نگاهی به پسا انتخابات عراق؛ تأثیر رأی مردم بر دولت آینده چه خواهد بود؟
انتخابات ۲۰۲۵ عراق نشان داد که جریان شیعی قدرتمندترین بازیگر کشور است، محور مقاومت ستون اصلی این قدرت را تشکیل میدهد، چارچوب هماهنگی رهبر بیرقیب روند دولتسازی است و جامعه شیعی سیاستهای محتاطانه سودانی را کافی نمیداند. عراق اکنون وارد مرحله جدیدی از استقلال سیاسی شده است؛ مرحلهای که در آن دولت باید فعالتر، مقتدرتر و مبتنی بر مقاومت باشد. در این شرایط، تمرکز تنها بر اداره آرام امور کافی نیست؛ تثبیت حاکمیت واقعی، استقلال اقتصادی و نقش منطقهای عراق نیازمند دولتی است که به صورت کامل در اختیار محور شیعی و مقاومت باشد، نه در سایه محافظهکاریهای دولت سودانی.
پیروزی جریان شیعی و محور مقاومت در انتخابات عراق و ضرورت عبور از محافظهکاری دولت سودانی
انتخابات پارلمانی ۲۰۲۵ عراق با مشارکت چشمگیر مردم و آرای قاطع به جریانهای شیعی، معادلات سیاسی کشور را وارد مرحلهای تازه کرد. برخلاف انتظار آمریکا و برخی جریانهای داخلی، محور مقاومت و چارچوب هماهنگی نهتنها تضعیف نشدند، بلکه با کسب ۱۹۷ کرسی از مجموع ۳۲۹ کرسی، به قدرتی بیرقیب در صحنه سیاسی عراق تبدیل شدند. این نتیجه عملاً پایان پروژه دو ساله واشنگتن برای مهار جریان شیعیه و تحمیل «تغییر بزرگ» در ساختار قدرت بغداد را رقم زد.
با این حال، پیروزی جریان مقاومت ، پرسشی اساسی پیش روی نخبگان سیاسی کشور قرار میدهد: آیا دولت آینده باید همان مسیر محافظهکارانه و محتاطانه دولت محمد شیاع السودانی را ادامه دهد؟ اگرچه فهرستهای نزدیک به سودانی آرای قابل توجهی به دست آوردند، اما تحلیل دقیق نشان میدهد که مدل حکمرانی او محدودیتهای جدی دارد. سیاستهای میانهرو سودانی در برابر آمریکا، در دو سال گذشته با هدف پرهیز از تنش مستقیم دنبال شد، اما عملاً موجب کند شدن روند اخراج نیروهای آمریکایی، عدم پاسخ متناسب به تجاوزهای مکرر، و نفوذ دوباره چهرههای نزدیک به سفارت آمریکا در وزارتخانههای کلیدی شد.
از سوی دیگر، محافظهکاری اقتصادی دولت سودانی باعث توقف پروژههای تولیدی راهبردی، ادامه وابستگی به دلار و نظام بانکی آمریکا و ناکامی در تقویت سیاستهای رفاهی برای طبقه محروم شده است. این وضعیت و همچنین بهرهبرداری سیاسی دیگر جریانها از ثبات نسبی دولت سودانی، زمینه را برای افزایش قدرت احزاب و جریانهای محور مقاومت فراهم کرد. در واقع، ثبات دولت سودانی بیش از آنکه به سود او باشد، به رشد بلوکهای دیگر چارچوب هماهنگی مانند ائتلاف دولت قانون، صادقون، حرکت حقوق و جریان بدر منجر شد.
انتخابات اخیر نشان داد که چارچوب هماهنگی شیعیان برنده واقعی صحنه سیاسی است؛ بلوکی که با بیش از ۱۸۰ کرسی، برتری کامل در بغداد، بصره، نجف، کربلا، واسط و میسان و نقشآفرینی بیسابقه محور مقاومت با بیش از ۸۵ کرسی اکنون قدرت اول عراق است. این نتیجه نشان میدهد جامعه شیعی خواهان دولتی قدرتمندتر، مستقلتر و با رویکرد ضدنفوذ آمریکا است؛ دولتی که روند اخراج آمریکاییها را تکمیل کند، اقتصاد کشور را از وابستگی بانکی رها سازد، سیاست خارجی فعال در محور مقاومت داشته باشد و امنیت ملی را با اتکا بر حشدالشعبی تثبیت کند.
یکی از نکات برجسته انتخابات، صعود تاریخی جریان صادقون (قیس خزعلی) از ۱۵ به ۲۸ کرسی بود که نشانگر افزایش محبوبیت گفتمان مقاومت و مطالبهمندی امنیتی-اقتصادی در میان جامعه شیعی است. افزون بر آن، ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی، جریان بدر به رهبری هادی العامری و حرکت حقوق نیز با افزایش محسوس کرسیها جایگاه خود را تثبیت کردند و عملاً به چهارگانه اصلی محور مقاومت تبدیل شدند که اکنون تعیینکننده روند دولتسازی آینده است. حضور جریان بدر با ثبات و افزایش نفوذ خود در پارلمان نشان میدهد که این جریان ستون راهبردی انسجام شیعی و محور مقاومت در تصمیمگیریها و مدیریت وزارتخانههای کلیدی است.
این سهگانه (قانون، صادقون، حرکت حقوق) به همراه بدر، وزن بلوک شیعی متمایل به مقاومت را نسبت به دورههای گذشته بهطور چشمگیری افزایش دادهاند. این تغییرات در پارلمان، قدرت واقعی تعیین نخستوزیر آینده را به چارچوب هماهنگی میدهد و مسیر انتخاب نخستوزیری همسو با محور مقاومت و ثبات سیاسی را هموار میکند؛ نخستوزیری که برخلاف مدلهای سازشگرایانه، در برابر فشار خارجی عقبنشینی نکند.
پیام انتخابات برای دولت سودانی نیز روشن است: فاصله گرفتن از مطالبات بدنه مقاومت و سیاستهای محافظهکارانه اقتصادی و امنیتی، هزینه بالایی دارد. افزایش کرسیهای جریانهای محور مقاومت در حقیقت رای اعتراضی پنهان به سودانی است و نشان میدهد که جامعه شیعی انتظار همسویی عملی با محور مقاومت و استقلال سیاسی، نه صرفاً موضعگیری رسانهای دارد.
نتایج انتخابات، با توجه به چینش کرسیها (شیعیان ۱۹۷ کرسی، سنیها ۶۷ کرسی و کردها ۵۶ کرسی)، همچنین فرصتی تاریخی برای جریان شیعه فراهم کرده است تا دولت مقاومت را در برابر زیاده خواهی غرب تشکیل دهد، وزارتخانههای راهبردی را یکپارچه در اختیار بگیرد و قدرت مقاومت را تثبیت کند. این مسیر نیازمند نخستوزیری با صلابت سیاسی بیشتر و هویت نزدیکتر به محور مقاومت است؛ نه سیاستمدارانی که از برخورد مستقیم با واشنگتن پرهیز میکنند.

