اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای که در تیانجین چین برگزار شد، بهعنوان نمادی عملی از ظرفیتهای جایگزینِ چندجانبهگرایانه برای ایران ظهور کرد؛ در بیانیههای پایانی اجلاس، اعضا ضمن تأکید بر تضمین ایمنی تأسیسات هستهای، بهصراحت از تهران در برابر تجاوزات نظامی و فشارهای یکجانبه خارجی حمایت کردند؛ رخدادی که نشان میدهد گزینههای غیرغربی امروز ظرفیتهای ملموسی برای تأمین منافع ملی فراهم ساختهاند.
حضور پزشکیان در چین بهمنظور شرکت در اجلاس سازمان شانگهای و دیدارهای دوجانبه او با روسای جمهور روسیه و چین، در زمانی که غرب در حال تکمیل رفتار خصمانه خود با فعالسازی مکانیزم ماشه است، نشاندهنده غلبه واقعگرایی در سیاست خارجی ایران است؛ هرچند این رویکرد پس از طی زمان طولانی و تجربههای پرهزینه شکل گرفته است. این حضور همچنین پس از پیروزی راهبردی جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران صورت گرفت؛ جنگی که خود نشانه جدی از تغییر معادلات قدرت به ضرر دنیای غرب است. ایستادگی ایران و شکست آمریکا و غرب در این جنگ، جایگاه ایران را در معادلات جهانی ارتقا داده و بر سطح همکاری ایران با کشورهای همسو تأثیرگذار بوده است.
همزمان، وزرای خارجه ایران، چین و روسیه در نامهای مشترک به دبیرکل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت، تلاش سه کشور اروپایی برای فعالسازی «مکانیزم ماشه» و بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را از نظر حقوقی و سیاسی مردود دانستند. این واکنش سهجانبه، بازتاب جدی دو رویکرد متعارض در سیاست خارجی ایران است: یک رویکرد مبتنی بر اعتمادِ یکجانبه و امید به غرب، و رویکرد دیگر مبتنی بر متوازنسازی روابط بینالمللی و بهرهگیری از ظرفیتهای شرقی و منطقهای.
تجربه تاریخی نشان میدهد که «غربمحوری مطلق» و تمرکز امیدها در سبد چند کشور غربی بدون تضمین اجرایی، هزینه سنگینی بر کشور تحمیل کرده است. نمونه بارز آن برجام است؛ ایران همه تعهدات فنی و پادمانی را پذیرفت و حتی سازوکار «ماشِه» را قبول کرد، اما آمریکا بدون تضمین متقابل خارج شد و اروپاییها نیز با رسیدن موعد مکانیزم ماشه خواستار بازگشت تحریمها شدند، در حالی که قبلاً هم به تعهدات عمل نکرده بودند. این تجربه نشان داد که امتیازدهی یکطرفه بدون ضمانت، به معنای از دست رفتن منافع ملی است.
در ادامه، نمونههایی از اشتباهات راهبردی جریان غربگرا علیه متحدین شرقی کشور مشاهده میشود:
سال گذشته برخی مدعی شدند: «چین پول ما را پس نمیدهد و هر جنس بنجلی را به ما قالب میکند». چنین سخنی تصویری غیرواقعی از روابط با شریک اصلی اقتصادی کشور ارائه میدهد. چین در سالهای تحریم بزرگترین خریدار نفت ایران بوده و با پذیرش ریسکهای سیاسی و اقتصادی، جریان درآمدی کشور را حفظ کرده است. عقلانیت اقتضا میکند ضعف قراردادها اصلاح و ظرفیت بازار شرق بهعنوان اهرم فشار در برابر تحریمها بهکار گرفته شود.
ادعاهای ظریف درباره روسیه، از جمله اینکه «روسیه تمام تلاش خود را کرد تا برجام به نتیجه نرسد» یا اینکه «بدون پیوستن به FATF نمیتوان به شانگهای پیوست»، بازتاب همان نگاه غربزدهای است که تعاملات راهبردی ایران با شرق را نادیده میگیرد. این در حالی است که عضویت کامل ایران در شانگهای بدون پذیرش الزامات FATF عملی شد و اشتباه بودن این تحلیلها را آشکار کرد.
ده سال پیش، در شرایطی که چین پیشنهاد سرمایهگذاری چند ده میلیارد دلاری در ایران را ارائه کرده بود، دولت روحانی برای خوشایند غرب این فرصت را از دست داد. عقلانیت راهبردی حکم میکرد ایران همزمان با مذاکره با غرب، ظرفیتهای شرق را نیز فعال کند تا قدرت چانهزنیاش افزایش یابد؛ اما سیاست یکجانبهگرایی محض به سوی غرب، توافقی ضعیف و بدون تضمین اجرایی رقم زد که نهایتاً طرف غربی بهراحتی از آن خارج شد.
همچنین در دوران همهگیری کرونا، شرطیسازی واردات واکسن به مسائل سیاسی نظیر FATF جان هزاران ایرانی را گرفت. تغییر مسیر به دیپلماسی متوازن و استفاده از ظرفیت چین، واردات گسترده واکسن را ممکن کرد و بحران را کنترل نمود؛ تجربهای که نشان داد تعامل متوازن با شرق و غرب میتواند هزینههای ملی را کاهش دهد.
اینها در حالی است که متحدین شرقی در دورههای سخت تحریم، بازار خود را به روی ایران باز کرده و در بزنگاههای بینالمللی مانند موضوع مکانیزم ماشه، در کنار ایران ایستادهاند. نادیده گرفتن این واقعیتها تنها منجر به تقویت وابستگی یکجانبه به غرب میشود. جامعه ایران نیز با تجربه بیفایده و پرهزینه معطلی برای غرب، اکنون درک کرده است که به اندازه یک جهان فرصت برای ایران وجود دارد؛ فرصتی که تنها با یک دیپلماسی واقعگرایانه و فعال میتواند بالفعل شود. تضعیف نظم آمریکایی و رشد قدرتهای خواهان تغییر نظم، فرصتهای بیشماری را پیش روی ایران قرار داده است. بااینحال، عدم فراگیری نگاه واقعگرایانه در سطح کارگزاران دولت و نخبگان سیاسی و رسانهای سبب میشود این فرصتها بهخوبی مورد استفاده قرار نگیرد. برخی شیطنتهای اجرایی و رسانهای در سفر اخیر نیز موید همین مطلب است.
تجربه اجلاس شانگهای در تیانجین و حضور کشورهایی که مجموعاً نیمی از جمعیت دنیا و بیش از یکسوم تولید ناخالص داخلی آن را شکل میدهند، همراهی عملی چین و روسیه در مقابل فشارهای غربی و همچنین توصیههای رهبر انقلاب، یک پیام روشن و یک عبرت تاریخی دارد: ایران نمیتواند منافع ملی خود را بر پایه امید به وعدههای غربیها تأمین کند. همانطور که رهبر انقلاب در آخرین دیدار خود با اعضای دولت روحانی فرمودند:
«این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربهی بسیار مهمّی است».