یادداشت| زینب یاراحمدی
کنشگری سیاسی حضرت زهرا(س) در خطبه فدک:
فاطمه زهرا سلام الله علیها نامی که هر جا گفته میشود، قامت زنی را پیش چشم میآورد که سراسر زندگی اش با ایستادگی، آگاهی و کنشگری خردمندانه همراه بوده است.
او همانطور که در دل سختی های مکه و در سالهای پرتنش مدینه همواره در کنار پدر و همسر خود نقش آفرینی نموده است، پس از رحلت پیامبر(ص) نیز در سرنوشتسازترین مقطع تاریخ اسلام، تلاش آگاهانه خود را به اوج رساند .
انجا که در مسجد خطبه خواند ،خطبه ای که نه درددل و گلایه است و نه صرفا مطالبه یک زمین،بلکه تحلیلی عمیق ،فلسفی، الهیاتی، اجتماعی و سیاسی است که با استدلالهای روشن و بیپرده (گفتمان تازه تاسیس سقیفه) را به چالش میکشد و بار دیگر حقیقتِ ( گفتمان ولایت )و جایگاه آن را برای امت تبیین و بازتعریف نمود.
غیریتسازی و نقد گفتمان رقیب
در چارچوب تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه، هر گفتمان برای تثبیت هویت خود، ناچار است «غیر» خود را تعریف کند. خطبه حضرت فاطمه(س) دقیقاً چنین میکند.
او با ارجاع به قرآن، سنت پیامبر و رخدادهای روشن تاریخ، عناصر مشروعیتساز گفتمان سقیفه را رسوبزدایی میکند؛ یعنی آن لایههای معناییای را که در مدت کوتاهی طبیعی جلوه داده شده بود، برمیچیند و دوباره در معرض نقد عقلانی قرار میدهد. در این سطح، حضرت زهرا(س) یک کنشگر سیاسی است؛ اما نه از جنس قدرتطلبی، بلکه از جنس بازخواست حقیقت.
صورتبندی گفتمان ولایت بر اساس نص و فضیلت
پکنش فاطمی در خطبه فدک، تنها نقد و نفی نیست. او همزمان تلاش میکند یک گفتمان بدیل بسازد؛ گفتمانی که بتواند هژمونی گفتمان رقیب را به چالش بکشد. این گفتمان، یعنی گفتمان ولایت، بر دو ستون استوار است:
نص پیامبر(ص) درباره جانشینی علی(ع)؛ نصی که او آن را یادآوری میکند، نه بهعنوان خاطره، بلکه بهعنوان سند مشروعیت سیاسی.
فضیلت برتر اهلبیت در دانش، ایمان، عدالت و مدیریت جامعه؛ فضیلتی که آنها را با راهبری و نص پیامبر در جایگاه پیشوایان امت قرار میدهد.
خطبه فاطمی با قرار دادن این دو عنصر در مرکز بحث، گفتمان ولایت را از حاشیه به متن بازمیگرداند و آن را به یک گزینه سیاسی-اجتماعی معتبر تبدیل میکند.
برهمزدن هژمونی گفتمان رقیب
گفتمان سقیفه، برای تثبیت خود، نیازمند سکوت جامعه بود؛ اما حضور فاطمه(س) در مسجد و سخن گفتن با مهاجر و انصار، این سکوت را شکست. او بازتولید مشروعیت قدرت مستقر را متوقف کرد و هژمونی تازه شکلگرفته را در برابر نگاه عمومی قرار داد. این اقدام، در زبان امروز، نوعی «بازگرداندن سیاست به میان مردم» است؛ اقدامی که هژمونی را نه با قدرت، که با حقیقت به چالش میکشد.
عمومیسازی گفتمان و ایجاد حافظه جمعی
یکی از وجوه مهم سخن فاطمه(س)، عمومی بودن آن است. او سخن را در خانه نمیگوید؛ در مسجد پیامبر میگوید؛ همان جایی که روزی پیامبر(ص) ارزشهای اسلام را در آن بنا کرد. این انتخاب مکانی، خود نوعی کنش نمادین است: یعنی دفاع از حقیقت باید در همان میدانی صورت گیرد که حقیقت در آن به دنیا آمده است.
با این حضور عمومی، فاطمه(س) گفتمان ولایت را در حافظه جمعی مسلمانان ثبت میکند؛ حافظهای که اگرچه قدرت سیاسی زمان آن را نپذیرفت، اما تاریخ هرگز آن را فراموش نکرد.
مقاومت اخلاقی و آگاهانه
اقدامات سیاسی حضرت زهرا(س) در خطبه فدک، علیرغم صراحت و روشنی، کاملاً در چارچوب اخلاقی باقی میماند. او نه تهدید میکند، نه دعوت به خشونت دارد، و نه حتی از زبان تند استفاده میکند؛ بلکه با استدلال، یادآوری ارزشها و خطاب قرار دادن وجدان جمعی، مقاومت اخلاقی را به نمایش میگذارد.
این نوع مقاومت، نشاندهنده بلوغ سیاسی اوست؛ مقاومتی ریشهدار در عقل، دین و اخلاق که تا امروز الهامبخش جریانهای عدالتخواهانه در جهان اسلام است.
جمعبندی پایانی
کنشگری سیاسی حضرت زهرا(س) در خطبه فدک، نمونهای کمنظیر از پیوند اخلاق، سیاست و حقیقت است. او با غیریتسازی هوشمندانه، رسوبزدایی از گفتمان رقیب، صورتبندی گفتمان ولایت و عمومیسازی پیام آن، توانست در کوتاهترین زمان ممکن، گفتمان تازهحاکم را به چالش بکشد و گفتمان اصیل اسلام را دوباره احیا کند.
در نهایت، فاطمه(س) نه برای ملک فدک، بلکه برای بازگرداندن حقیقت به جایگاه اصلیاش سخن گفت؛ و همین، کنشگری او را به یکی از درخشانترین رخدادهای تاریخ اسلام تبدیل کرد.

