یکسال شکست و شرارت؛ وقتی ترامپ با تئوری مرد دیوانه دنبال نجات نظم غربی است.
روز گذشته اخبار دیدار دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و شی جین پینگ رئیس جمهور چین در میان رسانه های جهان منتشر شد و تحلیل های بسیاری ذیل آن منتشر شد اما فراتر از تحلیل یک دیدار امروز و در ایام یک سالگی انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا باید نگاهی به یک سال گذشته و رویه آمریکا در یک سال گذشته بپردازیم.
واقعیت و حقیقت یک خطی سیاست خارجه آمریکا در سال گذشته ایجاد تنش و استمرار پر فشار رفتار های قلدرمانه بوده است و شاهد آنیم کارنامه یکساله دولت ترامپ تنها در تخاصم با جهان و دیگر کشور ها خلاصه می شود که با شکست مواجه شده است.
دونالد ترامپ که با شعار «اول آمریکا» حاضر شده بود در این مدت نشان داد که رویای آمریکایی «استعمار جهانی» همچنان اولویت اول دولت و سیاستمداران آمریکایی است و هرچند که گاهی آن را بیان نمی کردند یا حتی ادعاهای مقابل آن را بیان می کردند اما هرگز از این ایده دست برنداشته و آن را تا به امروز ادامه داده اند مانند ویلسون و دوستانش اروپایی اش که درست در همان زمانی که در حال تقسیم خاورمیانه بودند دم از «حق تعیین سرنوشت توسط ملت ها» می زدند.
ترامپ هم امروز و پس از 80 سال از پایان جنگ جهانی دوم نه تنها همچنان در همان تصورات پس از جنگ جهانی و یا حتی پس از جنگ سرد است و آمریکا را ابر قدرتی بی رقیب و جهان را مُلک طِلق خود می داند بلکه برخلاف برخی از سیاستمدران گذشته آمریکایی به صراحت آن را بیان می کند و خود را آقای صلاح دید جهان معرفی می کند.
اما این تصورات و اوهامات چه بلایی بر سر آمریکا و ترامپی آورده است که نمی خواهد واقعیات کنونی جهان را بپذیرد؟
جهانی که امروز ترامپ با آن مواجه است جهانی چند قطبی است و کشورهایی که شاید تا دو سه دهه پیش توان ایستادگی مقابل نظم استعماری را نداشتند تبدیل به رقبای قدرتمند آمریکا شده اند اما ترامپ همچنان معتقد است که جهان باید در مقابل او زانو بزند و هنوز در این اوهام به سر می کند که هیچ کشور توانایی ایستادگی مقابله آمریکا را ندارد.
فراتر از این تصورات ظاهری حقیقت آن است که ترامپ یک ترس عظیم را با خود پیش می برد و آن هراس از شرایطی است که آمریکا در آن قرار گرفته است؛ امروز دونالد ترامپ از افول جایگاه آمریکا در معادلات جهانی خبر دارد و در میدان عمل هم آنچه مشاهده می کند آن است که تنها می تواند با تحقیر هم قطاران اروپایی اش شو قدرتش را پیش ببرد والا تا امروز دیگر نقشه هایش یکی پس از دیگری منجر و محکوم به شکست شده است.
ترامپ در حال تقلای برای احیای آمریکا به عنوان کدخدای جهانی است و به همین دلیل در یک سال گذشته جنگ افروزی های فراوان داشته و همین الان هم با کشور های زیادی درگیر است. حتی این رویه هم قطاران اروپایی اش را هم افسرده کرده و بارها مقامات اروپایی از آنچه بر سرشان می آید ناله کردند اما مانند مکرون اظهار کردند که اگرچه باید وابستگی مان را متوقف کنیم اما فعلا زورمان نمی رسد.
آنچه ترامپ پس از یک سال بهتر از گذشته به آن پی برده است آن است که برخلاف برخی کشور های اروپایی دیگر جهان اینگونه نیست. شاهد آن بودیم که ترامپ با تمام تلاشی که در روسیه، چین، ایران، هند یمن، کره شمالی، ونزوئلا و… کرده تنها به شکست رسیده است.
حمایت نظامی ترامپ از رژیم صهیونیستی در حملات کاری برای ترامپ پیش نبرد و تنها نفرت جهانی را برای وی در پی داشت، عقب نشینی از ادعاها و شکست در مقابل یمن توان واقعی آمریکا در جهان حاضر را به نمایش گذاشت و حمله مستقیم آمریکا به خاک ایران هم پس از پاسخ ایران سقوط آزاد قدرت نمایی آمریکا را به نمایش گذاشت اما فقط همین ها نبود.
پرونده و راهبرد ترامپ در روسیه که یکی از اولین اقدامات او بود پس از شو و نمایش های فراوان و سبک کردن هم پیمان خود یعنی زلنسکی و تخریب و توهین های بسیار او نهایتا با شکست مواجه شد و ترامپ مجبور به روی آوردن به گزینه های تکراری علیه روسیه و ادعای تاریخ مصرف گذشته مانند «فشار حداکثری» شد.
چین امروز اقتصادی بزرگ تر و وسیع تر از آمریکا دارد و از لحاظ نظامی هم قدرت مندی لازم برای مقابله و تقابل با آمریکایی ها را پیدا کرده است. نبرد تعرفه ای ترامپ در کشورش اثر مورد نظر را نگذاشته و ترامپ مجبور به عقب نشینی از آن شده است.
نحوه سیاست ورزی او دوستان قدیمی اش مانند هند و کانادا را هم به کشور های شرقی نزدیک تر کرده است و امروز اوست که برای همه نامه گفتگو و دیدار می فرستد و از تمایلش برای دیدن امثال رهبر کره شمالی سخن می گوید.
حقیقت آن است که مرد شرور در حالی که به بهانه های واهی مانند مواد مخدر به مخالفت و جنگ طلبی با ونزوئلا و چین می پردازد که در حقیقت در حال ایفای نقش مرد دیوانه است.
تئوری مرد دیوانه برای ترامپ گزینه ای است تا طرف های مقابل را به پای میز مذاکره بکشاند و نشان دهد حاضر است تا انتها پیش برود در حالی که توانش را ندارد! او راه نجات آمریکا و فرار از این فرو رفت تاریخی آمریکا را در همین وحشی بازی های نمایشی و مقطی می داند و بعید هم نیست تا آنجا برود که پس از چند سال از او به عنوان بانی چند جنگ یاد کنیم؛ جنگ هایی اما کوتاه چرا که ترامپ می داند او با زورگیری هایی مانند سرمایه گذاری کشور های عربی یا اجبار کره جنوبی به سرمایه گذاری ها 350 میلیارد دلاری در آمریکا و 550 میلیارد دلاری ژاپن است که می تواند آمریکا را نجات دهد.
این تلاش آنگونه که به نظر می رسد اگر چه به موفقیت نخواهد انجامید چرا که آنچه ترامپ رقیب می خواند در این پازل نه تنها بازی نمی کنند که بازی او را هم بر هم می زنند اما باعث ویرانی دوستان آمریکا خواهد شد.
درست در زمانی که ژاپن، کره جنوبی، اوکراین، کشور های عربی و … نیازمند سرمایه گذاری در کشور های خود هستند مجبور به پرداخت وجه زوری هستند که از زلنسکی تا مقامات کره ای همگی به تبعات منفعی آن اذعان دارند و از آن فراری اند!
حق زوری که در حقیقت برای بقای نظام استعماری پرداخت می شود و در این زمانه پرسش اساسی آن است که رویکرد غربگرایی عده ای در داخل در مقابل این شرّ گرایی مرد دیوانه در طول یک سال گذشته تجویز توهم می کردند و امثال مرعشی سودای سرمایه گذاری هزار میلیاردی آمریکا در ایران را در سر می پروراندند.
امروز همان جریانات علیه روسیه و چین و دیگر کشور هایی که علیه این مرد شرور تعریف می شوند ایستاده اند و از نگاه واقعی فرار می کنند تا شاید خواسته یا نخواسته در همان پازل ترامپ برای ایران به عنوان یکی از این کشور های مستقل و رقیب هزینه سازی کنند.
توهمات و تصورات این افراد پس از جنگ هم از بین نرفت و سیستم تصوری این افراد همچنان بر پایه همان اندیشه های 80 ساله ای است که ترامپ بدان امید بسته است.
باج گیرهای چند صد میلیاردی از کشور ها که تبعاتی گاها بدتر از جنگ را برایشان رقم می زند و کشور های هم سوی ترامپ را هم به صدا درآورده است تا برای اولین بازر شاهد گله گذاری امثال کانادا از آمریکا باشد .

