سخنان مهم و راهبردی آیت‌الله خامنه‌ای درباره رابطه با آمریکا

رهبر انقلاب 12 آبان ماه در دیدار با دانش آموزان، دانشجویان و خانواده شهدای جنگ تحمیلی 12 روزه؛ سه نکته‌ی مهم را درباره واقعیت روابط ایران و آمریکا مطرح کردند.
اول؛ ایشان ریشه اختلافات دو کشور را نه مربوط به حوادث انقلاب اسلامی بلکه ناظر به ذات «استقلال‌طلبی» ملی ایرانیان و «سیاست‌های استعماری» آمریکا عنوان کردند. بنابراین برای حل مشکل «ایران و آمریکا»، یا سیاست اولی باید تسلیم شود یا دومی با حضور سیاستمداران نسل جدید، تعدیل شود.
این تعدیل سیاستمدارانه در ایالات متحده یک نئوواقعیت در عرصه رسانه‌ای آمریکاست که همگان با آن آشنا شده‌اند. پیشتر نیز با ظهور جنبش‌هایی خودنمایی کرده بود اما اکنون نه محصور در دل جامعه مدنی بلکه تبدیل به بیان صریح‌تر مخالفت با سیاست‌های حمایت از اسرائیل و تأیید نسل‌کشی، از سوی چهره‌های مهم سیاسی و نخبگان نسل جدید در دل حاکمیت آمریکا شده است.
در دهه‌های گذشته، هرگونه ساز مخالف با سیاست‌های استعماری درون جامعه آمریکا با برچسب پرقدرت و مهلک «مارکسیسم» یا «روس‌گرایی»، به کلی نابود میشد اما اکنون روندی قابل مشاهده است که نشان میدهد، نئومخالفان سیاست‌های استعماری و تبعیض‌آلود آمریکا، یک جو قدرتمند را حتی درون گفتمان لیبرال-دموکراسی شکل داده و بخشی از آن بدون وابستگی به حزبی خاص، تنها بایستی نظیر ریبرند جمهوری‌خواهان با ترامپ-ونس، با یک چهره مسامحه‌گر درون حزب دموکرات خود را در عرصه سیاست بازنمایی کنند.
🔹دو نکته‌ی دیگر آیت‌الله خامنه‌ای دقیقا با نکته اول مذکور، یک همپوشانی رویکردی و کارکردی دارد. ایشان مسئله عدم حمایت آمریکا از اسرائیل و خروج نظامی آنها از منطقه را دو شرط دیگر برای زمینه‌سازی همکاری واقعی میان دو کشور برشمردند. عدم حمایت آمریکا از اسرائیل، با حضور جریان تعدیل‌شده سیاستمدار و نسل نوی نخبگان در اروپا و آمریکا، یک آرزوی دست نیافتنی نیست. بلکه روند حوادث دو سال گذشته نیز موید امکان تحقق چنین رویداد در آینده میان‌مدت است.
همچنین تجربه خروج آمریکا از عراق و افغانستان با نگاه به توافق امنیتی میان ایران، عربستان و مصر در یک سو و توافق با ترکیه و سوریه‌ی سابق در سوی دیگر نشان می‌دهد که غرب آسیا به بلوغ رسیده تا دو استراتژی را در دستور کار بلند مدت خود قرار دهد: اول) امنیت‌ش را خودش تأمین کند و دوم) جای رقابت ضدامنیتی سابق را به همکاری اقتصادی بدهد. هرچند ممکن است اتفاقاتی که در دو سال اخیر رخ داد، کاملاً برخلاف چنین بلوغی را نشان بدهد اما، دو گزاره اخیر «قابل فهم، امکان و بسط» است.
تقویت رویکردهای واقع‌گرا در کشورهای عربی، اثرگذاری نرم بر کشاکش‌های سیاسی بویژه در ترکیه، عراق و پاکستان و همچنین افزایش هر چه بیشتر مشارکت‌های چندجانبه چینی‌ها در کلان راهبرد خاورمیانه جدید به منظور پشتیبانی سیاستی-اقتصادی میتواند هر دو استراتژی فوق‌الذکر را واقعیت ببخشد.
در ظاهر، موارد بالا یک امر سخت و بلندمدت تصور می‌شود اما عمده اجرای چنین پلنی، نیازمند ابتکار عمل کارگروه‌های مشخص و فعال در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی و وزارت خارجه است. سیاستمداران و رسانه‌های غربگرای ایرانی اگر به فکر ایران هستند، باید به جای سرکوب استقلال ملی، خود را از بند کلیشه «تحریم» رها کنند و به دنبال کلیشه «آلترناتیو» باشند. وقتی دومی محقق شود، اولی به ناگاه کنار خواهد رفت.

مقالات مرتبط

13 آبان؛ حادثه‌ای انقلابی نه کمونیستی

۱۳ آبان ۵۸ از روزهای تاریخ سازی است که مسیر ملت ایران…

50 سال استقلال در برابر 500 سال استعمار

چرا ایران و آمریکا اختلافی ذاتی دارند؟ 500 سال پیش و هنگامی…

مأموریت جدید ترامپ در مکزیک؛ ادامه‌ی سیاست مرد دیوانه در آمریکای لاتین

دولت دونالد ترامپ در حال آماده‌سازی طرحی جدید برای اعزام نیروهای نظامی…

دیدگاهتان را بنویسید