راهبرد تکرار اشتباه / نگاهی به تحرکات اخیر و سفر پاریس عراقچی

علیرضا سالاری شریف
طی دو سال گذشته، کشور در معرض انواع هجوم و ترور نظامی، سیاسی، اقتصادی و بالتبع رسانه ای سنگین بوده و این کار مجریان سیاست خارجی را بسیار سختتر کرده است. با علم به اینکه دوستان تلاش خود را برای مواجهه و خنثی سازی این تروریسم چند بعدی و بی پروای دشمنان صهیونیست مبذول داشته اند، لیکن کاستیهای مشاهده شده هم میباید گوشزد شود تا شاید به خواست خداوند و همت مضاعف کارگزاران محترم برطرف گردد. اولین نکته حول تعامل با بنگاه (آژانس) نیروی هسته ای است که نماد زیاده خواهی و سوء استفاده از موقعیت پیش آمده در تعامل با جمهوری اسلامی بوده است. در حالیکه این بنگاه با هیچیک از اعوان و انصار غرب، حتی یک دهم سختگیری اعمالی با ایران را نداشته و غالب بودجه خود را که از همه کشورها منجمله ایران دریافت میکرده صرف بازرسی و بهانه جویی از فعالیت صلح آمیز ایران نموده، طی دهه های گذشته همواره رفتاری باج خواهانه در برابر ما داشته است. فراموش نمیکنیم بنگاه هسته ای چگونه تخلف بزرگ کره جنوبی را لاپوشانی کرده و پرونده تشکیل نشده را بسرعت بست، اما در ایران همیشه از کاه کوه ساخته و طلبهایی را که باید از آمریکا و همدستانش در نقضهای مکرر ان پی تی میداشت، به حساب ایران سوق داده است. اوج قانون شکنی بنگاه هسته ای در بی تفاوتی در برابر جنایات مکرر آمریکا و رژیم صهیونیستی بود که نیروگاههای صلح آمیز هسته ای ایران را هدف بمباران قرار دادند و دریغ از حتی یک کلمه محکومیت! بنگاه با کمال بیشرمی از این رفتار جانبدارانه در برابر جنایتکاران، بلافاصله پس از بمبارانهای مذکور با اصرار، خواستار بازرسی از اماکن آسیب دیده شد تا همانگونه که قبل از بمباران با اطلاعات ارسالی به جانیان بین المللی موجب دقت بیشتر عملیات آنها شده بود، بعد از عملیات نیز کاستیهای احتمالی را اطلاع دهد. مجلس شورای اسلامی بعد از این هجوم و نقض بیّن تمامی حقوق بین المللی یک ملت، با وضع قانون، دسترسی بنگاه به اماکن هسته ای و آسیب دیده را ممنوع کرد. گروسی مدیرکل بنگاه که در برابر مجرمان لال شده بود این بار زبان در آورده و “هشدار داد جامعه جهانی نمیتواند توقف نظارت بر فعالیتهای هسته ای ایران را بپذیرد”. اما متاسفانه وزیر محترم خارجه در سفر به مصر و مذاکره با همین گروسی مزدور آمریکا، قرار گذاشت این بازرسیهای غیر قانونی از سر گرفته شود… البته این قرار و مدار برای خوشامد اروپای یاغی گذاشته شد که به ناحق میخواست ساز و کار ماشه را فعال کند که بی هیچ اعتنایی به این قرار داد غیر قانونی با گروسی، ماشه را اجرایی کرد. اینبار دوباره وزارت خارجه اعلام کرد قرار داد با بنگاه که طبق قانون مجلس اصالتا ملغی بود، ملغی است! بار دیگر همین گروسی با گزارشی تند و تیز برای فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران به شورای حکام موجب تهیه قطعنامه این شورا علیه ایران گردید. باز هم موضع وزارت محترم این بود که اگر قطعنامه تصویب شود همکاریها قطع میگردد. یعنی برگه ای که قبلا سوخته و از کار افتاده بود مجددا به کار گرفته شد… در شورای حکام بنگاه با توجه به اعضای محدود آن، به این قطعنامه همان غربیهای جنایتکار رای دادند و دوستان جمهوری اسلامی و کشورهای مستقل با آن مخالفت کردند و با 19 رای در برابر 15 رای، مصوب شد. اما شورای حکام ضمانت اجرایی ندارد و میباید این شیطنتها به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شود تا بتواند اهرمی علیه کشورها گردد. خوب در شورای امنیت هم، آنها که مانند چین و روسیه رای مخالف دادند، اگر مجددا رای مخالف دهند وتو خواهد شد. لذا مشاهده میشود بر خلاف رویه غرب در دهه هشتاد شمسی، دیگر در قطعنامه شورای حکام این درخواست احاله به شورای امنیت، تکرار نمیشود. کار درست در وزارت امور خارجه این میبود که به جای اجابت باج خواهیهای غرب، با دوستان جمهوری اسلامی که به این لاطائلات غرب مکرر رای منفی داده اند و حتی بارها آنها را وتو کرده اند، هر بار روابط مستحکمتری برای پیشرفت در امور توسعه ای و مواجهه با دست اندازیهای آمریکا ایجاد کند. اما بجای اینکار سفر به فرانسه و قلب عناد ورزی با انقلاب اسلامی از ابتدای تاسیس آن، برنامه ریزی شد. فرانسه در زمان ریاست جمهوری ژیسکار دستن با هماهنگی با شاه وقت ایران، امام خمینی (ره) را که به فرانسه رفته بودند اخراج نکرد زیرا شاه معتقد بود اگر ایشان آزادانه با رسانه ها گفتگو کند، آنها پی به اندیشه های مذهبی ایشان (که به زعم وی مخالف لامذهبی حاکم بر غربست) خواهند برد و نهایتا طرد خواهد شد. اما خواست خداوند روند دیگری را رقم زد و این اندیشه ها جهانگیر شد و ژیسکار دستن هم جای خود را به میتران سوسیالیست صهیونیستی داد که حتی همسر و فرزند یهودی خود را یکی به کردستان عراق برای شوراندن آنها علیه مسلمانان و ایران و دیگری برای خدمت سربازی به اسرائیل می فرستاد و وزیر فرهنگ او جک لانگ پاریس را “مرکز انتلکتوئل یهود” قرار داد و در جنگ تحمیلی صدام بدنام علیه ایران به حمایت تمام قد از او پرداخت. علاوه بر این پاریس را “مرکز انتلکتوئل تروریست منافقین” کردند تا هزاران ایرانی معصوم را پاره پاره کنند. نگارنده در بحبوحه دخالت فرانسه در جنگ صدام و صهیونیسم بین الملل و ارسال هواپیماهای سوپر اتاندار که با موشکهای اگزوسه راه به راه نفتکشهای ایرانی را در خلیج فارس میزدند، کاردار فرانسه “لافرانس” را احضار کرده و از وی توضیح خواست. وی گفت ما این هواپیماها را به عراق اجاره داده ایم. پاسخ دادم، نام این کار که هواپیمای جنگی شما با خلبان فرانسوی کشتیهای ایرانی را میزنند، اجاره اقلام تجاری نیست، بلکه مشارکت در جنگ است و باید منتظر عواقب متناسب با آن باشید! فرانسه بعدها هم در مقاطع مختلف این جنایات علیه ملت آزاده ایران را به کرات ادامه داد و در آخرین ددمنشیهای آمریکا و صهیونیسم عملا وارد کارزار علیه ایران و دفاع از اسرائیل شده و نهایتا هم در جریان بکارگیری ساز و کار ماشه، نقشی محوری داشت. اقدام دیگر این دولت علیه ما، گروگانگیری خانم آزاده ایرانی مهدیه اسفندیاری برای فشار به دولت ایران حهت آزادی جاسوسان فرانسوی بود. اکنون با این سوابق و لواحق، که منافع ملتی مظلوم مانند ایران، چندین دهه توسط دولتی جنایتکار که دستش به خون میلیونها مسلمان و غیر مسلمان الجزایری، آفریقایی، آسیایی و حتی اروپایی و خصوصا ایرانی در جنگهای تحمیلی 8 ساله و 12 روزه و تروریسم دولتی منافقین، پایمال شده، چگونه میتوان پذیرفت وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به پاریس رفته و مجددا با برخورد سرد این دولت مواجه شود. وزارت خارجه فرانسه حتی در توضیح این سفر با وقاحت و طلبکاری تمام آورده است که در ملاقات همتای فرانسوی به وزیر ایرانی در مورد آزادی “گروگانهای” (بخوانید جاسوسان) فرانسوی و اینکه ایران باید با جاسوسان بنگاه هسته ای همکاری کند و… تذکر داده شده است. بعنوان یک ایرانی نمیتوان از این همه جسارت طرف بدهکار و جنایتکار فرانسوی افتخار کرد. این رفتار نا بهنجار سیاسی، شائبه ضعف را در ذهن مستکبران همیشه طلبکار و در واقع شدیدا بدهکار به ملت بزرگ ایران، ایجاد میکند. به مصداق “التکبر مع المتکبر عباده”، با این مستکبران باید مقابله به مثل کرد. مناسب بود بجای دیدار گروگان ایرانی در پاریس وزیر محترم مانند وزیر فرانسوی که با بستگان جاسوسان فرانسوی در پاریس ملاقات کرده، بدون سفر به این کشور، با اقدامات مناسب رسانه ای و آگاهی بخش، بدهکاری شدید این دولت بدکار را به رخ جهانیان میکشید. در ثانی آنان موظف بودند برای آزادی جاسوسان و پرداخت مطالبات دیگر طرف ایرانی به تهران سفر کرده و با بی مهری ما مواجه شده و بدون هیچگونه پوشش خبری متعاطف، مجبور شوند به جبران، فقط در سفارت خود مصاحبه مطبوعاتی بگذارند. این القای ضعف به بهانه فعال نشان دادن دیپلماسی، البته مسبوق به سابقه بوده و مخصوص کابینه فعلی نیست. در حالیکه طرف صهیونیست هر کشوری را که اندکی از حقایق علیه آنرا اعلامی کند، با شدیدترین واکنشها پاسخ میدهد تا به خیال خود، دیگران را از اینکار پشیمان نماید، ما در موارد متعدد، به دژخیمان علیه ملت خود جایزه داده ایم تا آنها را جری تر کنیم. اما این روند باید خاتمه یابد. دولت محترم همانگونه که در اقتصاد از جانب غرب تحریم شده و دیده با تلاشی مناسب میتواند نیازهای کشور را مرتفع نماید، باید دیپلماسی را هم در همین جهت بکار گرفته و تا تکمیل مراحل جابجایی مراکز قدرت در جهان، با یاری خداوند بزرگ به سوی دولتها و ملتهای همسو متمایل نماید. مستکبران آرزوی دولتی همسو با خود و مزدور در ایران دارند، و در بر آوردن این آرزوی باطل میلیاردها خرج کرده و میلیونها نفر را به عزا نشانده اند. بایسته است ما هم بحق، منتظر ظهور قدرتهای واقعا بر آمده از ملت و به دور از نفوذ صهیون در غرب بمانیم که نشانه های آن در افق کاملا هویداست. به امید سیر دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این مسیر مقدس!

«پست قبلی

پست بعدی»

مقالات مرتبط

اجازه نمی‌دهیم رؤیاسازی‌های رژیم صهیونیستی محقق شود

سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان درباره اقدامات آمریکا علیه صلح جهانی گفت:…

بین الملل

نتانیاهو در میانه عفو و پایان حیات سیاسی؛ آیا جمهوری موزی حاکم…

فناوری

روبات‌های انسان نما تا ۵ سال دیگر کارگر شیائومی می‌شوند لی جون…

دیدگاهتان را بنویسید