامی به ریاست دکتر حدادعادل، جلسۀ مهم غیرعلنی با حضور دکتر لاریجانی تشکیل شد.در آن جلسه پس از آنکه سه نماینده با تخصص هستهای،مخالفت خود را با ادامۀ فعالیتهای هستهای ابراز نمودند و طی تحلیلی با صراحت اعلام کردند که جمهوری اسلامی ایران توانمندی لازم را برای دستیابی به چرخه کامل سوخت هستهای در اختیار ندارد، فضای بسیار سنگینی بر مجلس شورای اسلامی حاکم شد! علیرغم آنکه اکثریت قاطع نمایندگان مجلس هفتم خواستار ادامۀ فعالیتهای هستهای بودند، ولی با مخالفتی که توسط متخصصان هستهای صورت گرفته بود و توانمندی علمی هستهای جمهوری اسلامی ایران زیر سؤال رفته بود، نفسها در سینه حبس و سکوت دردناکی بر مجلس سایه افکنده بود. کسانی که در عرصۀ سیاسی پیشتاز مصاحبهها و نطقهای هستهای بودند، باتوجه به اینکه موضوع از حالت سیاسی خارج و به یک مسئلۀ علمی و فنی تبدیل شده بود، حرفی برای گفتن نداشتند. بر اساس قرعه کشی بهعنوان نفر بعدی، نوبت به اینجانب رسید. صحنۀ دشواری بود. صحبتهای من در شکست فضای یأسآلود مجلس تعیینکننده بود. میبایست بهطور علمی و مستند پاسخ شبههافکنیها داده میشد. در آن شرایط حساس و سرنوشتساز با توکل بر قادر متعال پشت تریبون قرار گرفتم. ابتدا میبایست جایگاه علمی خود را بیان میکردم. همین کار را کردم و با اشاره به سالها تدریس درس شیمی هستهای در دانشگاه و انتشار یک جلد کتاب شیمی هستهای و چاپ مقالات ISI با موضوع اورانیوم در دورۀ دکتری، صلاحیت علمی خود را جهت پاسخگویی به شبهات آنها برشمردم. در ادامه، طی تحلیلی دقیق و علمی با تأکید بر بازدیدها و نشستهای کارشناسی با متخصصان و کارشناسان ارشد تأسیسات هستهای نطنز و UCF اصفهان، با قاطعیت و اطمینان اعلام نمودم که جمهوری اسلامی ایران بهطور کامل توانمندی چرخۀ سوخت هستهای را در اختیار دارد و ادعای اینکه کشور توانمندی لازم را برای دستیابی به چرخۀ سوخت هستهای در اختیار ندارد، اشتباه محض است. جهت اثبات آن از مخالفان خواستم در اسرع وقت از تأسیسات هستهای نطنز و اصفهان بازدید علمی و کارشناسی داشته باشیم. با این صحبت، بغضهای حبسشده در گلو شکسته شد و صدای بلند اللهاکبر و صلوات بر فضای مجلس شورای اسلامی طنینانداز شد و یأس و ناامیدی جای خود را به شور و نشاط و امیدواری داد و سرانجام طرح پیشنهادی «الزام دولت به تعلیق اقدامات داوطلبانه در صورت ارجاع یا گزارش پروندۀ هستهای به شورای امنیت» با رأی قاطع ۱۸۳ موافق از مجموع ۱۹۷ رأی به تصویب نمایندگان رسید. چندی بعد، بر اساس هماهنگی با سازمان انرژی اتمی، همراه با مخالفان عازم نطنز و بعد از آن عازم اصفهان شدیم. در پی بازدید از مکان استقرار زنجیرۀ سانتریفیوژها و مشاهدۀ خطوط طیفی اورانیوم ۲۳۵ غنیشده در مقایسه با اورانیوم طبیعی توسط دستگاه طیفنگار جرمی، هرگونه تردید دربارۀ عدم توانمندی دستیابی به فرآیند غنیسازی از بین رفت و از آن زمان تا پایان مجلس مخالفتی از سوی آنها صورت نگرفت. اکنون بعد از گذشت ۲۲ سال از آن زمان، علیرغم تهدیدها، تحریمها، فتنهها، آشوبها، مشارکت در حمله نظامی و بمباران تأسیسات هستهای؛ آمریکا و غرب همچنان بهدنبال عبور از خاکریز اوّل جمهوری اسلامی ایران هستند که مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای بارها بر لزوم حفظ آن تأکید فرمودهاند. دشمن در صدد است با عبور از خاکریز هستهای راه را برای عبور از دیگر خاکریزها بگشاید. فلذا مذاکره با جمهوری اسلامی ایران به بهانه هستهای، جنگ بر سر موجودیت ایران اسلامی است که میبایست به دور از هر نوع ساده انگاری و با تمام قدرت و در اتحادی مقدس و برنامه محور از حرم و حریم جمهوری اسلامی ایران در برابر آمریکا و غرب دفاع کرد و با قوی شدن در تمامی عرصهها که بستر آنها بحمدالله در کشور فراهم است، امکان هر نوع توطئه و فتنه را از دشمن سلب نمود.
منبع : کیهان

