صفحه اصلی > سیاسی و علمی و یادداشت : زنگ خطر برای مدارس دولتی

زنگ خطر برای مدارس دولتی

نتایج اولیه کنکور سراسری ۱۴۰۴ مانند یک آشکارساز قدرتمند عمل کرده و حقیقتی تلخ را در نظام آموزشی کشور عیان ساخته است، محو مدارس دولتی عادی در بین صاحب‌ان رتبه‌های تک‌رقمی و کم‌رنگ شدن بیش از پیش در بین رتبه‌های دو رقمی. هرچند این پدیده تنها در خروجی کنکور خلاصه نمی‌شود، بلکه نشان‌دهنده شکاف عمیق و روزافزون طبقاتی در آموزش و پرورش کشور و شکل‌گیری سیستم آموزشی چند-سطحی است که در آن عدالت آموزشی به حاشیه رانده می‌شود. در انتهای این سطح مدارس عادی دولتی قرار دارند که یک قبولی هم در بین ۴۰ نفر برتر کنکور به خود اختصاص نداده‌اند. این وضعیت یک هشدار ملی است که فریاد می‌زند: «سیستم آموزش و پرورش ایران به سمت یک آپارتاید آموزشی حرکت می‌کند که در آن کیفیت آموزش به کد پستی و شماره حساب والدین گره خورده است.
آمار گویا ؛ روایت یک انحصار
نگاهی گذرا به لیست رتبه‌های برتر کنکور ۱۴۰۴ در گروه‌های آزمایشی مختلف، یک الگوی تکراری و هشداردهنده را نشان می‌دهد:
تجربی: ۹۰٪سمپاد ، ۱۰٪ نمونه دولتی
ریاضی: ۷۰٪سمپاد ، ۳۰٪غیردولتی
انسانی: ۷۰٪سمپاد ، ۲۰٪نمونه دولتی ، ۱۰٪غیردولتی
نگاهی به آمار بال نشان می‌دهد که اغلب رتبه‌های برتر متعلق به دانش‌آموزان مدارس سمپاد و مدارس غیرانتفاعی تراز اول با شهریه‌های بالاهستند.
سهم مدارس عادی دولتی که ستون فقرات آموزش و پرورش کشور و محل تحصیل ۱۲میلیون و دویست هزار نفر از دانش‌آموزان یعنی ۷۶٪ کل دانش‌آموزان کشور است در ۴۰ نفر اول صفر و در رتبه‌های دورقمی به شدت ناچیز و محدود به استثناهاست.
البته این آمار تنها به کنکور محدود نمی‌شود؛ بلکه در میانگین امتحانات نهایی، المپیادها و سایر رقابت‌های علمی نیز قابل مشاهده است. این وضعیت تصادفی نیست و ریشه در عوامل ساختاری متعددی دارد:
فرار سرمایه‌های انسانی و معلمان:
مدارس خاص و غیرانتفاعی با فراخوان معلمان مجرب و حتی آزاد و المپیادی و اغلب با پیشنهاد پرداختی به مراتب بالاتر، عملاً مغزهای آموزشی مدارس دولتی را به این مدارس جذب می‌کنند. یک معلم دولتی مجبور است برای تأمین معیشت خود به چند شغل روی آورد، در حالی که همتای او در مدرسه‌ای خاص می‌تواند با تمرکز کامل بر تدریس و پژوهش، کیفیت آموزشی به مراتب بالاتری ارائه دهد.
سرانه ناکافی و محرومیت از منابع:
مدارس دولتی با کمبود شدید بودجه مواجه هستند. این مساله منجر به ناتوانی در تأمین آزمایشگاه‌های مجهز، کتابخانه‌های به روز، کارگاه‌های استاندارد و حتی امکانات اولیه‌ای مانند گرمایش و سرمایش مناسب شده‌است تا جایی که مدیر مدرسه عادی دولتی کلی از انرژی و زمان مفید و ارزشمند خود را برای تامین حداقلی‌ها می‌گذراند. در مقابل، مدارس خاص با شهریه‌های کلان، به راحتی به کیفی‌ترین منابع کمک‌آموزشی، نرم‌افزارها و امکانات آموزشی دسترسی دارند.
تراکم بالای کلاس‌های درس:
کلاس‌های شلوغ و پرجمعیت در مدارس عادی دولتی فرصت فعالیت‌های یاددهی ـ یادگیری را کاهش داده و رسیدگی به مشکلات درسی دانش‌آموزان را از معلم سلب می‌کند. در حالی که در مدارس خاص، تعداد کم دانش‌آموز در هر کلاس، فرصت بهینه برای انجام فعالیت‌های آموزشی وامکان توجه ویژه و رفع اشکال مؤثر را فراهم می‌سازد.
اقتصاد کنکور و آموزش پولی:
حضور در کلاس‌های کنکور گران‌قیمت و استفاده از مشاوران تحصیلی پرهزینه نیز، به یک امتیاز انحصاری برای دانش‌آموزان مدارس خاص و خانواده‌های متمول تبدیل شده است. دانش‌آموزان مدرسه دولتی که توانایی مالی این هزینه‌ها را ندارد، عملاً در مسابقه‌ای نابرابر شرکت می‌نمایند.
این روند نتایج خطرناکی برای آینده کشور در پی دارد:
تبدیل آموزش به کالای لوکس: آموزش که باید یک حق همگانی و ابزار تحرک اجتماعی بوده و بر اساس اصل سی‌ام قانون اساسی دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودكفایی كشور به طور رایگان گسترش دهد، در عمل تبدیل به کالایی لوکس و وابسته به سرمایه اقتصادی خانواده شده و فرصت برابری در این زمینه دیده نمی‌شود.
شکاف عمیق طبقاتی: سیستم آموزشی به جای آنکه نقش یک یکسان‌ساز را بازی کند، به شکاف طبقاتی در جامعه دامن زده‌است. فرزندان ثروتمندان در مدارس خاص درس خوانده و به بهترین دانشگاه‌ها و مشاغل دست می‌یابند، در حالی که فرصت‌های فرزندان طبقات متوسط و ضعیف جامعه محدود می‌شود.
تضعیف اعتماد عمومی: مردم اعتماد خود را به نظام آموزش و پرورش عمومی به عنوان نهادی که می‌تواند آینده فرزندانشان را تضمین کند، از دست می‌دهند. این مسئله به بحران مشروعیت برای سیستم آموزشی می‌انجامد.
راه‌حل‌های پیشنهادی:
تزریق بودجه کافی به مدارس عادی دولتی
افزایش حق شغل معلمان شاغل در مدارس عادی دولتی، به گونه‌ای که بهترین استعدادها جذب آموزش و پرورش این مدارس شوند.
برگزاری کلاس‌های فوق برنامه رایگان برای مدارس عادی دولتی اجرای سیاست‌های جبرانی واقعی برای دانش‌آموزان مناطق محروم
اعطای سهمیه مناطق ۲ و ۳ به مدارس عادی دولتی تا دانش آموزان مدارس عادی دولتی باچار به رقابت در شرایط نابرابر نشوند.
اعطای اختیارات بیشتر به مدارس عادی دولتی برای جذب معلمان مجرب
شروع ساماندهی معلمان از مدارس عادی دولتی

مقالات مرتبط

حقیقت کشی برای نسل کشی

از زمان آغاز جنگ اسرائیل علیه مردم غزه پس از ۷ اکتبر…

13 شهریور 1404

مکانیسم ماشه از وارونه‌گویی دیروز تا طلب کاری امروز

یکی از مهمترین جلوه‌های خودبیگانگی روشنفکرانه در ایران معاصر، پذیرش بی‌چون ‌وچرای…

13 شهریور 1404

200 سال اعتماد، غربزدگی و وادادگی

در هفته‌های اخیر، جریان غرب‌گرا در داخل کشور بار دیگر با بی‌اعتنایی…

12 شهریور 1404

دیدگاهتان را بنویسید