چرا «سووشون» به اثر قابل قبولی تبدیل نشده؟
غلبه حواشی بر متن در سووشون به قدری زیاد است که کمتر به کیفیت فنی اثر پرداخت شده است. حواشی سووشون از مراسم امضاء کتاب در نمایشگاه آغاز شد. مراسمی که طی آن کتاب سیمین دانشور توسط نرگس آبیار و بهنوش طباطبایی به امضاء رسید. پس از آن با انتشار اولین قسمت از سریال و ماجرای توقیف آن این سریال دوباره سر زبانها افتاد. اگرچه همین اتفاقات و عبور از خطوط قرمز مرسوم در سینمای ایران نیز نتوانسته ضعف کیفیت فنی اثر را پوشش دهد.
مهمترین مشکل «سووشون» عدم درک تفاوت بین مدیوم ادبیات و سینما است. یعنی کارگردان نتوانسته است اثری برای مدیوم سینما خلق کند. نرگس آبیار در این فیلم آنچنان وفادار به متن است که انگار نه انگار کارگردان یا فیلمنامهای وجود داشته است. توصیفات دقیق کتاب، جزئیات زیادی که مطرح میکند کاملا درست و دقیق است اما برای همان قالب مناسب است نه برای سینما و تلویزیون. سکانسهای طولانی فیلم مانند مکالمه زری، یوسف و شاعر ایرلندی در قسمت اول یا حتی حضور زری در دیوانهخانه نیز کمکی به پیشبرد داستان نمیکند. صرفا همان جزئیات رمان، تصویر شده است. حتی قرار نیست ابعادی از شخصیت زری یا یوسف در این موقعیتها آشکار شود.
از دیگر مشکلات استفاده از تکنیک «دوربین روی دست» است. در بسیاری از سکانسهای فیلم مشخص نیست چرا از چنین تکنیکی استفاده شده است. اتفاقی که بیشتر از آنکه مخاطب را همراه کند، مخاطب را از قصه جدا میکند. حتی در همان شروع فیلم و ورودی مراسم عروسی، حرکت «پن» دوربین نیز به درستی اجرا نشده است.
ذات اقتباس در سینمای ایران اتفاق خوبی است. آثار بسیاری حتی در ادبیات معاصر داریم که میتواند مشکل فیلنامه و قصههای تکراری نمایش خانگی را حل کند. از طرفی اهمیت سووشون دو چندان است. قصهای که ضد استعمار است و تصویری واقعی از شرایط اشغال ایران در خلال جنگ جهانی دوم را نشان میدهد. سووشون در مضمون و حتی روایت و شخصیتها کم نمیآورد اما کارگردانی اثر با ضعف جدی مواجه است. حتی در طراحی صحنهها نیز نمره قابل قبولی میگیرد. صحنههایی که هم از نظر بزرگی و هم از نظر هزینه چیزی کم ندارد اما در خدمت قصه نیست. حسین میرطاوسی، مالک نماوا مدعی شده بود که ۲۰۰ میلیارد تومان برای ساخت این سریال هزینه شده است. از طرفی ویدئویی از محمدحسن شانهساززاده، عضو هیئتمدیره نماوا منتشر شد که هزینه تولید هر قسمت از «سووشون» را حدود هشت میلیارد تومان قلمداد کرد. رقمی که در میان سریالهای حاضر نیز رقم بالایی محسوب میشود.
دیگر نکته سریال نیز، ضعف جدی بازیها است. لهجه شیرازی بازیگران به خوبی به کار گرفته نشده و بازیها نیز بعضا «گل درشت» و بیش از اندازه است. مثل بازی سام درخشانی که تلاش کرده تا کمی شوخطبع و سادهلوح باشد. اما «خان کاکا» در زمان نیز تا این حد سادهلوح و بادمجان دور قابچین نیست. بازیگر نقش زری نیز نتوانسته آن درونیات و افکار در همه ریخته زری را در کتاب به نمایش درآورد. شاید بهترین نوع اقتباس، اقتباس غیروفادارانه است. اقتباسی که بتواند چیزی به اثر اضافه کند. مخصوصا که قرار است این اثر در تلویزیون به نمایش درآید. نرگس آبیار در این اثر بیشتر از آن که ادبیات را تبدیل به سینما کند، صرفا اقتباسی تصویری از رمان «سووشون» ساخته است. از طرفی حضور نرگس آبیار به عنوان کارگردان توقعات را بیش از پیش بالا برده بود. کارگردانی که دو اثر سینمایی «شیار 143» و «شبی که ماه کامل شد» را داشته است و توقع مخاطبان را بالا برده است. از طرفی دغدغه نرگس آبیار نیز برای ساخت اثری ضد استعمار قابل تحسین است اما تا «سووشون» تا اینجایی که پخش شده است ضعف جدی در کارگردانی دارد و باید دید در فصلهای بعدی این ضعف تا چه حد بهبود خواهد یافت.